مایکل اچ. موریس استاد تمرین، دانشکده امور جهانی کیو، دانشگاه نوتردام

افراد فقیر نیز صاحب کسب و کار هستند - اما افسانه های مربوط به فقر و کارآفرینی آنها را متوقف می کند.

تاریخ انتشار : ۱۷:۳۶ ۱۳-۰۶-۱۴۰۳

از هر 5 نفر در جهان یک نفر در فقر زندگی می کند. حتی در بسیاری از کشورهای توسعه یافته مانند ایالات متحده، نرخ فقر بیش از 12٪ است. در عصر پیشرفت فن آوری خیره کننده و تغییرات اجتماعی پویا، فقر سرسختانه باقی می ماند.

تبریز امروز:

مسیری برای عبور از فقر
از هر 5 نفر در جهان یک نفر در فقر زندگی می کند. حتی در بسیاری از کشورهای توسعه یافته مانند ایالات متحده، نرخ فقر بیش از 12٪ است. در عصر پیشرفت فن آوری خیره کننده و تغییرات اجتماعی پویا، فقر سرسختانه باقی می ماند.

به عنوان یک استاد کارآفرینی، من به یک سوال مهم علاقه مند هستم: آیا افراد فقیر می توانند مسیر خود را برای رفاه ایجاد کنند؟ به عبارت دیگر، آیا ایجاد سرمایه گذاری یک ابزار مناسب برای کاهش فقر است؟

کار من نشان داده است که می تواند - با حمایت مناسب. با این حال، این حمایت اغلب وجود ندارد.

بخش بزرگی از مشکل ناآگاهی است: اکثر مردم به سادگی چیز زیادی در مورد فقر و کارآفرینی نمی دانند. در مورد سرمایه گذاری فقرا، افسانه های زیادی وجود دارد که تا حدی به دلیل فقدان اطلاعات دقیق در مورد مشاغل افراد فقیر است.

این تصورات غلط بر مقامات سیاست عمومی، متخصصان توسعه اقتصادی و دانشگاهیان تأثیر گذاشته است. در نتیجه، آنها تمایل دارند نقش اقتصادی و اجتماعی مهمی را که این مشاغل بازی می کنند کم ارزش بدانند.

در تلاش برای تصحیح سوابق، در اینجا شش واقعیت وجود دارد که مردم باید درباره فقر و کارآفرینی بدانند.

واقعیت 1: بسیاری از افراد فقیر کسب و کار راه اندازی می کنند 
این یک افسانه است که کارآفرینی فقط برای ثروتمندان است. در واقع، بسیاری از سرمایه‌گذاری‌ها ، در واقع بیشتر آنها در سراسر جهان توسط افرادی در شرایط نامطلوب آغاز می‌شوند -  در حالی که به دست آوردن داده های سخت دشوار است،به عنوان مثال، در برخی از کشورهای آفریقایی با فقر بالا، از هر سه بزرگسال، دو نفر کار می کنند یا در حال راه اندازی کسب و کار خود هستند.

چنین کسب و کارهای کوچکی احتمالاً ستون فقرات بسیاری از اقتصادهای در حال توسعه هستند که بیش از 50 درصد از جمعیت آن در فقر به سر می برند. حتی در اقتصادهای توسعه‌یافته، چنین سرمایه‌گذاری‌هایی می‌توانند مسئول بخش معنی‌داری از تولید ناخالص داخلی باشند.

واقعیت 2: کسب و کارهایی که توسط افراد فقیر اداره می شوند ارزش ایجاد می کنند
اگرچه افراد فقیر به طور نامتناسبی «کسب و کارهایی برای بقا» ایجاد می‌کنند که سودهای کمی ایجاد می‌کنند، این اشتباه است که فرض کنیم این سرمایه‌گذاری‌ها ارزش کمتری دارند. چنین مشاغلی برای میلیون ها انسان فقیر شغل ایجاد می کنند که نشان دهنده یک راه نجات اقتصادی است. آنها در بازار ارزش ایجاد می کنند و جایگاه هایی را پر می کنند که برای شرکت های فعلی جذاب نیستند.

و آنها چیزی بیش از صرفاً ارزش اقتصادی ایجاد می کنند: این مشاغل در بافت جوامع تعبیه شده اند و منبعی از ثبات اجتماعی را فراهم می کنند. آنها مالیات می پردازند و می توانند مزایای سرریزی مانند کاهش جرم و جنایت، افزایش نرخ اتمام مدرسه و غرور جامعه ایجاد کنند.

واقعیت 3: کارآفرینی می تواند به کاهش فقر کمک کند
تعداد فزاینده ای از تحقیقات نشان می دهد که سطوح بالاتر کارآفرینی با کاهش بیشتر فقر مرتبط است. به عنوان مثال، یک تحلیل نشان داد که مناطق با بالاترین نرخ کارآفرینی در میان فقرا بیشترین کاهش فقر را در یک دوره شش ساله نشان دادند.

این نباید یک تعجب بزرگ باشد. به هر حال، در حالی که افراد فقیر اغلب کسب و کارهایی را ایجاد می کنند که سودهای کمی ایجاد می کنند، ایجاد سرمایه گذاری نشان دهنده یک وسیله حیاتی برای توسعه سرمایه انسانی است. افرادی که کسب و کار را راه اندازی می کنند یاد می گیرند که چگونه تولید را سازماندهی کنند، پول نقد را مدیریت کنند، به مشتریان خدمات رسانی کنند، قیمت ها را تعیین کنند و تدارکات را هماهنگ کنند.


علاوه بر این، تجربه کارآفرینی می‌تواند به خودکفایی، توسعه هویت، احساس غرور و هدف و توانایی بازپرداخت کمک کند.

واقعیت 4: مشاغل خارج از کتاب برای جامعه ارزش دارند
کارآفرینان فقیر معمولاً آنچه را که اقتصاددانان کسب و کار «غیررسمی» می‌نامند راه‌اندازی می‌کنند – شرکت‌هایی که در دولت ثبت نشده‌اند و تحت رادار فعالیت می‌کنند. اینها اغلب باعث انتقاد می شوند.

اما در حالی که مشاغل خارج از دفاتر ممکن است قانونی نباشند، بخش غیررسمی 50 درصد یا بیشتر از اقتصاد را در بسیاری از کشورهای در حال توسعه و تا 20 درصد در برخی از کشورهای توسعه یافته را تشکیل می دهد. این نشان‌دهنده یک انکوباتور وسیع است که فقرا را در حین تجربه کسب‌وکارها و یادگیری حمایت می‌کند. به نظر من باید این فرهنگ پنهان کارآفرینی را پرورش داد.

واقعیت 5: بزرگترین چالش همیشه کمبود پول نیست
مردم اغلب تصور می کنند که کلید سرمایه گذاری های جدید فقرا برای تامین سرمایه بیشتر است. اما علیرغم نیاز آشکار به بودجه، برخی از کارآفرینان ممکن است آماده استفاده موثر از پول اضافی نباشند. صرف نظر از اینکه چقدر با انگیزه یا سخت کوش هستند، مسئله اصلی برای کارآفرینان توانایی تبدیل ابزار به هدف است.

هنگامی که یک کارآفرین فاقد قابلیت‌های کلیدی مانند حسابداری، فروش یا مدیریت موجودی است، تحقیقات نشان می‌دهد که برای موثر بودن، بودجه باید با سایر اشکال حمایت همراه شود. زمانی که سرمایه گذاری به مشارکت در برنامه های آموزشی و راهنمایی گره خورده باشد، احتمالاً مولدتر خواهد بود. دسترسی به انکوباتورها، حضور در رویدادهای شبکه و فعالیت‌های توسعه مرتبط نیز مهم هستند.

واقعیت 6: بیش از یک راه برای موفقیت وجود دارد
مردم در دنیای کارآفرینی عاشق یک داستان موفقیت بزرگ هستند. همه چیز در مورد انتخاب برندگان است. این نوع تفکر علیه کارآفرینان فقیر، که عموماً کسب‌وکارهای اساسی را راه‌اندازی می‌کنند که از فناوری‌های جدید استفاده نمی‌کنند، و اغلب منابع بسیار محدودی دارند، کار می‌کند.

برای درک پتانسیل کارآفرینی، ارزش بازنگری در تعریف موفقیت را دارد. برای فقرا، موفقیت می تواند راه اندازی کسب و کار و فروش و کسب سود باشد. این می‌تواند شرایط اقتصادی کارآفرین را تغییر دهد، کارمندان را به‌ویژه افراد فقیر را استخدام کند یا مکان دیگری را اضافه کند.

ممکن است کسب و کار را برای چند سال ادامه دهد و نوعی میراث را به ارمغان بیاورد. سایر شاخص های موفقیت می تواند شامل کاهش وابستگی به نیروی کار خود، رضایت مشتریان و توانایی بازپرداخت به جامعه باشد.

در نهایت، موفقیت به معنای داشتن زندگی بهتر است. و تحقیقات نشان می دهد که چگونه کارآفرینی می تواند این امر را ممکن کند.

آفرینش مخاطره آمیز یک گلوله نقره ای نیست. فقر پیچیده است و ایجاد یک تجارت پایدار دشوار است. تحقق وعده کارآفرینی مستلزم آن است که از این افسانه ها عبور کرده و انواع محیط های حمایتی را ایجاد کنیم که زمین بازی را هموار می کند.


نظرات کاربران


@