تبریز امروز:
در تحقیقاتم که بر روی کشاورزان اولیه اروپا متمرکز بود، اغلب در مورد یک الگوی کنجکاو در طول زمان تعجب کرده ام: کشاورزان در دهکده های متراکم بزرگ زندگی می کردند، سپس برای قرن ها پراکنده شدند، سپس دوباره شهرها را تشکیل دادند، اما آنها را نیز رها کردند. چرا؟
باستان شناسان اغلب آنچه را که فروپاشی شهری می نامیم بر حسب تغییرات آب و هوا، جمعیت بیش از حد، فشارهای اجتماعی یا ترکیبی از اینها توضیح می دهند. هر یک به احتمال زیاد در مقاطع مختلف زمانی درست بوده است.
اما دانشمندان یک فرضیه جدید به این ترکیب اضافه کرده اند: بیماری. زندگی نزدیک با حیوانات منجر به بیماری های مشترک بین انسان و دام می شود که انسان ها را نیز مبتلا می کند. شیوع بیماری میتواند منجر به رها شدن سکونتگاههای متراکم شود، حداقل تا زمانی که نسلهای بعدی راهی برای سازماندهی طرح سکونتگاههای خود به گونهای پیدا کنند که در برابر بیماری مقاومتر باشند. در یک مطالعه جدید، من و همکارانم طرحبندی جذاب سکونتگاههای بعدی را تحلیل کردیم تا ببینیم چگونه ممکن است با انتقال بیماری تعامل داشته باشند.
حفاریهای مدرن در جایی که زمانی چاتالهویوک بود، جایی که ساکنان آن در خانههای خشتی زندگی میکردند که مسیرها یا خیابانها از هم جدا نبودند.
شهرهای اولیه: متراکم از مردم و حیوانات
چاتالهویوک، در ترکیه کنونی، قدیمی ترین روستای کشاورزی جهان است که مربوط به بیش از 9000 سال پیش است. هزاران نفر در خانههای خشتی زندگی میکردند که چنان محکم به هم چسبیده بودند که ساکنان از طریق نردبان از دریچهای روی پشت بام وارد شدند. آنها حتی اجداد منتخب را زیر کف خانه دفن کردند. علیرغم وجود فضای زیاد در فلات آناتولی، مردم از نزدیک در آنجا جمع شدند.
خانهها در Çatalhöyük چنان فشرده بود که مردم از پشت بام وارد میشدند و حتی برخی از اجداد را زیر زمین دفن میکردند.
برای قرن ها، مردم در چاتالهویوک گوسفند و گاو گله می کردند، جو کشت می کردند و پنیر درست می کردند. نقاشی های خاطره انگیز از گاو نر، چهره های رقصنده و فوران آتشفشانی سنت های عامیانه آنها را نشان می دهد. آنها خانه های خود را که به خوبی سازماندهی شده بودند مرتب نگه می داشتند، طبقات را جارو می کردند و سطل های ذخیره سازی را در نزدیکی آشپزخانه نگهداری می کردند، که در زیر دریچه قرار داشت تا دود اجاق از آن خارج شود. تمیز نگه داشتن به این معنی بود که آنها حتی چندین بار در سال دیوارهای داخلی خانه خود را دوباره گچ کاری می کردند.
این سنت های غنی در سال 6000 قبل از میلاد پایان یافت، زمانی که چاتالهویوک به طور مرموزی رها شد. جمعیت به سکونتگاه های کوچکتر در دشت سیلابی اطراف و فراتر از آن پراکنده شدند. دیگر جمعیتهای بزرگ کشاورزی منطقه نیز پراکنده شده بودند و گلهداری عشایری گستردهتر شده بود. برای آن دسته از جمعیتهایی که تداوم داشتند، خانههای خشتی بر خلاف خانههای متراکم چاتالهویوک، اکنون مجزا بودند.
آیا بیماری عاملی در رها شدن سکونتگاه های متراکم تا 6000 سال قبل از میلاد بوده است؟
در Çatalhöyük، باستان شناسان استخوان های انسان را با استخوان های گاو در دفن ها و انباشته های زباله پیدا کرده اند. ازدحام مردم و حیوانات احتمالاً باعث ایجاد بیماری های مشترک بین انسان و دام در چاتالهویوک شده است. DNA باستانی سل را از گاوهای منطقه تا 8500 سال قبل از میلاد و سل را در استخوانهای نوزاد انسان شناسایی میکند. DNA موجود در بقایای انسان باستانی سالمونلا را به 4500 سال قبل از میلاد برمیگرداند. با فرض افزایش مسری بودن و شیوع بیماریهای نوسنگی در طول زمان، سکونتگاههای متراکمی مانند Çatalhöyük ممکن است به نقطه اوج خود رسیده باشند که در آن اثرات بیماری بر مزایای زندگی نزدیک با هم برتری داشته باشد.
یک طرح جدید 2000 سال بعد
در حدود 4000 سال قبل از میلاد، جمعیت های بزرگ شهری دوباره در کلان سکونتگاه های فرهنگ باستانی تریپیلیا، در غرب دریای سیاه ظاهر شدند. هزاران نفر در شهرک های بزرگ تریپیلیا مانند نبلیوکا و میدانتسکه در اوکراین فعلی زندگی می کردند.
اگر بیماری عاملی در هزاره های پراکندگی قبل از آن بود، چگونه این سکونت گاه های بزرگ ممکن بود؟
طرح ژئوفیزیکی شهرک نبلیوکا طرح دایره ای آن را نشان می دهد که به محله ها تقسیم شده است.
این بار، طرح متفاوت از چاتالهویوک پرجمعیت بود: صدها وو
خانه های دو طبقه به طور منظم به شکل بیضی متحدالمرکز قرار داشتند. آنها همچنین در محلههایی به شکل پای جمع شده بودند که هر کدام خانه بزرگ خود را داشتند. سفالهای حفاری شده در خانههای مجلس محله دارای ترکیببندیهای متفاوتی است که نشان میدهد این ظروف توسط خانوادههای مختلف برای تقسیم غذا به آنجا آورده شده است.
این طرح یک نظریه را پیشنهاد می کند. خواه مردم نبلیوکا می دانستند یا ندانند، این چیدمان با چگالی کمتر و خوشه ای می توانست به جلوگیری از شیوع هر گونه بیماری در کل شهرک کمک کند.
باستان شناس سیمون کارینیون و من تصمیم گرفتیم این امکان را با اقتباس از مدل های رایانه ای از یک پروژه اپیدمیولوژی قبلی که چگونه رفتارهای فاصله گذاری اجتماعی بر گسترش همه گیری ها تأثیر می گذارد، آزمایش کنیم. برای مطالعه این که چگونه طرح سکونتگاه تریپیلیان باعث اختلال در گسترش بیماری می شود، با محقق تکامل فرهنگی مایک اوبراین و باستان شناسان نبلیوکا: جان چپمن، بیسرکا گیدارسکا و برایان بوکانان همکاری کردیم.
شبیه سازی محله های با فاصله اجتماعی
برای شبیهسازی شیوع بیماری در نبلیوکا، مجبور شدیم چند فرض بسازیم. اول، ما فرض کردیم که بیماری های اولیه از طریق مواد غذایی مانند شیر یا گوشت پخش می شوند. دوم، ما فرض کردیم مردم بیشتر از خانههای خارج از محلهشان از خانههای دیگر بازدید میکنند.
آیا این خوشهبندی محله برای سرکوب شیوع بیماری کافی است؟ برای آزمایش اثرات نرخهای مختلف ممکن تعامل، ما میلیونها شبیهسازی را اجرا کردیم، ابتدا در شبکهای که محلههای خوشهای را نشان میداد. سپس شبیهسازیها را دوباره اجرا کردیم، این بار در یک طرحبندی مجازی مدلسازی شده از نقشههای سایت واقعی، که در آن خانههای هر محله شانس بیشتری برای برقراری ارتباط با یکدیگر داشتند.
شبیه سازی گسترش بیماری در نبلیوکا، برای سه سطح مختلف تعامل بین همسایگی. در نقشه پایین، خانه ها بر اساس محله رنگ آمیزی شده اند. پارامتر q تعداد دفعات بازدید اعضای خانواده از محله های خارج از محله خود (از چپ به راست، به ندرت تا مکرر) را نشان می دهد. اختلاط بیشتر منجر به گسترش بیشتر عفونت می شود.
بر اساس شبیهسازیهایمان، متوجه شدیم که اگر مردم بهندرت از محلههای دیگر بازدید میکردند - مانند یک پنجم تا یک دهم به اندازه بازدید از خانههای دیگر در محله خودشان - آنگاه چیدمان خوشهبندی خانهها در Nebelivka به طور قابل توجهی شیوع بیماریهای ناشی از غذا را کاهش میداد. با توجه به اینکه هر محله دارای خانه مجلس مخصوص به خود بود، این منطقی است. به طور کلی، نتایج نشان میدهد که چگونه طرح تریپیلیان میتواند به کشاورزان اولیه کمک کند تا با هم در جمعیتهای شهری کم تراکم زندگی کنند، در زمانی که بیماریهای مشترک بین انسان و دام در حال افزایش بودند.
ساکنان نبیلوکا نیازی به برنامه ریزی آگاهانه برای چیدمان محله خود برای کمک به بقای جمعیت خود نداشتند. اما ممکن است چنین باشد، زیرا غریزه انسان اجتناب از علائم بیماری مسری است. مانند چاتالهویوک، ساکنان خانه های خود را تمیز نگه داشتند. و حدود دو سوم خانههای نبلیوکا عمداً در زمانهای مختلف سوزانده شدند. این سوختگی های دوره ای عمدی ممکن است یک تاکتیک از بین بردن آفت بوده باشد.
بازسازی یک خانه سوزان تریپیلی، با نی و چوب اضافی لازم برای سوزاندن آنقدر داغ و مطابق با شواهد باستان شناسی.
شهرهای جدید و نوآوری ها
برخی از بیماریهای اولیه در نهایت تکامل یافتند و از راههایی غیر از غذاهای بد گسترش یافتند. به عنوان مثال، سل در مقطعی در هوا منتقل شد. هنگامی که باکتری عامل طاعون، Yersinia pestis، با کک سازگار شد، می تواند توسط موش ها منتشر شود، که به مرزهای محله اهمیت نمی دهند.
آیا ناقلان بیماری جدید برای این شهرهای باستانی زیاد بود؟ سکونتگاه های بزرگ تریپیلیا در 3000 سال قبل از میلاد متروک شد. مانند هزاران سال قبل در چاتالهویوک، مردم در سکونتگاه های کوچکتر پراکنده شدند. برخی از متخصصان ژنتیک حدس می زنند که سکونتگاه های تریپیلیا به دلیل منشاء طاعون در منطقه، حدود 5000 سال پیش متروکه شده است.
اولین شهرها در بین النهرین در حدود 3500 سال قبل از میلاد مسیح توسعه یافتند و شهرهای دیگر به زودی در مصر، دره سند و چین توسعه یافتند. این شهرهای ده ها هزار نفری مملو از صنعتگران متخصص در محله های متمایز بود.
این بار، مردم در مراکز شهر با گاو یا گوسفند زندگی نمی کردند. شهرها مراکز تجارت منطقه ای بودند. غذا به شهر وارد میشد و در سیلوهای غلات بزرگ مانند سیلوهای پایتخت هیتیها در هاتوسا ذخیره میشد که میتوانست غلات کافی برای تغذیه ۲۰ هزار نفر را برای یک سال در خود نگه دارد. کارهای آبرسانی عمومی، مانند کانالها در اوروک یا چاههای آب و حمام عمومی بزرگ در شهر سند موهنجو دارو، به بهداشت کمک میشد.
این شهرهای اولیه، همراه با شهرهای چین، آفریقا و قاره آمریکا، پایه های تمدن بودند. مسلماً، شکل و عملکرد آنها توسط هزاران بیماری و پاسخ های انسان به آنها شکل گرفته است
بازگشت به اولین دهکده های کشاورزی جهان.