افغانستان که در سال ۲۰۲۱ پرونده «هنر مینیاتور به سبک بهزاد» را برای ثبت جهانی به یونسکو ارائه کرده بود، در نهایت توانست در بیستمین اجلاس کمیته بیندولتی پاسداری از میراث فرهنگی ناملموس، این هنر را به نام خود ثبت کند. این اجلاس از ۱۶ قوس در هند آغاز شده و قرار است پرونده «هنر آینهکاری در معماری ایرانی» نیز از سوی ایران بررسی شود.
ایوان ایوانوویچ شیشکین از بزرگترین و مشهورترین نقاشان منظرهپرداز روسیه در قرن نوزدهم است. او به دلیل آثار های استادانه و دقیق از جنگلها و طبیعت روسیه، به ویژه درختان بلوط و توس، به «غول جنگل» مشهور شد. آثار او که ترکیبی از واقعگرایی دقیق و عظمتی حماسی هستند، عمیقاً به درک مردم از زیبایی طبیعت سرزمینش شکل دادند.
عبدالجلیل لونی چلبی (دهه ۱۶۸۰–۱۷۳۲) که بهطور حرفهای با نام لِونی شناخته میشود، نقاش دربار عثمانی در اوایل قرن هجدهم در دربار مصطفی دوم و بعدها احمد سوم بود. او از مینیاتوریستهای برجسته دوره لاله به شمار میرود که برای سبک سنتی و در عین حال نوآورانهاش بسیار مورد احترام بود.
پژوهشگران، فرشهای شرقی را نماد «شکوه و تجمل شرق» میدانند. از این منظر، نقش فرش در هنر نقاشی ترکی جایگاه بسیار مهمی دارد. نقاشان شرقگرای اروپایی نیز از دیرباز با علاقه فراوان، فرشها و نقشهای ترکی را بر بوم میکشیدند. این نقاشیها نهتنها جلوهای از شکوه بصری خلق میکردند، بلکه از دیدگاه تاریخ هنر نیز اهمیت ویژهای داشتند، زیرا گاه تنها راه برای تاریخگذاری فرشهایی که نمونهٔ واقعیشان از میان رفته بود، تصویرشان در آثار این نقاشان بود.
«شب پیش از جشن» یکی از درخشانترین نمونههای رئالیسم شاعرانه روسی است. یوری کوگاچ در این اثر نشان میدهد که چگونه زندگی عادی، اگر با عشق و سنت درآمیزد، خود تبدیل به هنر و آیین میشود. تابلو نه فقط دربارهی آمادهسازی نان، بلکه دربارهی تداوم روح روسی، پیوند نسلها، و معنای واقعی خانه است.
پوستر فیلم «سرنوشت یک انسان» به کارگردانی سرگئی بوندارچوک، یکی از ماندگارترین و تاثیرگذارترین تصاویر در تاریخ سینمای جنگ است. این پوستر تنها یک اثر تبلیغاتی نیست، بلکه به شکلی فشرده و نمادین، تمام اساس داستان کوتاه میخائیل شولوخوف را انتقال میدهد.
خانه و خاطره: فرش در فرهنگ روسی (و همینطور ایرانی) نماد گرما، صمیمیت و زندگی خانگی است. سکوت و زمان: نبودن انسان در تابلو، توجه بیننده را به بافت، رنگ و نور جلب میکند؛ گویی زمان ایستاده و تنها فرش روایتگر حضور آدمی است. نوستالژی: ایچیتوفکین با انتخاب چنین سوژهای، حسی از گذشته و زندگی روزمره را در ذهن زنده میکند؛ چیزی ساده، اما آکنده از معنا.
«مربع سیاه» نه فقط یک تابلو، که اعلامیهای است بر پایان یک جهان و آغاز جهانی دیگر. مالویچ با این سطح سیاه بر زمینهی سفید، هنر را از بند بازنمایی رها ساخت و آن را به سکوتی مطلق و خلوصی ناب کشاند. این مربع، «صفرِ شکلها»ست؛ جایی که همه چیز فرو میریزد و تنها جوهرهی احساس باقی میماند. در نخستین نمایشگاه، او اثر را در همان گوشهی مقدسی آویخت که در خانههای روسی جایگاه آیکونهای مذهبی بود؛ گویی این سیاهی مطلق، بهسان شمایلی نوین، به مکاشفهای قدسی دعوت میکرد.
«پیر. بندهٔ خدا اَوْرامی» جسم ایده ال جستجو شدهٔ روسیهٔ ارتدوکس، روحانی و نیایشگر است. پیرمرد در تصویر، جامهای روشن بر تن دارد و سرش بهسبب سپیدی کامل موها، از آن هم روشنتر به نظر میرسد. طبیعت پیرامون، بکر و دستنخورده است؛ گویی هیچ ردّی از دست انسان در آن نیست. همین امر، گوشهنشینی اَوْرامی را باز هم آشکارتر و ملموستر میسازد.
با توجه به عنوان «کفش برای هر سلیقه»، این نقاشی یک اثر واقعگرایانه یا سمبولیک است که به تنوع، فرهنگ روزمره، یا حتی نقدی اجتماعی بر مصرفگرایی اشاره دارد. کفش میتواند بهعنوان نمادی از هویت فردی، انتخابهای شخصی، یا تنوع فرهنگی در نظر گرفته شود و در نهایت جایگاه و موقعیت فرد را در جامعه اش نشان می دهد.