ماریان جاناک جان استوارت کندی، استاد فلسفه، کالج همیلتون

بازنشستگی فقط نگرانی های مالی ایجاد نمی کند، بلکه می تواند به معنای احساس کسالت و بی ارزش بودن باشد.

تاریخ انتشار : ۱۷:۱۷ ۰۸-۰۶-۱۴۰۳

بیشتر بحث های بازنشستگی بر جنبه های مالی ترک نیروی کار متمرکز است: "چگونه برای بازنشستگی پس انداز کافی داشته باشیم" یا "چگونه می دانید که پول کافی برای بازنشستگی دارید؟" اما این ممکن است بزرگترین مشکلی نباشد که بازنشستگان بالقوه با آن مواجه هستند. مسائل عمیق‌تر معنا، ارتباط و هویتی که بازنشستگی می‌تواند به منصه ظهور برساند برای برخی از کارگران مهم‌تر است. همانطور که درک تامپسون روزنامه نگار در آتلانتیک اظهار می کند ، کار برای آمریکایی مدرن تبدیل به هویت شده است. و برخی از نظریه پردازان استدلال کرده اند که کار به آنچه ما هستیم شکل می دهد. برای اکثر مردم، همانطور که آل جینی، متخصص اخلاق تجاری استدلال می کند، کار یک فرد - که معمولاً شغل او نیز هست - به معنای چیزی بیش از یک چک حقوق است. کار می تواند دوستی های ما، درک ما از خود و دیگران، ایده های ما در مورد اوقات فراغت، اشکال سرگرمی ما - در واقع زندگی ما را ساختار دهد..............برای فیلسوفان یونانی و رومی، اوقات فراغت نجیب تر از کار بود. اگر ثروت این امکان را فراهم می کرد، باید از زندگی صنعتگر، صنعتگر – یا حتی استاد دانشگاه یا وکیل اجتناب کرد. زندگی خوب، زندگی ای بود که نیاز به تولید کالا یا پول درآوردن نبود. به عقیده ارسطو، کار مانعی بر سر راه دستیابی به اشکال خاصی از تعالی است که مشخصه زندگی بشر است، مانند اندیشه، تفکر و مطالعه – فعالیت هایی که بیانگر خصوصیات خاص انسان است و به خاطر خود آنها انجام می شود. و بنابراین، می توان حدس زد، بازنشستگی چیزی است که به مردم اجازه می دهد از اوقات فراغتی که برای تعالی انسانی ضروری است، استفاده کنند. اما بازنشستگی معاصر به نظر نمی رسد که اوقات فراغت اختصاص داده شده به توسعه تعالی انسانی را تشویق کند، تا حدی به این دلیل که به دنبال یک دوره طولانی از خود تبدیل شدن به یک شی است - چیزی که رایگان نیست. فیلسوف آلمانی، امانوئل کانت، بین ارزش اشیا و سوژه ها با ایده «استفاده» تمایز قائل شد. اشیاء رایگان نیستند: قرار است از آنها استفاده شود، مانند ابزار - ارزش آنها به مفید بودن آنها گره خورده است. اما موجودات عاقل مانند انسان ها که سوژه هستند، بیش از ارزش مصرفی آنها هستند - آنها برخلاف ابزارها در جای خود ارزشمند هستند.

تبریز امروز:

بازنشستگی فقط نگرانی های مالی ایجاد نمی کند، بلکه می تواند به معنای احساس کسالت  و بی ارزش بودن باشد.

بازنشستگی فقط نگرانی های مالی ایجاد نمی کند، بلکه می تواند به معنای احساس کسالت  و بی ارزش بودن باشد.


بیشتر بحث های بازنشستگی بر جنبه های مالی ترک نیروی کار متمرکز است: "چگونه برای بازنشستگی پس انداز کافی داشته باشیم" یا "چگونه می دانید که پول کافی برای بازنشستگی دارید؟"

اما این ممکن است بزرگترین مشکلی نباشد که بازنشستگان بالقوه با آن مواجه هستند. مسائل عمیق‌تر معنا، ارتباط و هویتی که بازنشستگی می‌تواند به منصه ظهور برساند برای برخی از کارگران مهم‌تر است.

همانطور که درک تامپسون روزنامه نگار در آتلانتیک اظهار می کند ، کار برای آمریکایی مدرن تبدیل به هویت شده است. و برخی از نظریه پردازان استدلال کرده اند که کار به آنچه ما هستیم شکل می دهد. برای اکثر مردم، همانطور که آل جینی، متخصص اخلاق تجاری استدلال می کند، کار یک فرد - که معمولاً شغل او نیز هست - به معنای چیزی بیش از یک چک حقوق است. کار می تواند دوستی های ما، درک ما از خود و دیگران، ایده های ما در مورد اوقات فراغت، اشکال سرگرمی ما - در واقع زندگی ما را ساختار دهد.

من یک دوره فلسفه در مورد خود تدریس می کنم و متوجه می شوم که اکثر دانش آموزانم به مشکلات هویت فکر می کنند بدون اینکه فکر کنند چگونه یک شغل آنها را به یک نوع خاص تبدیل می کند. آنها بیشتر به اعتبار و دستمزدی که با مشاغل خاص می‌آیند یا در مورد محل قرارگیری مشاغل فکر می‌کنند. اما هنگامی که به فیلسوفان اگزیستانسیالیستی مانند ژان پل سارتر و سیمون دوبوار می رسیم، اغلب از آنها می خواهم که به معنای آن فکر کنند، همانطور که اگزیستانسیالیست ها می گویند: «شما همان کاری هستید که انجام می دهید».

من به آنها می گویم که چگونه 40 سال از زندگی خود را سپری می کنید، حداقل 40 ساعت در هفته - زمانی که بسیاری از مردم در شغل خود صرف می کنند - فقط یک تصمیم مالی نیست. و من متوجه شدم که بازنشستگی فقط یک تصمیم مالی نیست، زیرا به مرحله بعدی زندگی خود فکر می کنم.

سودمندی، ابزار و آزادی
برای فیلسوفان یونانی و رومی، اوقات فراغت نجیب تر از کار بود. اگر ثروت این امکان را فراهم می کرد، باید از زندگی صنعتگر، صنعتگر – یا حتی استاد دانشگاه یا وکیل اجتناب کرد.

زندگی خوب، زندگی ای بود که نیاز به تولید کالا یا پول درآوردن نبود. به عقیده ارسطو، کار مانعی بر سر راه دستیابی به اشکال خاصی از تعالی است که مشخصه زندگی بشر است، مانند اندیشه، تفکر و مطالعه – فعالیت هایی که بیانگر خصوصیات خاص انسان است و به خاطر خود آنها انجام می شود.

و بنابراین، می توان حدس زد، بازنشستگی چیزی است که به مردم اجازه می دهد از اوقات فراغتی که برای تعالی انسانی ضروری است، استفاده کنند. اما بازنشستگی معاصر به نظر نمی رسد که اوقات فراغت اختصاص داده شده به توسعه تعالی انسانی را تشویق کند، تا حدی به این دلیل که به دنبال یک دوره طولانی از خود تبدیل شدن به یک شی است - چیزی که رایگان نیست.

فیلسوف آلمانی، امانوئل کانت، بین ارزش اشیا و سوژه ها با ایده «استفاده» تمایز قائل شد. اشیاء رایگان نیستند: قرار است از آنها استفاده شود، مانند ابزار - ارزش آنها به مفید بودن آنها گره خورده است. اما موجودات عاقل مانند انسان ها که سوژه هستند، بیش از ارزش مصرفی آنها هستند - آنها برخلاف ابزارها در جای خود ارزشمند هستند.

و با این حال، بسیاری از فرهنگ کار معاصر کارگران را تشویق می کند تا به خود و ارزششان بر حسب ارزش استفاده فکر کنند، تغییری که هم کانت و هم فیلسوفان یونان و روم باستان را متعجب می کرد .

زن و شوهری با لپ‌تاپ باز و صورتحساب‌هایشان جلوی میز آشپزخانه‌شان می‌نشینند.

بازنشستگی همچنین می تواند به معنای کنار گذاشتن هویت باشد.
"آنچه ما انجام می دهیم همان چیزی است که هستیم"
اما همانطور که یکی از همکارانم وقتی از او در مورد بازنشستگی پرسیدم گفت: "اگر من استاد دانشگاه نیستم، پس چه هستم؟" یکی دیگر از دوستان، که در 59 سالگی بازنشسته شده بود، به من گفت که دوست ندارد خود را بازنشسته توصیف کند، هرچند که اینطور است. او گفت: «بازنشستگی به معنای بی فایدگی است.

بنابراین بازنشستگی صرفاً کنار گذاشتن راهی برای کسب درآمد نیست. این یک مسئله عمیقا وجودی است، موضوعی که تصور فرد از خود، جایگاه فرد در جهان و سودمندی او را به چالش می‌کشد.

شاید بخواهیم با کانت و باستانی ها بگوییم آنهایی از ما که هویت خود را با شغل خود در هم آمیخته ایم، خودمان را ابزار کرده ایم و باید هر چه زودتر با بازنشستگی غل و زنجیر خود را کنار بگذاریم. و شاید از منظر بیرونی، این درست باشد.

از دیدگاه مشارکت‌کننده، مقاومت در برابر روش‌هایی که کاری که انجام داده‌ایم ما را به آنچه هستیم تبدیل کرده است، دشوارتر است. به جای نگرانی در مورد امور مالی خود، باید نگران باشیم، همانطور که به بازنشستگی فکر می کنیم، بیشتر نگران این باشیم که زندگی خوبی برای موجوداتی مانند ما – آنهایی که اکنون از شغل خود رها شده اند – چگونه باید باشد.


نظرات کاربران


@