7 آذر 1400
آدولف هیتلر بدون هیچ خاطره ای از سال 1945 جایی که پناهگاهش در گذشته بود از خواب بیدار می شود و خود را در قرن بیست و یکم می یابد، دیدگاه های آدولف هیتلر و نقد زمانه بسیار طنز آلوده می نمایند، او با تفسیر موقعیت های مدرن از دیدگاه نازی ها، به عنوان یک کمدین به شهرت و موفقیت دست می یابد.
تبریز امروز:
نگاه کن چه کسی برگشته است یا «او دوباره برگشته» یک فیلم طنز آلمانی به کارگردانی دیوید وندت، است . داستان طنزمربوط به نوشته تیمور ورمس درباره آدولف هیتلر در سال 2012 است . اینن فیلم شامل فیلمنامههایی از الیور ماسوچی در نقش هیتلر است که با مردم معمولی آلمان در حال تعامل است، که با سکانسهای داستانی متن در هم آمیخته شده است. این فیلم بهعنوان یکی از هشت فیلم آلمانی برای بهترین فیلم خارجی زبان در هشتاد و نهمین دوره جوایز سال 2012 فهرست شد ، اما انتخاب نگردید .
فیلم در برلین، 2014 آغاز می شود. آدولف هیتلر در پارکی که زمانی پناهگاه سابق او در زمان جنگ قرار داشت از خواب بیدار می شود. همانطور که او سرگردان است ، در شهر، موقعیتها و چیزهای مدرن را از منظر زمان جنگ تفسیر میکند افراد در مواجهه با او تصور میکنند که او بازیگری است که در نقش هیتلر بازی می کند . هیتلر در تلاش برای پرسیدن مسیر به سوی رایش با مادری وحشت زده مواجه می شود که او به صورتش اسپری می پاشد ، توسط یک میم به هیتلر میگوید که نقطهی خود را پیدا کند و توسط یک مادر جوان وحشت زده فلفل پاشیده میشود. هیتلر با رسیدن به کیوسک روزنامه و خواندن اینکه سال 2014 است، دچار سرگیجه شده و بیهوش می شود.
در همین حال، فابیان ساواتزکی، فیلمساز از ایستگاه تلویزیونی MyTV اخراج می شود و با ناامیدی مستندی را که در حال فیلمبرداری در پارکی بود که هیتلر از خواب بیدار شده بود، تماشا می کند. ساواتزکی با دیدن هیتلر در پس زمینه، شروع به جستجوی او می کند تا بتواند شغلش را پس بگیرد.
هیتلر بعد از بیدار شدن در کیوسک روزنامه فروشی شروع به خواندن در مورد آلمان مدرن می کند. او از طریق روزنامه ها ملتی کاملاً متفاوت از ملتی را که ترک کرده بود و نه مورد قبول او کشف می کند. هیتلر با ابراز تاسف از اینکه لهستان هنوز در خارج از آلمان و سرزمین سابق آلمان وجود دارد، می گوید که کل جنگ هدر رفت. او تصور می کند که سرنوشت او را به دلیلی زنده کرده است و عهد می بندد که به کارش ادامه دهد.
پس از یافتن او در کیوسک، ساواتزکی پیشنهاد می کند که با هیتلر در سراسر آلمان سفر کند و از او برای یوتیوب فیلم بگیرد. هیتلر موافقت می کند و هر دو با هم می روند. ساواتزکی در سفر از ساحل دریای شمال به باواریا، از هیتلر فیلم میگیرد که با آلمانیهای معمولی تعامل میکند و قول میدهد مشکلات آنها را با مهاجران و پناهندگان حل کند. هنگامی که یک باواریایی به هیتلر می گوید که هرگز از او تبعیت نخواهد کرد، هیتلر نام و آدرس او را می خواهد و می گوید که این برای "موج اول دستگیری ها" است. باواریایی پاسخ می دهد که او نگران نیست.
ایده ساواتزکی برای فیلمی با محوریت حیوانات زمانی به پایان می رسد که هیتلر با یک تپانچه مخفی FN مدل 1910 به سگی شلیک می کند. ساواتزکی خشمگین است، اما هیتلر او را ضعیف خطاب می کند و عهد می کند که از او یک مرد بسازد. در حالی که ویدیوهای آنها بیش از یک میلیون بازدید به دست آورده اند، ساواتزکی و هیتلر به برلین باز می گردند . ساواتزکی هم هیتلر و هم ایده برنامه اش را به روسای ایستگاه تلویزیونی وای تی وی معرفی می کند. رئیس جدید مای تی وی ،کاتیا بلینی تصمیم می گیرد از هیتلر در یکی از کمدی های مای تی وی استفاده کند.
قبل از نمایش، هیتلر اینترنت را یاد می گیرد و از وب برای آماده سازی بازگشت خود به سیاست استفاده می کند. هیتلر روی آنتن برنامه های قدیمی خود را برای یک دولت فاشیستی همگن قومی ارائه می کند و ماجرا ناخواسته به یک کمدی بزرگ تبدیل می شود. با افزایش موفقیت او در کمدی، کریستوف سنسنبرینک، یکی از مدیران مای تی وی ، فیلم ویرایش نشده ای از تیراندازی هیتلر به سگ را کشف می کند. سنسنبرینک این فیلم را پخش میکند و زندگی حرفهای رو به رشد هیتلر، ساواتزکی و بلینی را خراب میکند و منجر به ارتقای خودش به سمت رئیس ایستگاه میشود.
هیتلر با کمک بلینی و ساواتزکی کتاب زندگینامهای درباره زندگی جدید خود در قرن بیست و یکم به نام "ببین چه کسی برگشت" را منتشر میکند که به پرفروشترین کتاب تبدیل میشود. کمی بعد ساواتزکی کتاب را به فیلم تبدیل می کند. بدون هیتلر، رتبهبندی مای تی وی و درآمد تبلیغات بهسرعت کاهش مییابد و سنسنبرینک ، پس از یک موج خشم مسخره کردن صحنه شکست هیتلر در فیلم درام آلمانی سقوط، تصمیم میگیرد که باید هیتلر را دوباره استخدام کند.
هیتلر در این فیلم نقش خودش را بازی می کند. پس از یک شب فیلمبرداری، او توسط دو نئونازی مورد ضرب و شتم قرار می گیرد که معتقدند او یک شیاد تقلبی است که اعتقادات آنها را مسخره می کند. هیتلر در بیمارستان بستری می شود، اما خبر ضرب و شتم او باعث همدردی می شود و او به جایگاه بالایی نزد مردم آلمان باز می گردد. در حالی که هیتلر در حال بهبودی است، ساواتزکی فیلم های قدیمی خود را مرور می کند و قبل از اینکه هیتلر برای اولین بار ظاهر شود، یک توپ انرژی بر اساس داستان ترمیناتور در پس زمینه پیدا می کند. او برگ های سوخته را پیدا می کند. و با وحشت متوجه می شود که هیتلری که با آن روبرو شده است، شخص واقعی بوده است. او با عجله به بیمارستان می رود تا با هیتلر مقابله کند، اما فقط کاتیا را پیدا می کند که می گوید هیتلر در استودیو فیلم است. وقتی کاتیا می شنود که هیتلر واقعی است، حرف های ساواتزکی را نمیفهمد و قبل از فرار به سمت خروجی که توسط دو مأمور بیمارستان تعقیب میشود، اتاق بیمارستان را با سطل پر از زباله میکند.
ساواتزکی به استودیوی فیلم می رسد و هیتلر را به زور اسلحه با تپانچه خود به پشت بام می کشاند . هیتلر با آرامش پاسخ می دهد که او توسط مردم آلمان انتخاب شده است و اگر او یک هیولا است، پس همه کسانی که به او رای داده اند نیز همینطور است. ساواتزکی خشمگین به صورت هیتلر شلیک میکند و او را تماشا میکند که از پشت بام پایین میآید و به مرگ آشکارش میرسد. ناگهان هیتلر دوباره پشت ساواتزکی ظاهر می شود و ادعا می کند که او نمی تواند کشته شود، زیرا او بخشی از هر آلمانی است. مشخص میشود که تمام این صحنه بخشی از فیلم است و ساواتزکی یک دوتایی است که ماسک سیلیکونی بر سر دارد. ساواتزکی واقعی پس از طغیان قبلی خود مبنی بر اینکه هیتلر هنوز زنده است، در بیمارستان روانی بستری شده است.
وقتی کار برای فیلمش تمام می شود، هیتلر احساس می کند که در مسیر بازگشت سیاسی است. او بیش از هر زمان دیگری محبوب است و آلمانی های ملی گرا به او امیدواری می دهند که آلمان ممکن است برای بازگشت او به قدرت آماده باشد. در حالی که هیتلر و بلینی در صندلی عقب یک مرسدس بنز W31 کانورتیبل روباز سوار می شوند و در میان تصاویر تظاهرات ملی گرایانه واقعی، فیلم با صدای هیتلر به پایان می رسد که می گوید : "من می توانم در این شرایط کار کنم".
اخبار ، گزارشات ، عکسها و فیلم های خود را برای ما ارسال دارید . برای ارسال میتوانید از طریق آدرس تلگرامی یا ایمیل استفاده کنید.