تبریز امروز:
صدها میلیون نفر در سراسر جهان درد مزمن را تجربه می کنند - به معنای دردی که بیش از سه ماه طول می کشد. در حالی که اعداد از کشوری به کشور دیگر متفاوت است، اکثر مطالعات تخمین میزنند که حدود 10 درصد از جمعیت جهان بنابراین بیش از 800 میلیون نفر تحت تأثیر قرار گرفتهاند، .
مرکز کنترل و پیشگیری از بیماری تخمین می زند که در سال 2021، حدود 20 درصد از بزرگسالان ایالات متحده - یا بیش از 50 میلیون نفر - درد مزمن را تجربه می کردند. از این تعداد، حدود 7 درصد چیزی را تجربه کردند که به آن درد مزمن با تاثیر بالا می گویند، که دردی است که به طور قابل ملاحظه ای فعالیت های روزانه فرد را محدود می کند.
در گذشته، پزشکان به سرعت دارو را به عنوان یک راه حل آسان تجویز می کردند. اما بحران مواد دارویی در ایالات متحده، پزشکان را وادار کرده است که اتکای خود به داروها را دوباره ارزیابی کنند و به درمان های جدید برای بیماران مبتلا به درد مزمن نگاه کنند.
راشل رزاسا لین، متخصص مدیریت درد از پردیس پزشکی دانشگاه کلرادو آنچوتس برخی از پیشرفتهای جدید در درمان درد و اینکه چرا برای بیماران مبتلا به درد مزمن امید وجود دارد، توضیح میدهد.
علت درد مزمن در ابتدایی ترین سطح چیست؟
به طور کلی، درد یک تعامل پیچیده بین آسیب بافتی یا التهاب، اعصاب و پردازش مغز است.
چندین فرآیند بیولوژیکی مختلف وجود دارد که می تواند منجر به درد شود. چیزی که برای اکثر افراد هنگام تجربه درد حاد اتفاق می افتد، درد درد نامیده می شود. این دردی است که زمانی رخ میدهد که بافت آسیب دیده یا بهطور بالقوه آسیب میبیند، که باعث فعال شدن اعصاب اطراف میشود. این اعصاب مانند سیمهای الکتریکی هستند که سیگنالهایی را از بافت آسیب دیده، از طریق نخاع و به مغز میفرستند، جایی که در نهایت درد درک میشود.
اما فعال شدن این اعصاب به تنهایی با درد برابری نمی کند، زیرا آن سیگنال های الکتریکی در چندین نقطه در سراسر انتقال به مغز تقویت یا کاهش می یابد. درک مغز از درد بسیار مهم است زیرا زمانی که افراد بیهوش هستند درد ایجاد نمی شود.
درد درد همچنین می تواند ناشی از آسیب مداوم بافتی یا التهاب باشد، مانند مورد آرتریت. با این صدمات، اعصاب محیطی به طور مزمن به مغز گزارش می دهند و در نتیجه درک مداومی از درد ایجاد می شود.
فرآیندهای بیماری دیگری مانند نوروپاتی محیطی دیابتی وجود دارد که در آن اعصاب خود آسیب می بینند. در این موارد، اعصاب سیگنال های درد را به مغز می فرستند که منعکس کننده آسیب به خود اعصاب است، نه بافت هایی که از آنها گزارش می دهند. به این درد نوروپاتیک می گویند.
در اشکال دیگر درد مزمن به نام درد نوسی پلاستیک، آسیب بافتی اولیه ممکن است به طور کامل بهبود یابد، اما مغز و سیستم عصبی به تولید سیگنالهای درد ادامه میدهند.
بسیاری از شرایط درد مزمن در واقع شامل ترکیبی از هر سه این پدیده - درد درد، نوروپاتیک و درد دردی - است که به دشواری تشخیص و درمان میافزاید.
وقتی درد مزمن دارید، سیگنال های درد که مغز معمولاً نادیده می گیرد، تقویت می شود.
پزشکانی مثل شما چگونه درد را اندازه گیری می کنند؟
من فکر میکنم همه کسانی که در دهه گذشته به یک بیمارستان رفتهاند، حداقل در ایالات متحده، با مقیاس عددی که در آن از شما خواسته میشود درد خود را ارزیابی کنید، آشنا هستند. این یک ارزیابی تک بعدی از درد است که فقط شدت آن را می پرسد.
اما درد یک پدیده بسیار پیچیده است که بخش های بسیار بیشتری از شدت آن را شامل می شود. بنابراین یک مقدار عددی منفرد بر اساس شدت درد واقعاً تأثیری که ممکن است درد بر زندگی روزمره بیمار داشته باشد، مانند فعالیتها، روابط آنها، توانایی خوابیدن، شادی و رضایت کلی آنها از زندگی را از دست میدهد.
من فکر می کنم سخت ترین چیز در مورد همه دردها، واقعاً، به ویژه بسیاری از اشکال درد مزمن، این است که شما نمی توانید آن را ببینید. هیچ روش خارجی و معتبری وجود ندارد که واقعاً بفهمیم یک فرد چقدر درد دارد. ما روشهای جدیدتری برای اندازهگیری درد داریم که سعی میکند برخی از آن جنبههای پیچیدهتر را به دست آورد، اما هنوز یک علم بسیار ناقص است. همه اینها هنوز بر اساس آنچه که بیمار تجربه خود را به شما می گوید، ذهنی است.
برخی از امیدوار کننده ترین گزینه های جدید درمان درد کدامند؟
درمان lar درمان پردازش مجدد درد نامیده می شود که رویکردی رفتاری برای از بین بردن درد دارد.
اینجا در پردیس پزشکی ما، درمانگران بیماران را راهنمایی میکنند تا بفهمند چه چیزی باعث درد مزمن میشود و سپس احساساتی را که بهعنوان دردناک تجربه میکنند دوباره ارزیابی میکنند - برای مثال، در حالی که درگیر حرکات معمولاً دردناک هستند. هدف از درمان پردازش مجدد درد این است که به بیماران کمک کند سیگنال های درد ارسال شده به مغزشان را کمتر تهدید کننده درک کنند، به طوری که مغز آنها درد را "بیاموزد".
روش دیگری که به روشهای جدید اعمال میشود، فرسایش عصبی نام دارد، روشی که در آن اعصاب اطراف ناحیه درد با دارو بیحس میشوند و سپس عمدا آسیب میبینند. در این موارد، پزشکان یک ماده شیمیایی را به اطراف اعصاب تزریق میکنند یا به آرامی آنها را گرم میکنند تا دیگر نتوانند سیگنالهای درد را برای ماهها یا حتی سالها ارسال کنند. این روش برای چندین دهه برای درد ستون فقرات مورد استفاده قرار گرفته است، اما اکنون به طور گستردهتری برای درد سایر نواحی بدن استفاده میشود.
یک رویکرد مشابه استفاده از الکتریسیته برای تحریک اعصابی است که به یک ناحیه دردناک خدمت میکنند تا مسیر سیگنالهای درد را از طریق آنها تغییر داده یا مسدود کنند. این روش شامل قرار دادن یک وسیله الکتریکی کوچک در کنار عصب برای ارائه سطح پایین الکتریسیته است. این نمونه ای از مدولاسیون عصبی است که به طور فزاینده ای برای درمان طیف گسترده ای از شرایط درد مزمن در سراسر بدن از درد پا گرفته تا میگرن استفاده می شود. حتی در مدیریت درد حاد پس از جراحی هایی مانند تعویض زانو نیز نویدبخش است.
یک مثال کلاسیک از مدولاسیون عصبی، تحریک طناب نخاعی است که برای درمان انواع شرایطی که باعث درد مزمن می شوند، استفاده می شود. جراح سیمها را در زیر استخوانهای پشت، اما خارج از نخاع و مایع نخاعی قرار میدهد. سیمها به باتری متصل میشوند، مانند باتری ضربانساز، که سیگنالهای الکتریکی را به اعصاب نخاع میرساند تا سیگنالهای درد را به هم بزند.
بخش بزرگی از افرادی که با دردهای مزمن زندگی می کنند از درد کمر و گردن رنج می برند. Cinefootage Visuals/iStock از طریق Getty Images
بحران مواد افیونی چه نقشی ایفا کرده است؟
این گزینههای درمانی جدید برای بیماران مبتلا به درد مزمن، اگر بحران مواد افیونی نبود، ممکن است به سرعت پیشرفت نکرده باشند.
برای چندین دهه، داروهای مخدر به طور گسترده برای دردهای مزمن تجویز می شدند. با این حال، برخی از بیماران مبتلا به درد مزمن وجود دارند که مواد دارویی واقعاً از نظر تسکین درد و کیفیت زندگی برای آنها مفید است. به نظر من، پزشکان کمی تصحیح کردهاند تا جایی که اکنون دسترسی به درمانهای اپیوئیدی که برای آنها بسیار خوب بوده است برای چنین بیمارانی دشوار است. به دلیل کاهش سرعت تولید مواد افیونی در چند سال گذشته، در برخی از مناطق ایالات متحده، بسیاری از بیماران دیگر اصلاً قادر به دسترسی به این داروها نیستند.
در نتیجه، محققان اکنون در حال کار برای شناسایی داروهای جدیدی هستند که درد را بدون خطرات اعتیاد و مصرف بیش از حد مواد افیونی از جمله کانابینوئیدها تسکین می دهند. تمرکز در مراقبت از بیمار در سالهای اخیر از دارو و مداخلات رفتاری و رویهای، از جمله نورومدولاسیون تغییر کرده است.
نگاه کردن به آینده: بعدی چیست؟
من فکر می کنم جام مقدس طب درد در تلاش است تا دریابد که کدام بیماران با شرایط مشابه به درمان مشابه پاسخ خواهند داد. به عنوان مثال، دو بیمار مبتلا به یک بیماری دژنراتیو بافتی مانند آرتروز زانو میتوانند عکسبرداری تقریباً مشابهی با اشعه ایکس داشته باشند، اما تجربه درد و پاسخ آنها به درمانها کاملاً متفاوت است. ممکن است یک بیمار با فیزیوتراپی خوب عمل کند، در حالی که دیگری ممکن است با فیزیوتراپی به تنهایی نتواند بهبود یابد و به چندین دارو، تزریق و در نهایت جراحی نیاز داشته باشد - و به طور بالقوه ممکن است همچنان با درد زندگی کند.
محققانی مانند من هنوز نمیدانند ویژگیهای تعیینکننده یک بیمار در مقابل دیگری از نظر آن پیامدها چیست. این بدان معناست که برنامههای درمانی فعلی شامل آزمون و خطای زیادی است که میتواند برای بیمارانی که درد دارند آهسته و خستهکننده باشد.
بنابراین هدف من و امید شماره 1 من برای آینده داروی درد این است که محققان روش بهتری برای پیشبینی اینکه چه کسی به یک درمان خاص پاسخ میدهد بیابند، که به آنها اجازه میدهد هر بیمار را در اولین بار با رژیم درمانی مناسب مطابقت دهند. .