تبریز امروز:
ر سال 2017 می گوید :
"کارهای کمتر و کمتری وجود خواهد داشت که یک ربات نمی تواند آنها را بهتر انجام دهد. من فکر می کنم که ما در نهایت به درآمد پایه جهانی خواهیم رسید. این ضروری خواهد بود. چالش سخت تر، چالش بسیار سخت تر، این است که مردم چگونه معنی پیدا می کنند؟"
ایلان ماسک در سال 2024 گفت :
"در یک سناریوی خوش خیم، احتمالاً هیچ یک از ما شغلی نخواهیم داشت. درآمد جهانی بالا وجود خواهد داشت - نه درآمد پایه جهانی، بلکه درآمد بالا جهانی!!! هیچ کمبودی در کالا یا خدمات وجود نخواهد داشت. این سوال واقعاً معنی خواهد داشت. اگر رایانهها و روباتها میتوانند همه چیز را بهتر از شما انجام دهند، آیا هنوز نقشی برای انسانها در این زمینه وجود دارد؟ - به این معنا که ممکن است به هوش مصنوعی معنا بدهیم؟
به تکامل توجه کنید. این یک تغییر ظریف و در عین حال گویا است. ماسک 2017 از اجتناب ناپذیر بودن درآمد پایه جهانی UBI به عنوان یک شبکه ایمنی برای محرومان، کسانی که از اتوماسیون عقب مانده اند صحبت کرد. با این حال، ماسک 2024 آهنگ متفاوتی می خواند. دیگر صحبت از یک درآمد اولیه ساده تمام شده است. اکنون، بحث در مورد درآمد بالا جهانی است، آرمانشهری که در آن هوش مصنوعی تولید بیپایان کالا و خدمات را تضمین میکند و کار انسانی را منسوخ میکند. با این حال، در زیر سطح این وعده یک سوال نگرانکنندهتر نهفته است: اگر ماشینها در همه چیز از ما پیشی بگیرند، چه چیزی برای بشریت باقی میماند؟
یک ماجرای ترسناک در یک دید آشکار پنهان شده است. ماسک پیشنهاد میکند که نقش ما ممکن است معنا بخشیدن به هوش مصنوعی باشد، و بهطور نامحسوس روایت را تغییر دهیم. جایی که زمانی فناوری ابزاری در خدمت بشریت بود، ماسک به جهانی اشاره میکند که در آن انسانها به نفع ماشینها وجود دارند. این آینده پژوهی معمولی نیست، این حق تکنوکرات جدید در عمل است، یک محاسبات سرد که در آن فناوری نه تنها مورد استقبال قرار می گیرد، بلکه به عنوان حاکم جدید تعالی می یابد.
بسیاری هنوز بر این باورند که ماسک "در کنار ما" است و او را به عنوان یک میلیاردر متفاوت می بینند که دولت قوی را به چالش می کشد. اما در واقعیت، مشارکت ماسک با چهرههایی مانند ترامپ، همسویی عمیقتری را با جناح راست تکنوکرات رو به رشد نشان میدهد. این نخبگان جدید علاقه ای به از بین بردن ساختارهای قدرت ندارند، آنها ساختارهای قدرت را از طریق فناوری تکمیل می کنند. چشم انداز ماسک کاملاً با این جاه طلبی همخوانی دارد و راه را برای جهانی هموار می کند که در آن هوش مصنوعی بر تولید حکومت می کند و ثروت تحت پوشش «درآمد بالای جهانی» متمرکز می شود.
چالشی که ماسک شناسایی میکند، یعنی در دنیای آفریده شده پس از این ، موضوعی پیش پا افتاده نیست. اما توجه کنید که این مشکل چگونه قاب شده است. ایده این نیست که چگونه می توانیم با عزت فراتر از کار زندگی کنیم یا استقلال خود را از این سیستم ها پس بگیریم. در عوض، این در مورد این است که چگونه میتوانیم به بهترین وجه به دیدگاه آنها خدمت کنیم، شاید حتی با تبدیل شدن به حافظ معنای هوش مصنوعی، مانند کشیشانی که به یک خدای دیجیتالی جدید تمایل دارند.
این داستان رهایی نیست. این یک داستان تسلیم است که هوشمندانه به عنوان پیشرفت بازاریابی شده است. انقلاب هوش مصنوعی که ماسک متصور است انقلابی نیست که ما را از ظلم کار رهایی میبخشد، بلکه انقلابی است که ماهیت وجود انسان را دوباره تعریف میکند و ما را در رقصی همزیستی با ماشینها حبس میکند، جایی که ارزش ما با توجه به ارتباط ما با الگوریتم ها. نه با خلاقیت یا روح سنجیده میشود.
و اینجا طعمه و سوئیچ بزرگ نهفته است. چشم انداز آینده نگر ماسک قدرت بخشیدن به توده ها نیست. این در مورد کامل کردن سیستمی است که در آن کنترل، نه آزادی، پایان بازی است. لفاظی های او ممکن است مانند خیرخواهی به نظر برسد، اما واضح است که او در کدام سمت معادله قدرت ایستاده است. این به معنای فرار از چنگال نخبگان قدیمی نیست. این در مورد راه اندازی یک نظم جدید و مبتنی بر فناوری است که به همان اندازه سلسله مراتبی است، به همان اندازه کنترل کننده، فقط اکنون دست روی اهرم سیلیکون است، نه گوشت.
تغییر نامحسوس ماسک از "درآمد پایه جهانی" به "درآمد بالا جهانی" منعکس کننده یک تحول ایدئولوژیکی عمیق تر است، از روایت شبکه های ایمنی به وابستگی مهندسی شده. سوال این است که وقتی روباتها کار میکنند، الگوریتمها فکر میکنند و کالاها در جریان هستند، ما چه نقشی خواهیم داشت؟ و مهمتر از آن، چه کسی تصمیم خواهد گرفت؟
-گری نولان