تبریز امروز:
فرماندار سابق آلاباما و نامزد ریاست جمهوری جورج والاس با خبرنگاران در دیترویت در 29 اکتبر 1968 صحبت می کند.
این کار برای جرج والاس، جدایی طلب بدنام آلاباما انجام شد
فرار دونالد ترامپ از گلوله یک قاتل، مرا - مورخی که درباره قطبیسازی سیاسی و جنبش حقوق مدنی نوشته است - بر آن داشت که به پوپولیست دیگری که هنجارشکن بود که در مسیر مبارزات انتخاباتی با مرگ روبرو شد فکر کنم: فرماندار سابق آلاباما و نامزد ریاست جمهوری ایالات متحده جورج. والاس
تا سال 1972، تصویر والاس به عنوان چهره واکنش خشونت آمیز سفیدپوستان جنوب به جنبش حقوق مدنی در ذهن اکثر آمریکایی ها تثبیت شد. والاس به طرز ماهرانه ای حملات تفرقه افکنانه و نژادپرستانه را علیه لیبرال ها، دولت و معترضان به کار گرفته بود تا به یک رقیب جدی برای ریاست جمهوری تبدیل شود.
اما والاس پس از اینکه در سال 1972 در یک گردهمایی مبارزاتی در مریلند به قتل رسید، علناً عذرخواهی کرد و درخواست بخشش کرد.
در برنامه خبری CBS "Face the Nation" در 4 مارس 1965، فرماندار آلاباما، جورج والاس، اتهامات خشونت پلیس در سلما، آلا را رد کرد و استفاده پلیس از زور را در شهرهای شمالی مورد توجه قرار داد.
مواجهه با مرگ و رستگاری
غیرممکن است که به قلب والاس نگاه کنید و بفهمید که چه چیزی او را تحریک کرده است. با این حال، سه عامل احتمالاً بزرگ ظاهر می شوند.
اول، تماس با مرگ. این امر زندگی والاس را متحول کرد و او را مجبور کرد به تلاش خود برای ریاست جمهوری در سال 1972 پایان دهد. همچنین مردی متعصب را که در جوانی بوکسور بود و به توانایی بدنیاش افتخار میکرد روی ویلچر بسته نشاند. او به طور مکرر تحت عمل جراحی قرار می گرفت و با دردهای مداوم زندگی می کرد.
برای کسانی که با مرگ مواجه شده اند، عادی است که در مورد مرگ و میر و زندگی خود فکر کنند. والاس نیز از این قاعده مستثنی نبود.
مذهب نیز ممکن است نقش داشته باشد. والاس در حالی که او مردی خاکی و بیحرمتی بود که در برابر وسوسههای جسمی مقاومت نمیکرد، نمیتوانست از دیدگاههای مذهبی که در کودکی به آنها تلقین کرده بود و فرهنگ جنوب نفوذ کرده بود بگریزد. در مواجهه با فناپذیری خود، به سرنوشت روح خود فکر کرد و با پذیرش عیسی، توبه و استغفار به دنبال رستگاری بود.
کمتر از یک ماه پس از تیراندازی والاس، شرلی چیشولم، نماد حقوق مدنی، او را در اتاق بیمارستان مریلند ملاقات کرد.
او به فرماندار گفت: «نمیخواهم اتفاقی که برای شما افتاد برای کسی بیفتد.
پگی دختر والاس به یاد می آورد که سخنان چیشولم باعث گریه پدرش شد و او "شروع به تغییر کرد".
در سال 1973، یک سال پس از فلج شدن وی در تیراندازی، فرماندار جورج والاس با رزا پارکس ملاقات می کند
در سال 1974، والاس در یک سخنرانی در کلیسای بزرگ جری فالول، لینچبورگ، ویرجینیا، تغییر مذهب خود را اعلام کرد. او به جماعت گفت که «از وادی سایه مرگ گذشته است» و اعلام کرد: «من از طریق فیض خداوند و نجات دهنده ما، عیسی مسیح، سالم هستم.»
والاس با کسانی که به او ظلم کرده بود، از جمله جان لوئیس، رهبر حقوق مدنی که جمجمه او توسط سربازان ایالتی والاس در سلما در سال 1965 شکسته شده بود، تماس گرفت. لوئیس از رویارویی آنها در سال 1979 تحت تأثیر قرار گرفت.
«در آن جلسه، میتوانستم بگویم که او مردی تغییر یافته بود. لوئیس در سال 1998 برای نیویورک تایمز نوشت: او درگیر کمپینی برای طلب بخشش از همان آفریقایی-آمریکایی هایی بود که به آنها سرکوب کرده بود. او می خواست بخشیده شود.»
بازی برای رای دهندگان
سیاست زندگی والاس از زمان پیروزی او در انتخابات مجلس قانونگذاری آلاباما در سال 1946 بود.
همسر دومش، کورنلیا، در بحبوحه طلاق سخت در سال 1978 اظهار داشت: "من فکر نمی کنم او به خانواده نیاز داشته باشد." "او فقط به یک مخاطب نیاز دارد."
شخصیت جدایی طلب والاس ظاهراً محصول سیاست بود. او به عنوان یک دانشجوی کالج و سیاستمدار نوپا بود
مترقی طبق استانداردهای جنوبی: او از طعمهگذاری نژاد پرهیز کرد و خواستار حمایت بیشتر از خدمات عمومی بود که به نفع آلاباماییهای طبقه کارگر بود.
سال ها بعد، روث جانسون، که همسرش فرانک، به عنوان یک قاضی فدرال قهرمان حقوق مدنی شد، والاس را به عنوان یک دوست دانشگاهی به یاد آورد. روت به یاد می آورد: «ما جوان و ایده آل گرا بودیم. "و ما جورج را به خاطر شور و شوقش دوست داشتیم."
در اواخر دهه 1940 و 1950، والاس از افراط گرایی اجتناب کرد. او از پیوستن به شورش دیکسیکرات علیه پلت فرم حقوق مدنی حزب دمکرات در کنوانسیون دموکرات در سال 1948 خودداری کرد. و او به دلیل برخورد منصفانه با وکلا و شاکیان سیاه پوست در طول سالهایی که قاضی ایالتی بود، شهرت داشت.
پس از از دست دادن نامزدی دموکرات ها برای فرمانداری در سال 1958 به رقیبی که از کوکلوکس کلان علاقه مند بود و آشکارا به نژادپرستی سفیدپوستان متوسل می شد، این وضعیت تغییر کرد. با شتاب گرفتن جنبش حقوق مدنی در جنوب، والاس در سال 1962 به عنوان یک جدایی طلب تمام عیار در انتخابات پیروز شد.
او در سخنرانی افتتاحیه خود در سال 1963 اعلام کرد: «تفکیک اکنون، جداسازی فردا، جداسازی برای همیشه». والاس به طور فیزیکی با معاون دادستان کل ایالات متحده و مارشال های فدرال در حالی که تلاش می کردند حکم دادگاه را برای پذیرش یک زن سیاه پوست در دانشگاه آلاباما اجرا کنند، مواجه شد.
در سال 1963، فرماندار جورج والاس، دوم از سمت چپ، تلاش می کند تا از ادغام در دانشگاه آلاباما جلوگیری کند، در حالی که با نیکلاس کاتزنباخ معاون دادستان کل ایالات متحده روبرو می شود.
والاس که جاه طلب بود و احساس می کرد که نژادپرستی به جنوب محدود نمی شود، در اولین دوره فرمانداری خود در سال 1964 وارد سه انتخابات مقدماتی ریاست جمهوری دموکرات شد. سپس، پس از ترک سمت در سال 1967، یک کمپین ناموفق شخص ثالث برای ریاست جمهوری در سال 1968 راه اندازی کرد.
او در سال 1970 مجدداً به عنوان فرماندار انتخاب شد و سپس در سال 1972 نامزدی دموکراتها برای ریاستجمهوری را تا زمان نزدیک به ترور خود دنبال کرد. با وجود جراحات، او در سمت خود باقی ماند و برای سومین بار در انتخابات پیروز شد و تا سال 1979 خدمت کرد.
در سال 1983، حتی زمانی که وضعیت جسمی و روحی والاس رو به وخامت گذاشته بود، رای برای چهارمین دوره فرمانداری به دست آورد. یک مشاور بلندمدت مشاهده کرد که قرار گرفتن در کانون توجهات برای او «مسئله مرگ و زندگی» بود.
در نتیجه جنبشی که والاس به شدت جنگید، جنوب تغییر کرده بود و سیاه پوستان به یک نیروی اصلی در حزب دموکرات تبدیل شده بودند. والاس که همیشه سیاستمدار بود، تغییر کرد و سیاستمداران سیاه پوست را در تمام سطوح دولت خود منصوب کرد.
فرماندار جورج والاس، بر روی ویلچر، از رئیس جمهور رونالد ریگان به آلاباما در 18 سپتامبر 1986 استقبال کرد.
والاس یک قدیس نبود. دو ازدواج منجر به طلاق شد که بخشی از آن به دلیل آزار عاطفی او از همسرانش بود.
مستند اسپایک لی به نام «4 دختر کوچک» که بمبگذاری سال 1963 در کلیسای باپتیست خیابان شانزدهم در بیرمنگام، آلاباما توسط برتریطلبان سفیدپوست را روایت میکند که منجر به کشته شدن چهار کودک سیاهپوست شد، شامل مصاحبههای دلخراش با والاس است. آنها مردی را فاش میکنند که با سیاهپوستانی که در دهه 1980 برای او کار میکردند به طرز شرمآوری رفتار میکرد.
با این حال، والاس تأمل کرد، توبه کرد و طلب بخشش کرد. در زمانی که بسیاری از ما امیدواریم رهبرانمان درون نگر شوند و شاید حتی تغییر کنند، ارزش یادآوری را دارد.