تبریز امروز:
در سالهاي دهه 60 يکي از مجموعههاي سياسي که تعدادي پيرمرد پرسابقه در مبارزات ضد رژيم طاغوتي در رأس آن بودند، توقع داشتند امام خميني طبق تمايلات سياسي آنها موضعگيري کند. به همين علت، هر وقت امام به دولت انتقاد ميکردند، اين جماعت با يک پيام حاميانه از امام حمايت ميکردند، ولي هر وقت امام از دولت حمايت ميکردند، با سکوت معنادار خود نشان ميدادند که اين کار امام را قبول ندارند و به شکلهاي مختلف نارضايتي خود را از اين موضع امام نشان ميدادند. مشکل اصلي آنها اين بود که دولت در اختيارشان نبود.
افراد آن مجموعه غير از يکنفر بقيه به رحمت خدا رفتهاند ولي ميراثشان تا امروز در همان طيف سياسي که آنها به آن تعلق داشتند باقي مانده است. در آن زمان، عنواني که براي اين ميراث در سرمقالههاي روزنامه جمهوري اسلامي بکار ميبردم «ولايت بر فقيه» بود. در سرمقالهها مينوشتم اين حضرات مدعي پيروي از ولايت فقيه هستند، ولي عملکردشان نشان ميدهد که معتقد به ولايت بر فقيه هستند.
امروز متأسفانه ميراثداران آن مجموعه، با رهبري دقيقاً همان رفتاري را دارند که آنها با امام داشتند. از وقايع سالهاي گذشته در ميگذريم و به آنچه در هفته گذشته رخ داده است ميپردازيم تا روشن شود مدعيان پيروي از ولايت فقيه چقدر در اين ادعايشان صداقت دارند.
ديديم و شنيديم که حضرت آيتالله خامنهاي در ديدار اعضاء ستاد ملي مقابله با کرونا با صراحت گفتند اهانت به رئيسجمهور و ساير مسئولين حرام است و همگان را از اين کار منع کردند. علاوه بر اين، راه را براي کساني که قصد مخالفت کردن با رئيسجمهور و دولت را دارند باز گذاشتند و گفتند انتقاد بکنيد اما اهانت نکنيد.
نکته بسيار مهم اينست که اين مطلب را رهبري در ظرف کمتر از 5 ماه اخير، دو بار مورد تأکيد قرار داده و هر دو بار اهانت را حرام اعلام کردند. وقتي يک سخن دو بار گفته ميشود و در بار دوم با صراحت بيشتري نيز همراه است، حجت بر همه تمام ميشود و از پيروان ولايت فقيه انتظاری غير از پيروي بيچون و چرا نبايد وجود داشته باشد.
متأسفانه با گذشت فقط چند ساعت از انتشار سخنان رهبري، اما و اگرها و توجيهات و حتي مخالفتهاي غيرمستقيم شروع شد و مدعيان پيروي از ولايت فقيه، با همان روش «ولايت بر فقيه» بار ديگر به صحنه آمدند. آنکس که حکم اعدام رئيسجمهور را صادر کرده بود بدون آنکه از کار حرام خود توبه يا لااقل عذرخواهي کند، گفت کمافيالسابق! از فرمان رهبري اطاعت ميکنم.
يک نماينده ديگر که خطاب به رئيسجمهور گفته بود «اف بر تو» با لطايفالحيل تلاش کرد مطالب اهانتآميز خود را هرطور شده توجيه کند. رئيس آنها هم گفت نمايندگان مطالب خود را در سينهها نگه میدارند. اينهم برخلاف نظر رهبري بود زيرا ايشان گفتند مطالبتان را بگوئيد ولي با شيوه انتقادي نه اهانت. در سينه نگهداشتن روشن است که چه معنائي دارد.
در خارج از مجلس، يکي نوشت درست است که طبق فرموده رهبري نبايد اهانت کرد، اما...
آن ديگري گفت رفتار رهبري با رئيسجمهور در اين سخنان، مثل رفتار حضرت علي عليهالسلام با عثمان بود!
کساني هم که همايش بدون مجوز قم را عليه رئيسجمهور برگزار کردند و سخيفترين دشنامها را به او دادند، مهر سکوت بر لب زدهاند، درست مثل همان جماعت دهه شصتي معتقد به «ولايت بر فقيه».
اينها را ننوشتهام که از باز شدن مشت مدعيان پيروي از ولايت فقيه خوشحالي کنم. من، با هيچيک از دو جناح سياسي مطرح کشور قوم و خويشي سياسي ندارم و به هردو انتقاد دارم. اينها را نوشتم که بگويم مدعيان پيروي از ولايت فقيه، اين ادعا را وسيلهاي براي دنبال کردن اميال سياسي خود قرار دادهاند. براي عبور از فيلتر شوراي نگهبان، براي رسيدن به قدرت، براي رانتخواري، براي دنا پلاس و براي بالا رفتن از نردبان ترقي. بهترين نشانه صحت اين ادعاي من اينست که همين آقاي حسن روحاني که امروز اين جماعت او را عثمان و معاويه ميدانند اگر فردا دبير شوراي نگهبان شود، همين جماعت براي دستبوسي او نوبت ميگيرند و کارهاي قبلي خود را توجيه ميکنند.
به درگاه خدا استغفار کنيم که ما کشور را به روزي انداختهايم که حکمراني اسلامي در دام اين توجيهگران حرفهاي افتاده است. اين را هم بدانيم که تا اين بيماري خطرناک سياسي را به صورت قطعي معالجه نکنيم، به حکمراني مورد پسند اسلام نخواهيم رسيد.