فرزندان آلن دلون به رسانههای فرانسوی گفتهاند آلن دلون، بازیگر مشهوری که در مجموعهای از آثار کلاسیک مانند پلین سول، لو سامورائی و روکو و برادرانش بازی کرده بود، در سن ۸۸ سالگی درگذشت. آلن فابین، انوشکا، آنتونی و همچنین [سگ او] لوبو، با اندوه عمیقی خبر درگذشت پدرشان را اعلام کردند. او با آرامش در خانه اش در دوشی، در محاصره سه فرزندش و خانواده اش درگذشت. دلون که با رونق دوباره سینمای فرانسه در دهه 1960 شناسایی شد، برای برخی از بزرگترین کارگردانان این کشور، از جمله ژان پیر ملویل، رنه کلمان و ژاک درای، نقش مجموعه ای از پلیس ها، قاتل ها و سران های زیبا را بازی کرد. او همچنین با نویسندگانی از جمله لوکینو ویسکونتی، لوئیس مال، میکل آنژ آنتونیونی و ژان لوک گدار فیلمهایی ساخت – هرچند هرگز در تلاشهای خود برای ساختن آن در هالیوود موفق نشد. امانوئل مکرون، رئیسجمهور فرانسه، در ایکس نوشت که دلون با نقشهای بازیگریاش «دنیا را رویایی کرد... او چهره فراموشنشدنی خود را ارائه کرد تا زندگی ما را متزلزل کند». او بیشتر از یک ستاره بود. مکرون افزود: او یک بنای تاریخی فرانسوی بود. وزیر فرهنگ، راچیدا داتی، نوشت: "ما معتقدیم که او جاودانه بود... استعداد، کاریزمای او، هاله او باعث شد در سنین جوانی او را برای حرفه هالیوودی انتخاب کند، اما او فرانسه را انتخاب کرد."
نظامی شاعر بزرگ سده ی ششم هجری است ، روزهایی از زندگی این مرد بزرگ در یک فیلم سینمایی در سال 1982 به تصویر کشیده می شود . برخی از اشعار او در این فیلم به آواز در می آید
تصویرهایی که از آقای عظیمی روز شنبه، ۱۴ دلو توسط برخی از سینماگران و فعالان فرهنگی در شبکههای اجتماعی نشر شده، نشان میهد که او در حال سنگکاری است. برخی سینماگران با نشر عکسهایی از این کارگردان سابقهدار افغان، دلیل روی آوردن وی به کارگری را مشکلات اقتصادی عنوان کردهاند. او پیش از این نیز به دلیل مشکلات اقتصادی تجهیزات سینمایی خود را کنار گذارده بود . عظیمی تا کنون بیش از ۳۲ فیلم کوتاه و بلند سینمایی، مستند و سریال تلویزیونی تهیه کرده و سریالهای «فیسبوک دات کام»، «زبان زرگری» و «کلک ششم» با گویش هراتی از کارهای مهم دیگر وی میباشد که با استقبال بیسابقه مردم روبهرو شده بود. فیلم سینمایی «گلچهره» که داستان ازدواج زیر سن دختر نوجوان را روایت میکند، یکی از مشهورترین آثار هنری دیگر عظیمی بهحساب میآید. این در حالی است که پس از رویکارآمدن دوباره طالبان در کشور، محدودیتها بر سینماگران افزایش و برخی از هنرمندان بهدلیل مشکلات اقتصادی و امنیتی مجبور به ترک کشور شدند.
این مستند جدید ساخته اولیس د لا اوردن با استفاده از فیلمهای اصلی دادگاههای آرژانتین پس از دیکتاتوری، ما را به قلب دادگاه میبرد. این فیلم در جشنواره مستند شهر باز در Bertha DocHouse در سپتامبر 2023 به نمایش درآمد. این پرونده که معمولاً به عنوان محاکمه خونتا شناخته می شود، شامل پیگرد قانونی نه نفر از اعضای دولت بالفعل آرژانتین است که مسئول نقض فاحش حقوق بشر در دوران دیکتاتوری از 1976-1983 بودند. اعتقاد بر این است که تا 30هزار نفر در دوران دیکتاتوری کشته شده اند که بسیاری از آنها به زور ناپدید شده اند. در سال 1988، قضات کپیهایی از نوارهای ویدئویی محاکمه را به اسلو بردند، جایی که توسط دولت نروژ ذخیره شد. فیلم اصلی برای چندین دهه پخش نشد تا اینکه سازمان حقوق بشر Memoria Abierta اقدام به دیجیتالی کردن و حفظ نوارها کرد. سال 2022 شاهد انتشار آرژانتین، 1985 بودیم که تصویری تخیلی از محاکمه ها بود، اما د لا اوردن رویکرد متفاوتی دارد. متراکم کردن 530 ساعت نوار ویدئویی به سه ساعت فشرده، که به 18 فصل تقسیم شده است. برای ویرایش نهایی، د لا اوردن و تیمش ماهها را صرف تنظیم دقیق کردند تا اینکه روایتی دقیق ساختند. نسخه نهایی ویرایش بیست و دوم بود. سکانسهای ال جوسیو که عمداً به شیوهای غیرخطی جمعآوری شدهاند، لزوماً از گاهشماری دادگاه پیروی نمیکنند، بلکه در خدمت خلق یک روایت دراماتیک هستند.
این آخرین عکس از اوست ، مردی که بی آنکه ما را بشناسد ما را شادمان کرد، او که ما بی آنکه بشناسیمش ، دوستش داریم..چارلز اسپنسر چاپلین ( ۱۶ آوریل ۱۸۸۹ – ۲۵ دسامبر ۱۹۷۷) بازیگر طنز، فیلمساز و آهنگساز انگلیسی بود که در دورهٔ فیلم صامت به شهرت رسید. چاپلین از طریق شخصیت سینمایی خود، یعنی ولگرد کوچولو، به نمادی جهانی بدل شد و یکی از مهمترین چهرههای تاریخ سینما محسوب میشود. حرفهاش از کودکی در دوران ویکتوریا تا یک سال پیش از مرگش در سال ۱۹۷۷، بیش از ۷۵ سال به طول انجامید و طی این مدت با ستایش و جنجالهایی نیز روبهرو شد.
مه جنگ زمین را فرا گرفته ، کودکی در آغوش مادر ، سربازی غرق در خون ، دخترکی در انتظار ایستاده است تا نسیم این هم درد را از روی زمین برچیند !هر کسی کمی قوی تر شد دیگری را به خاک و خون می غلتاند و باز ماجرا ادامه دارد ......
امروزه سینما علاوه بر ابعاد فنی ، هنری،سیاسی ،یک فعالیت مهم اقتصادی نیز محسوب می شود و در واقع سینما همان هنر هفتم که از یک واژه ی یونانی به معنای (کینِما) به معنای جنبش نام گرفته و شکل گیری آن از فرانسه بوده است و در اکثر کشور ها به عنوان نخستین سرگرمی صنعتی محسوب می شود . اگر تاریخ تاسیس سینما را ۱۲۸ سال پیش بدانیم ۷ سال پس از آن یعنی ۱۲۱ سال پیش هم اولین سینما ی ایران به نام (سولی) در معنای خورشید در شهر تبریز توسط کاتولیک های فرانسوی مقیم تبریز شکل یافته است .بانی اصلی آن زنده یاد الک ساگینیان است. ارامنه تبریز در شکل گیری اولین های فرهنگ و هنر و تمدن و صنایع در تبریز سهامدارند.این سینما در محله موسوم به پاساژ در چهار راه شریعتی با گنجایش ۱۰۰ تماشاگر را داشت و فیلم هایی با دوبله ترکی آذربایجانی ؛ فارسی و ارمنی در آن به روی پرده می رفت.و۲۴ سال پس از تبریز در سال ۱۳۰۵ شمسی اولین سینمای تهران نیز توسط میرزا ابراهیم خان عکاس باشی تاسیس شد .
کمدی متافیزیکی چندجهانی "همه چیز همه جا به یکباره" بر سر جایزه برتر هالیوود در روز یکشنبه درخشید و بهترین فیلم را در نود و پنجمین دوره جوایز اسکار به همراه جوایزی برای میشل یو، که هوی کوان و جیمی لی وکورتیس دریافت کرد. .....................پنجاه سال پس از برنده شدن «پدرخوانده» در اسکار، «همه چیز همه جا به یکباره» با تجربه مهاجرتی بسیار متفاوت پیروز شد. داستان عجیب و غریب آن در مورد یک خانواده مهاجر چینی - تنها دومین فیلم دانیلز، همانطور که دو فیلمساز شناخته می شوند - داستان علمی تخیلی و واقعیت های متناوب را در داستان یک زن معمولی و صاحب رختشویی در هم آمیخت.
در مستند Kazuhiro Terada "Ikiru" (زندگی کردن)، مردی فانوس های بامبو را به یاد کودکانی که در سونامی سال 2011 در ایشینوماکی، استان میاگی کشته شدند، روشن می کند..............این فیلم 124 دقیقه ای، خانواده های 23 کودکی را که در فاجعه سونامی سال 2011 کشته شدند و اقدامات قانونی آنها برای کشف علت مرگ عزیزانشان را به تصویر می کشد. در مجموع 74 کودک و 10 معلم در مدرسه ابتدایی اوکاوا در ایشینوماکی، استان میاگی، در سونامی ناشی از زلزله بزرگ ژاپن شرقی با بزرگی 9 ریشتر در 11 مارس 2011 جان باختند. 24 مدرسه ابتدایی و متوسطه اول در این شهر تحت تأثیر سونامی قرار گرفتند. دبستان اوکاوا تنها مدرسه ای بود که در آن کودکان زیر نظر معلمان جان خود را از دست دادند. این مدرسه در حدود 3.7 کیلومتری ساحل قرار دارد و در خطر فوری در نظر گرفته نشده است. اما سونامی به سمت بالای رودخانه نزدیک مدرسه حرکت کرد. 50 دقیقه پس از وقوع زلزله، موجی به ارتفاع 8.6 متر به مدرسه برخورد کرد و بچه ها را در محوطه مدرسه با خود برد. کوهی که بچه ها هنگام کلاس از آن بالا می روند درست پشت مدرسه قرار دارد. یک اتوبوس مدرسه در همان نزدیکی پارک شده بود. سیستم بیسیم جامعه و ایستگاه رادیویی محلی مدام از مردم میخواستند که به مناطق بالاتر تخلیه شوند. اما بچهها را در محوطههای پست مدرسه نگه داشتند و منتظر دستورات معلمانشان بودند. دادگاه عالی سندای در سال 2018 حکمی را به نفع شاکیان صادر کرد و مقامات دولت استان میاگی و شهر ایشینوماکی را مسئول این فاجعه به دلیل سهل انگاری دانست.
جینا لولوبریجیدا، بازیگر دهه پنجاه سینمای ایتالیا روز دوشنبه ۲۶ دی در ۹۵ سالگی در شهر رم درگذشت.، او علیرغم شهرت خود در فیلم های بسیار، برای نقش آفرینی در فیلم گوژپشت نتردام اثر ویکتورهوگو و در نقش دختر کولی اسمرالدا شناخته شده بود که بارها در ایران به نمایش درآمد مشهور است
این فیلم، «همدردی به مصیبتهای ستمدیدگان را نشان میدهد»، در حالی که فیلم "اقتباسی بسیار وفادار از افسانه هانس کریستین اندرسن در 1846 است. که به قدر کافی مختصر است که نشان میدهد متن میتوانست در طول نمایشها با صدای بلند خوانده شود، و ویلیامسون در اینجا به جای ارائه دقیق واقعگرایانه فیلم، به جلوههای ویژه متعددی متوسل میشود، با این حال، اینها کاملاً با روح داستان اصلی مطابقت دارد، که محور دراماتیک و احساسی آن مجموعهای از چشماندازهایی است که فروشنده کوچک کبریت هنگام روشن کردن کبریتها میبیند، و فیلم، «به همان اندازه جاهطلبانه و نوآورانه است. »
خوب، بد، زشت یک فیلم درژانر وسترن اسپاگتی حماسی است که توسط سرجو لئونه در سال ۱۹۶۶ ساخته شد. زبانی که بازیگران این فیلم به آن تکلم میکنند مخلوطی از ایتالیایی و انگلیسی است. این فیلم سومین (و آخرین) فیلم از سهگانهٔ دلار سرجو لئونه است. این فیلم در حال حاضر در فهرست ۲۵۰ فیلم برتر تاریخ سینما در وبگاه IMDB با امتیاز ۸٫۸ از ۱۰، رتبهٔ دهم را به خود اختصاص دادهاست و به عنوان بهترین فیلم وسترن تاریخ سینمای جهان شناخته میشود.
فیلم گمشده ساخت سال 1982، به کارگردانی کنستانتینوس گاوراس است. این فیلم بر اساس رسوایی گمشدن چارلز هورمن است که در سال 1973 در شیلی رخ داد، نام کشور هرگز در متن فیلم طرح نمی گردد ، اما از سانتیاگو اسم برده می شود. هورمان تلاش کرده بود توطئه بین دولت های آمریکا و شیلی را برای سرنگونی سالوادور آلنده رئیس جمهور شیلی افشا کند. اما او بعداً توسط نیروهای کودتا ربوده شد و منجر به جستجوی وی گردید بعدها هنگام کشف جسد وی در سردخانه اعدام او مشخص شد.
رفتار گروه وحشی در دنیای معاصر همانند حمله های طالبان در افغانستان است ، بی رحمانه و در پوشش هایی متفاوت و بی رحم که فقط می کشند و قتل عام می کنند !.....اما ماجرای فیلم از این قرار است که یک دیپلمات فرهیخته به گروهی از جنگجویان وحشی ملحق می شود تا در یک ماجراجویی تاریخی با دشمن وحشتناک تری روبرو شود . در سال 922 هجری قمری ، ابن فضلان (آنتونیو باندراس) یک فرستاده مسلمان از بغداد است که در راه ملاقات با پادشاه سقالیبا می باشد که آن زمان توسط گروهی از وایکینگ ها اسیر می شود . در حالی که ابن فضلان و همراهانش باهوش و خوش اخلاق هستند ، وایکینگ ها جنجالی و گاه ناخوشایند هستند و اشتهای غیرقابل وصفی برای غذا ، الکل و عیش ونوش دارند. با این حال ، او به مرور درک و احترام خود را نسبت به رزمندگان وایکینگ افزایش می دهد و توسط رهبر آنها ، بولیویف ، در جامعه آنها مورد پذیرش قرار می گیرد. با این حال ، ابن فضلان اکنون باید به آنها بپیوندد و با آنان به کشورشان برود. زیرا که آنان خبر حمله یک گروه عظیم از مهاجمان خونخوار را دریافت کرده اند که هر چیزی را که در سر راه آنها وجود دارد از بین می برند و می خورند - از جمله گوشت افرادی که آنها کشته اند.
آدولف هیتلر بدون هیچ خاطره ای از سال 1945 جایی که پناهگاهش در گذشته بود از خواب بیدار می شود و خود را در قرن بیست و یکم می یابد، دیدگاه های آدولف هیتلر و نقد زمانه بسیار طنز آلوده می نمایند، او با تفسیر موقعیت های مدرن از دیدگاه نازی ها، به عنوان یک کمدین به شهرت و موفقیت دست می یابد.
نگاه اولیس یا چشم اودیسه یک فیلم یونانی محصول سال ۱۹۹۵ به کارگردانی تئو آنجلوپولوس با بازی هاروی کایتل، مایا مورگنسترن و ارلند جوزفسون است. این فیلم به عنوان فیلم ورودی یونانی برای بهترین فیلم خارجی زبان در شصت و هشتمین دوره جوایز اسکار انتخاب شد اما برنده اسکار نشد یک فیلمساز تبعیدی یعنی الف سرانجام بعد از 35 سال به کشور خود باز می گردد، جایی که رازها و مصائب سابق زندگیش بار دیگر به دامان او باز می گردند. او آمده است تا در نمایش یکی از فیلم های قبلی خود شرکت کند و سفری شخصی به سراسر بالکان را آغاز کند. پس از اینکه نمایش فیلم به دلیل درگیری ایدئولوژیک محلی مختل می شود، الف با تاکسی از یونان به آلبانی می رود. ظاهرا الف در جستجوی 3 قرقره فیلم تکمیل نشده است که توسط برادران ماناکیس گرفته شده است. قرقره های اسرارآمیز تصور می شود اولین فیلمی است که در بالکان فیلمبرداری شده است، باشد. سفر الف خاطرات خودش، تجربیات برادران ماناکیا و تصاویر معاصر بالکان را در هم می آمیزد. از آلبانی به مقدونیه شمالی، بلغارستان، رومانی و صربستان می رود. او با یک قطار سفر می کند، یک قایق باری حامل قطعات مجسمه لنین و در نهایت یک قایق را می بیند. اگرچه الف در طول راه با مسیر آشنا می شود، اما هرگز معطل نمی شود. جستجوی او برای یافتن ریشه های سینما، حافظه و هویت بالکان او را ناگزیر به سوی زوال و مرگ می کشاند. الف در نهایت به سارایوو محاصره شده سفر می کند. او با آیو لوی ، متصدی آرشیو سینمای زیرزمینی که قبل از جنگ تلاش کرده بود حلقههای گمشده را بسازد، ملاقات میکند. الف لوی را متقاعد می کند که کار خود را با حلقه ها ادامه دهد. ردیابی سه حلقه فیلم گمشده برادران پیشگام یونانی ماناکیس که در سالهای اولیه سینما در بالکان سفر میکردند و درگیریهای ملی و قومی را نادیده میگرفتند و مردم عادی، بهویژه صنعتگران را مستند میکردند. او معتقد است که تصاویر آنها کلید معصومیت از دست رفته و حقیقت اساسی، برای درک تاریخ بالکان را در خود جای داده است، بنابراین او جستجویی را آغاز می کند که او را در سراسر بالکان جنگ زده، منظره ای از چهره های طیفی و رویاهای شکسته، می برد. قلب تاریکی: آرشیو فیلم آسیب دیده در سارایوو جایی که تلاش او به پایان می رسد. او مانند اولیس روز آخر «ایتاکای» خود را می یابد، فیلم گمشده و نافرجام سرانجام با کار برادران ماناکیس متحد می شود... نگاهش با نگاه آنها ارتباط برقرار می کند و سفر دیگری آغاز می شود.
جشنواره بین المللی فیلم ونیز از پوستر رسمی رویداد امسال خود که توسط طراحی شده است، رونمایی کرد. این جشنواره همچنین اعلام کرد فیلمی ساخته آندره سگر کارگردان بومی اهل ونیز در رویداد پیش از نمایش جشنواره به نمایش گذاشته شود.
چارلی ، یک مرد 30 ساله ، در شیفت شب کار می کند. او امشب بسیار خسته است و روز طولانی را پشت سر گذاشته است. بقیه همکارانش به خانه رفته اند و او کلی کپی بزرگ دارد که باید برای روز بعد آنها را داشته باشد. چارلی از کمبود خواب مبهوت است و کمی از قهوه خود را بیرون می ریزد. اتاق چارلی با درخشش چراغ سدیم نور فلورسنت روشن شده و احساس واقعی تکرار ، یکنواختی زندگی و مردی که کاملاً از کار خود خسته شده است - در لبه ترک کار است، اما جایی دیگر برای رفتن ندارد.
چاپلین در دیکتاتور بزرگ (1940) آدولف هیتلر را هجو و مورد تمسخر قرار داد . در دهه 1940 چاپلین با یکسری جنجال ها در کارهایش و هم در زندگی شخصی روبرو بود که باعث تغییر موقعیت وی شد و محبوبیت وی در ایالات متحده را به شدت تحت تأثیر قرار داد. اولین آنها جسارت روزافزون وی در بیان عقاید سیاسی خود بود. چارلی چاپلین که عمیقاً از موج ملی گرایی ملیتاریستی در سیاست جهانی 1930 آشفته شده بود ، دریافت که نمی تواند این مسائل را از کار خود دور نگه دارد. موارد موازی بین او و آدولف هیتلر به طور گسترده ای مورد توجه قرار گرفته بود: این زوج به فاصله چهار روز متولد شدند ، هر دو از فقر به مقام جهانی رسیده بودند و هیتلر همان سبیل کوچک چاپلین را انتخاب کرده بود . همین شباهت ظاهری بود که طرح فیلم بعدی چاپلین ، "دیکتاتور بزرگ" را فراهم آورد که مستقیماً هیتلر را به هجو و تمسخر گرفت و به فاشیسم حمله کرد. چاپلین دو سال را صرف تهیه فیلمنامه كرد و فیلمبرداری را در سپتامبر 1939 ، شش روز پس از اعلام جنگ انگلیس به آلمان آغاز كرد. وی به دلیل نداشتن چاره ای دیگر ،بخش ناطق را وارد فیلم خود کرد. ساختن یک کمدی در مورد هیتلر بسیار بحث برانگیز تلقی می شد ، اما استقلال مالی چاپلین به او اجازه داد که ریسک کند. او بعداً نوشت: "من عزم راسخ داشتم ، زیرا" باید به هیتلر خندید. " چاپلین ولگرد همیشگی (در حالی كه لباس مشابهی داشت) را با" یك آرایشگر یهودی "جایگزین كرد ، اشاره به نازی ها که اعتقاد حزب به یهودی بودن او بود. او در یک اجرای دوگانه ، در نقش دیکتاتور "آدنوئید هینکل" نیز بازی کرد که هیتلر را مسخره کرد.
یک خوک گل آلود بی پروا مهمانی پرنده های زیبای فلامینگو را آشفته می کند.
در دشتهای برفی شمال مغولستان عشایر تساتان زندگی می کنند. کوئیزیلول جوان و سولونگو زیبا عاشق یکدیگر هستند. کوئیزیلول برای اینکه به پدر سولونگو ثابت کند که او بلوغ کافی برای ازدواج با دخترش را دارد ، باید نشان دهد که توانایی پرورش گله گوزن شمالی را دارد. خانواده اش برای شروع یک اسب نر جوان به او هدیه می دهند. با این حال ، در هنگام کولاک ، اسب نر به کوه ها فرار می کند. اگر او از مرز روسیه عبور کند ، برای همیشه شاید با مشکلات مواجه شود . مرد جوان برای دستگیری این گوزن های شمالی به غیر از خود کسی اعتماد ندارد. او فقط در صورت موفقیت می تواند با سولونگو ازدواج کند.
"سیاره اقیانوس" یک مستند بین المللی به کارگردانی یان آرتوس-برتراند و مایکل پیتیوت است. برنده "جایزه بهترین فیلمبرداری ، جشنواره اقیانوس آبی" ، "جایزه تماشاگران ، جشنواره فیلم سبز انگلستان" و "جشنواره فیلم خلیج مونتری" شده است
سال ۱۹۳۹ در ۸ نوامبر یک جوان آلمانی در صدد ترور هیتلر و سایر سران حزب نازی بر آمد. اما او ناکام ماند و هیتلر جان سالم به در برد. الزر در آوريل سال ۱۹۳۹ از يكی معدنهای سنگ، ديناميت ربود و از همان هنگام به طرحريزی و ساخت يک بمب ساعتی پرداخت تا به كمک آن هيتلر و سران حكومت نازیها را يکتنه و يكسره از ميان بردارد. در صورت جلسههايی كه از بازجويی او به دست آمده میگويد: «از جنگطلبی هيتلر و احتياط نيروهای متفق در خشم بودم و میخواستم با يک اقدام به اين مشكل پايان دهم.»
"پدر یک سرباز" فیلمی دراماتیک از جنگ جهانی دوم و با موضوعی انسانی و ضد جنگ است ، "گئورگی ماخارا شویلی"کشاورزی پیر دهکده خود را در گرجستان رها کرده و به خط مقدم جبهه می رود تا فرزند مجروحش را پیدا کند.اما قبل از انکه بتواند پسرش را بیابد درگیر ماجراهایی می شود که نمیتواند به دهکده خود بازگردد و به همین دلیل ارتش شوروی را تا پیروزی در برلین همراهی میکند.
اخبار ، گزارشات ، عکسها و فیلم های خود را برای ما ارسال دارید . برای ارسال میتوانید از طریق آدرس تلگرامی یا ایمیل استفاده کنید.