تبریز امروز:
آمبروزیو کنتارینی در سفرنامه اش نوشته: جهارم اوت 1474 نزدیک غروب به تبریز وارد شدیم . نزدیک این شهر چندین کوه سرخ رنگ دیده می شود که می گویند کوه های توری خوانده می شود!
در تاریخ تبریز مینورسکی نوشته است که" غازان باروی جدیدی بدور شهر کشید که طولش در حدود 25 هزار گام بود و تمام باغ ها و محله های کوه ولیان و سنجران جزو شهر به حساب می آمد و در نزد باروی مزبور بر دامنه کوه ولیان ( که اکنون کوه سرخاب یا عینلی زینلی خوانده می شود) و یک سلسله عمارت زیبا بوسیله وزیر شهیر رشیدالدین برپا شد پیداست که کوه ولیان در امتداد جنوب غربی کوه سرخاب قرار دارد.
عبدالعلی کارنگ درحاشیه مطلب نوشته اند : واکنون بیلان کوه گویند ، ولیانکوه در امتداد جنوب غربی کوه عینالی یا کوه سرخاب قرار گرفته و میان تپه های کوچک ولیانکوه و عینالی چند دره کوچک وجود دارد.
در فرهنگ آنندراج در باره ولیانکوه نوشته " نام کوهی است قریب به شهر تبریز که محله باغ بیشه که در معنی باغ بیشه بوده و در آنجا واقع است ، گویند که از کثرت توقف اولیا و فقرا ، به فتح واو ، ولیان کوه معروف شده است.
نوشته اند که کوه عون علی در جنب تبریز دارای 1810 متر ارتفاع است. حمدالله مستوفی در نزهه القلوب از کوه سرخاب نام برده و نوشته است: " ناحیه رود وقات در پس کوه سرخاب برشمال ، بریک فرسنگی تا چهار فرسنگی شهرست و ... .
در کتاب تبریز و پیرامون آمده است ، تبریز در دامنه کوه قرار دارد و رشته تپه های پله مانند است که رنگ آنها سرخ تیره است و به سبب رنگ این تپه ها ، ارتفاعات را سرخاب نام داده اند.
در همین کتاب از قول شاردن نقل شده است که تاریخ نگاران قدیم نام کوهی را که تبریز در دامنه آن است " اوروونات " یا "بارونات " ذکر کرده اند. در مرات البلدان از قول شاردن " اورونت و " بارونت" نوشه شده !
شاردن نوشته است " در عهد سلطنت غازان ، پهنای شهر از عین علی در شمال شهر تا کوهستان مقابل آن در جنوب موسوم به چوران داغ و درازایش از آجی چای تا دهکده بانینج که در فاصله دو فرسخی تبریز می باشد ، وسعت داشته است!
***
دکتر ترابی حلاج اوغلو در کتاب شعرش با نام ائینالی ائل داغی می سراید:
شهریمین منلیگی ای آلنی آچیق ائینالی داغیم!
سویله " عاشیقلر" یوین اودلو دیلیندن
باش اوجا شانلی ائلیندن
تاریخین چنلی بئلیندن
بو بویوک ائللر اوچون قلب ده آئینه لرین وار
توپلاییب تجربه بویو گنجینه لرین وار
***
داها بویلان اوجان دان باخ بو ائله ائینالی داغیم!
گوز قاباغیندا بو تبریز،
او اوزاقلاردا نه باغلار،
گئجه لر گوی اوزو اولدوز،
شهر آلتیندا چراغلار؛
یئنه ده اولدوز آخار گویده،
یورولدوقدا،
یومار گوزلری یوخلار
باغلاشاندا،
بوخیالیم آخاراق اولدوزو باغلار
سحر اولدوقدا
گونش گوز آچاراق
ذیروه وی حاقلار،
شه هری کندی، سوراقلار،
یونه لر کووشنه ساری،
و
کمال خجندی می گوید:
تبریز مرا راحت جان خواهد بود
پیوسته مرا ورد زبان خواهد بود
تا در نکشم آب چرنداب و گجیل
سرخاب زچشم من روان خواهد بود
و سید جلال عضد نیز می گوید:
برسر سرخاب رو تا بنگری تبریز را
تا بریزاند تب غم را ز دل ، سرخاب نوش
***
تاریخ را که ورق زنیم، نام کوچه کوچه شهر تبریز در گوشه و کنار این صفحات خودنمایی می کند. یکی از این نامها که گوی سبقت از دیگر برزن های تبریز ربوده «کوی سرخاب» است. کویی که در دامنه کوه عون بن علی آرمیده و خاک پاکش مزار و ملجا شاعران و عارفان نامی ایران زمین بوده است. معروفترین آرمیدگان کوی سرخاب از معروفترین آرمیدگان در مقبرةالشعرا میتوان به افراد زیر اشاره کرد: اسدی طوسی، خاقانی شروانی، ذوالفقار شروانی، عزیز خان مکری، شاهپور نیشابوری، شکیبی تبریزی، شمسالدین سجاسی، ظهیر فاریابی، قطران تبریزی، لسانی شیرازی، مانی شیرازی، مجیرالدین بیلقانی، مغربی تبریزی، همام تبریزی، اشهر سبزواری، بابامزید، باباحسن، عبدالرحیم آبادی، نظام الدین یحیی الغوری، حسن بلغاری، سلطان پیرباب، معین الدین صفار، کمال الدین عبدالقادر نخجوانی، بهاءالدین خاکی، ،ضیاءالدین بزرگ، ابوالعلاء فلکی، عصار تبریزی، انوری ابیوردی، شیخ محمد خیابانی، ثقةالاسلام تبریزی و سید محمدحسین شهریار و....
***
از شرق شهر و از شهرک باغمیشه که به سمت غرب می روی و یا آنکه وقتی از توانیر و گلکار به سمت شمال در حرکتی ؛ دیگر امکان دیدن عینالی با آن سنگ ها و رنگ های زیبایش را نداری! دشتی خاک برداری شده و کوهی مملو از خاک دستی جلو چشمانت را گرفته است.
سولی دره در زیر تلی از نخاله های ساختمانی گم شده است و تبریز یکی از زیباترین دره های مجاور شهر خود را با پنج چشمه از دست داده است وچشمانت حق دیدن کوهستان رنگی و کمی آرام و قرار یافتن را ندارند. و شاید در سال های نه چندان دور باید یک یا چند بنا و شهر بازی و فروشگاه در ترکیب با افکار بیمار مصرف گرایی را ببینی!
***
کوه سرخ رنگ به رنگ سبز در می آید ، اقلیم که تعیین کنننده رنگ ها بود ؛ بی مقدار قلمداد می گردد. سبزی باغات شهر در بهانه کاشت درخت در کوهستان به طوسی ورنگ بتن سرد می گراید ؛ شهر با مشکل آب در مواجه با استخر پر آب در ارتفاعاتش برای تبخیر قرار می گیرد و هرگز اندیشه و عملی جهت تعیین و محدود سازی پیش روی ساختمان در کوه انجام نمی گردد.
***
عینالی کوه تبریز و تبریزی های بلند قامت است ؛ رنگ سرخ آن بی آنکه بیان شود آرام بخش ذهن این مردمان است . گاه گاهی پیرمردانی خسته از زندگی در شهر پرهیاهو را در گوشه های و زیر سایه سنگی نشسته در آن می یابی که برایشان عینالی نوستالژی
کودکی و دست در دست پدر در کوه ها گشتن بوده است..
کجا می دانند انان که هیچ کودکی و نوستالژی در عینالی نداشته اند؛ معنی تخریب کوه به چه معنی است. تخریب عینالی پلکان ترقی و نمود کار و خودنمایی و بهره های زودبازده برای شرکت ها نیست !
عینالی کوه شهر تبریز است ؛ آن را برای حفظ یادهای کودکی مان نگهش داریم!
توفیق وحیدی آذر