تبریز امروز:
نویسنده: مها نصار
استادیار دانشکده مطالعات خاورمیانه و شمال آفریقا، دانشگاه آریزونا
اظهارات رئیسجمهور دونالد ترامپ مبنی بر اینکه ایالات متحده باید غزه را «تحت کنترل بگیرد»، جمعیت فعلی آن را جابجا کند و این منطقه را به «ریویرای خاورمیانه» تبدیل کند، هم به معنای واقعی کلمه و هم برای فلسطینیها از نظر شخصی بسیار نگرانکننده است.
این اظهارات، که پس از صحبتهای قبلی ترامپ مبنی بر تمایل به «پاکسازی» غزه مطرح شد، توسط برخی کارشناسان خاورمیانه به عنوان دعوتی برای «پاکسازی قومی» این منطقه از ۲.۲ میلیون سکنه فلسطینی آن تلقی شده است. آنها نگرانند که چنین سخنانی به امیدهای صهیونیستهای افراطی اسرائیل و حامیان آنها در دولت دامن بزند، که میخواهند فلسطینیها را از غزه خارج کنند و شهرکهای یهودینشین را در املاک ساحلی این منطقه ایجاد کنند.
پس از اظهارات ترامپ، ریاض منصور، نماینده فلسطین در سازمان ملل، اعلام کرد: «سرزمین مادری ما، سرزمین مادری ماست.» او افزود: «فکر میکنم رهبران و مردم باید به خواستههای مردم فلسطین احترام بگذارند.»
به عنوان محقق تاریخ مدرن فلسطین، میدانم که دعوت به خارج کردن فلسطینیها از غزه چیز جدیدی نیست – اما عزم فلسطینیها برای ماندن در سرزمین مادریشان نیز جدید نیست. تقریباً برای ۸۰ سال، فلسطینیهای غزه در برابر طرحهای مختلف برای جابجایی آنها از این منطقه مقاومت کردهاند. در واقع، این طرحها اغلب باعث تقویت مقاومت در برابر اشغال و جابجایی شدهاند.
اکثر مردم غزه خود محصول آوارگی هستند.
در سال ۱۹۴۸، بیش از ۷۰۰ هزار فلسطینی از خانههای خود فرار کردند یا اخراج شدند، زمانی که دولت اسرائیل تأسیس شد و جنگ بین این کشور جدید و همسایگان عرب آن شعلهور شد.
این فلسطینیها به پناهندگانی بدون ملیت تبدیل شدند که تحت حمایت آژانس امداد و کار سازمان ملل قرار گرفتند. در نوار غزه، این آژانس هشت اردوگاه پناهندگی برای مراقبت از بیش از ۲۰۰ هزار فلسطینی که از بیش از ۱۹۰ شهر و روستا اخراج شده بودند، ایجاد کرد.
در دسامبر ۱۹۴۸، مجمع عمومی سازمان ملل قطعنامه ۱۹۴ را تصویب کرد که بر اساس آن «پناهندگانی که مایل به بازگشت به خانههای خود و زندگی در صلح با همسایگان خود هستند، باید در اولین فرصت ممکن اجازه این کار را داشته باشند.»
در حالی که رهبران اسرائیل در ابتدا تمایل خود را برای بازگشت برخی پناهندگان اعلام کردند، اما بازگشت کلی پناهندگان را رد کردند. آنها استدلال کردند که این کار امنیت اسرائیل را تضعیف میکند و ماهیت آن را به عنوان یک «دولت یهودی» رقیق میکند.
پناهندگان فلسطینی در حال فرار از خشونت در سال 1948 دیده می شوند
بنابراین، دیوید بنگوریون، اولین نخستوزیر اسرائیل، به دنبال راههایی برای «تشویق پناهندگان به حرکت به سمت شرق» به سمت اردن بود. او امیدوار بود که با دور کردن پناهندگان از اسرائیل، احتمال بازگشت آنها کمتر شود.
در ابتدا، ایالات متحده از اسرائیل خواست تا تعداد قابل توجهی از پناهندگان را بازگرداند. اما با امتناع مداوم اسرائیل از انجام این کار، رهبران در واشنگتن شروع به بررسی ایده اسکان مجدد کردند. آنها امیدوار بودند که وعده رفاه اقتصادی بتواند تعداد زیادی از پناهندگان را ترغیب کند تا به کشورهای عربی دیگر بروند و از ایده بازگشت به خانه صرفنظر کنند. به عنوان مثال، در سال ۱۹۵۳، جان فاستر دالس، وزیر امور خارجه، طرحهایی را برای اسکان مجدد پناهندگان فلسطینی در سوریه به عنوان بخشی از یک پروژه بزرگ مدیریت آب در آنجا تهیه کرد.
همچنین در سال ۱۹۶۱، آژانس توسعه بینالمللی ایالات متحده که به تازگی تشکیل شده بود، شروع به تأمین مالی یک پروژه آبیاری در اردن کرد و پناهندگان فلسطینی را به عنوان کشاورز به کار گرفت. مقامات آمریکایی امیدوار بودند که پناهندگان شروع به شناسایی به عنوان اردنیها، به جای فلسطینیها کنند و موافقت کنند که به طور دائم در اردن اسکان یابند.
اما این کار جواب نداد. یک نظرسنجی که پنج سال بعد انجام شد، نشان داد که پناهندگان همچنان خود را فلسطینی میدانند و آرزوی بازگشت به سرزمین مادری خود را دارند.
جنگ دیگری بین اسرائیل و کشورهای همسایه در سال ۱۹۶۷ منجر به اشغال کرانه باختری و شرق اورشلیم، که تحت حکومت اردن بود، و همچنین نوار غزه، که قبلاً توسط مصر اداره میشد، توسط اسرائیل شد.
این جنگ همچنین حس هویت ملی فلسطینیها را، به ویژه در میان نسلهای جوانتر که به طور فزایندهای از تاکتیکهای چریکی برای وادار کردن اسرائیل و جامعه بینالمللی به شناسایی حق بازگشت خود استفاده میکردند، تقویت کرد.
در پاسخ، اسرائیل به اسکان مجدد به عنوان راهی برای کاهش جمعیت فلسطینی در سرزمینهایی که اکنون اشغال کرده بود، نگاه کرد. در سال ۱۹۶۹، دولت اسرائیل طرحهای محرمانهای را برای انتقال دائمی تا ۶۰ هزار فلسطینی از غزه به پاراگوئه تهیه کرد. این طرح زمانی به طور ناگهانی متوقف شد که دو فلسطینی سفیر اسرائیل در آسونسیون را با این ادعا که تحت شرایط دروغین به پاراگوئه آورده شدهاند، مواجه کردند.
در همین حال، بین سالهای ۱۹۶۷ و ۱۹۷۹، صهیونیستهای افراطی اسرائیلی هفت شهرک در غزه ایجاد کردند. آنها امیدوار بودند که فلسطینیها از این منطقه خارج شوند تا زمین بتواند در دیدگاه آنها از «اسرائیل بزرگتر» گنجانده شود.
در طول دهههای ۱۹۷۰ و ۱۹۸۰، مقامات اسرائیلی طرحهای مختلفی را برای خارج کردن پناهندگان از اردوگاهها و اسکان مجدد آنها در جای دیگر پیشنهاد کردند. این شامل طرحی در سال ۱۹۸۳ برای تخلیه اردوگاههای پناهندگان در سرزمینهای فلسطینی اشغالی و اسکان ساکنان آنها در مسکن بهتر در شهرها و شهرکها بود.
اما پناهندگان فلسطینی به شدت این پیشنهاد را رد کردند، زیرا مستلزم آن بود که آنها وضعیت پناهندگی خود را از دست بدهند و از حق بازگشت خود صرفنظر کنند.
مذاکرات اسلو در دهه ۱۹۹۰ ایده خارج کردن فلسطینیها از غزه را رد کرد. در واقع، نگه داشتن پناهندگان در غزه برای پیشفرض راهحل دو دولت ضروری بود. در عین حال، سؤالات مربوط به حق بازگشت پناهندگان به سرزمینهای اصلی خود در آنچه اکنون اسرائیل است، مسکوت ماند.
اما با از بین رفتن امیدها برای راهحل دو دولت، طرحهای اسکان مجدد دوباره ظاهر شدهاند.
کمی پس از حمله ۷ اکتبر ۲۰۲۳ توسط شبهنظامیان حماس به اسرائیل که باعث بمباران گسترده و محاصره غزه شد، دولت بایدن از کنگره خواست تا بودجه «نیازهای بالقوه فلسطینیهایی که به کشورهای همسایه فرار میکنند» را تأمین کند. این خبر بسیاری از فلسطینیها را خشمگین کرد، زیرا آن را به عنوان چراغ سبزی برای اسرائیل در جهت انجام آنچه بسیاری تلاشی برای پاکسازی قومی غزه میدانستند، دیدند.
در اکتبر ۲۰۲۴، صهیونیستهای افراطی در مرز غزه جمع شدند و خواستار بازسازی شهرکهای یهودینشین در غزه شدند که در سال ۲۰۰۵ تخلیه شده بود. ایتامار بنگویر، وزیر امنیت ملی، از اسرائیل خواست تا «مهاجرت» فلسطینیها از غزه را تشویق کند. او پیشنهاد کرد که به فلسطینیها گفته شود: «ما به شما این گزینه را میدهیم که به کشورهای دیگر بروید، سرزمین اسرائیل مال ماست.»
فلسطینیها با پای خود پاسخ دادند. به محض اینکه آتشبس در ۱۹ ژانویه ۲۰۲۵ به اجرا درآمد، صدها هزار فلسطینی که به جنوب غزه آواره شده بودند، ساعتها راه رفتند تا به خانههای خود در شمال غزه برسند. صدها نفر ویدیوهایی از تمیز کردن خانههای آسیبدیده خود منتشر کردند تا بتوانند دوباره در آنها زندگی کنند.
راه بهبودی در غزه طولانی خواهد بود. سازمان ملل تخمین میزند که بازسازی غزه ۵۰ میلیارد دلار هزینه داشته و حداقل ۱۰ سال طول بکشد.
به اعتقاد من، فلسطینیها میخواهند در بازسازی کمک بگیرند، نه اسکان مجدد. بسیاری از آنها قبلاً به شدت درخواست ترامپ برای ترک غزه را رد کردهاند. همانطور که یک فلسطینی به روزنامه گاردین گفت: «ما ترجیح میدهیم اینجا بمیریم تا این سرزمین را ترک کنیم.» او اصرار کرد: «هیچ مقدار پولی در جهان نمیتواند جای سرزمین مادری را بگیرد.»
طرحهای اسکان مجدد تاریخچه طولانی دارند، اما فلسطینیها در هر مرحله آنها را خنثی کردهاند. دلیلی وجود ندارد که فکر کنیم این بار متفاوت خواهد بود.