تبریز امروز:
بسمالله الرحمن الرحيم
⬅️ يک عضو «هيأت مديره هتلداران ايران» گفته است: «هتلهاي 4 و 5 ستاره و ويلاهاي بزرگ و گرانقيمت در تمام تعطيلات کاملاً پر و هتلهاي 1 و 2 و 3 ستاره و ويلاهاي ارزانقيمت در تمام تعطيلات گذشته ظرفيت خالي داشتند. طبقه متوسطي ديگر وجود ندارد».
اين سخن، بخشي از اطلاعات پشت پرده سفرهاي متراکمي است که در ايام تعطيل به مراکز تفريحي ازجمله شمال کشورمان صورت ميگيرد و رسانه ملي با نشان دادن تصاويري از جادههاي شلوغ، درصدد برميآيد با آب و تاب به افکار عمومي القا کند که وضع مردم بسيار خوبست و همگان در رفاهند!
بخشهاي ناگفته اطلاعات پشت پرده سفرهاي تفريحي و اصولاً چگونگي گذران زندگي مردم کشورمان را علاوه بر مراجعه به آمار، حتي ميتوان از طريق مشاهدات ميداني هم به دست آورد. کافي است در يکي از تعطيلات با مسافران همراه شويد و در طول مسيرها به تفاوتهاي موجود ميان آنان از جهات مختلف توجه کنيد. از پرايد و وانتپيکانهاي قديمي گرفته تا گرانترين خودروهاي سواري چند ده ميليارد توماني را ميتوانيد در حال حرکت ببينيد. پرايد و وانتپيکان، هرکدام با هفت هشت سرنشين و خودروهاي گرانقيمت با دو يا سه نفر. عدهاي از مسافران، در کنار جاده يا روي صندوق عقب خودروي خود از سبدي که با خود آوردهاند نان و چاي و پنير خارج ميکنند و صبحانه ميخورند ولي عدهاي ديگر در رستورانها با انواع صبحانههاي کامل سير ميشوند. ناهار جماعت اول هم زير آسمان از باقيمانده همان سبد تأمين ميشود ولي دسته دوم زير سقف بهترين رستورانها، در هواي مطبوع و با لذيذترين غذاها سروکار دارند. شب که ميشود، بيپولها کنار جاده در حالي که زمين را تشک و آسمان را لحاف خود ميدانند ميخوابند و اگر دستشان برسد چادر کوچکي عَلَم ميکنند و زير آن چادر شب را با انواع مخاطرات به صبح ميرسانند ولي پولدارها به چيزي کمتر از استراحت در هتلهاي 4 و 5 ستاره يا ويلاهاي بزرگ و گرانقيمت رضايت نميدهند.
يکي از دلايل اينکه آن عضو «هيأت مديره هتلداران ايران» گفته «هتلهاي 1 و 2 و 3 ستاره و ويلاهاي ارزانقيمت در تمام تعطيلات گذشته ظرفيت خالي داشتند» همين تفاوتهاست. با وجود اين تفاوتها بسيار طبيعي است که فاتحه طبقه متوسط در کشور ما خوانده شود و به قول همان عضو هيأت مديره هتلداران، ديگر طبقه متوسطي وجود نداشته باشد.
اطلاعات و آمار رسمي از ميزان فقر در کشور و فاصله طبقاتي نيز نابودي تدريجي طبقه متوسط را تأييد ميکنند. متأسفانه مسئولان تصور درستي از راههاي جلوگيري از رشد فقر، فاصله طبقاتي و برقراري عدالت در جامعه ندارند. آنها فقط بر لزوم افزايش حقوق و دستمزد متمرکز ميشوند و تصورشان اينست که بيشتر شدن حقوق و دستمزد به کمتر شدن فقر و فاصله طبقاتي منجر خواهد شد در حالي که کاملاً روشن است که ريختن پول به بازار، موجب بالا رفتن تورم ميشود و نهتنها مشکل کارمندان و کارگران را حل نخواهد کرد بلکه نياز آنها را بيشتر و قدرت خريدشان را کمتر ميکند. اين واقعيت تلخ را در سالهاي گذشته تجربه کردهايم و شاهد بوديم که نه افزايش پنجاه و چند درصدي حقوق کارگران مشکلي از آنها برطرف کرد و نه بالا بردن 20 درصدي حقوق کارمندان. مشکل اصلي، ساختار غلط اقتصادي کشور است که دست عدهاي را براي چپاول باز گذاشته و دولت نيز براي تأمين هزينههايش به درآمدهائي از قبيل انواع مالياتها، عوارض، ارزش افزوده و افزايش قيمتها متوسل ميشود که تمام آنها از جيب مردم خارج ميشوند. در اين فرآيند غيرمنطقي است که پولدارها پولدارتر ميشوند و بيپولها بيپولتر. فاصله طبقاتي اينگونه شکل ميگيرد و به سرعت بيشتر ميشود و طبقه متوسط زير چرخهاي ماشين ترمز بريدهِ اقتصاد نابود ميشود.
متأسفانه گروه اقتصادي دولت چهاردهم نيز تاکنون فقط از نامساعد بودن شرايط اقتصادي کشور حرف زده و راهکار روشني ارائه نداده است. راه مبارزه با فقر و فاصله طبقاتي، نه آه و ناله کردن از وضعيت موجود است و نه بالا بردن حقوق و دستمزد. مسئولان اقتصادي دولت بايد ملاحظات را کنار بگذارند و موانع اصلي پديد آمدن بحران اقتصادي و راههاي برطرف کردن آنها را با مسئولان نظام در ميان بگذارند و براي برداشتن اين موانع اقدام جدي و عملي نمايند.