10 اسفند 1401
در مستند Kazuhiro Terada "Ikiru" (زندگی کردن)، مردی فانوس های بامبو را به یاد کودکانی که در سونامی سال 2011 در ایشینوماکی، استان میاگی کشته شدند، روشن می کند..............این فیلم 124 دقیقه ای، خانواده های 23 کودکی را که در فاجعه سونامی سال 2011 کشته شدند و اقدامات قانونی آنها برای کشف علت مرگ عزیزانشان را به تصویر می کشد. در مجموع 74 کودک و 10 معلم در مدرسه ابتدایی اوکاوا در ایشینوماکی، استان میاگی، در سونامی ناشی از زلزله بزرگ ژاپن شرقی با بزرگی 9 ریشتر در 11 مارس 2011 جان باختند. 24 مدرسه ابتدایی و متوسطه اول در این شهر تحت تأثیر سونامی قرار گرفتند. دبستان اوکاوا تنها مدرسه ای بود که در آن کودکان زیر نظر معلمان جان خود را از دست دادند. این مدرسه در حدود 3.7 کیلومتری ساحل قرار دارد و در خطر فوری در نظر گرفته نشده است. اما سونامی به سمت بالای رودخانه نزدیک مدرسه حرکت کرد. 50 دقیقه پس از وقوع زلزله، موجی به ارتفاع 8.6 متر به مدرسه برخورد کرد و بچه ها را در محوطه مدرسه با خود برد. کوهی که بچه ها هنگام کلاس از آن بالا می روند درست پشت مدرسه قرار دارد. یک اتوبوس مدرسه در همان نزدیکی پارک شده بود. سیستم بیسیم جامعه و ایستگاه رادیویی محلی مدام از مردم میخواستند که به مناطق بالاتر تخلیه شوند. اما بچهها را در محوطههای پست مدرسه نگه داشتند و منتظر دستورات معلمانشان بودند. دادگاه عالی سندای در سال 2018 حکمی را به نفع شاکیان صادر کرد و مقامات دولت استان میاگی و شهر ایشینوماکی را مسئول این فاجعه به دلیل سهل انگاری دانست.
تبریز امروز:
آساهی شیمبون : در مستند Kazuhiro Terada "Ikiru" (زندگی کردن)، مردی فانوس های بامبو را به یاد کودکانی که در سونامی سال 2011 در ایشینوماکی، استان میاگی کشته شدند، روشن می کند.
آخرین کار کارگردان فیلم کازوهیرو ترادا باز هم درباره ارائه صدایی به افرادی است که اقتدار را به چالش می کشند، اما کسانی که او از آنها حمایت می کرد نمی خواستند کاری با این پروژه داشته باشند.
به هر حال، آنها بدترین چیز را در زندگی خود تجربه کرده بودند که به دنبال آن بدبختی اضافی و غیرقابل توجیهی همراه بود.
اما ترادا پافشاری کرد و در نهایت بر آرمان خود رسید .
مستند او، "Ikiru: Okawa Shogakko Tsunami Saiban wo Tatakatta Hitotachi" (برای زندگی: افرادی که در دعوای حقوقی بر سر مرگ های ناشی از سونامی دعوا کردند)، در تاریخ 18 فوریه برای اکران محدود در سینماها به پرده درآمد.
این فیلم 124 دقیقه ای، خانواده های 23 کودکی را که در فاجعه سونامی سال 2011 کشته شدند و اقدامات قانونی آنها برای کشف علت مرگ عزیزانشان را به تصویر می کشد.
در مجموع 74 کودک و 10 معلم در مدرسه ابتدایی اوکاوا در ایشینوماکی، استان میاگی، در سونامی ناشی از زلزله بزرگ ژاپن شرقی با بزرگی 9 ریشتر در 11 مارس 2011 جان باختند.
24 مدرسه ابتدایی و متوسطه اول در این شهر تحت تأثیر سونامی قرار گرفتند. دبستان اوکاوا تنها مدرسه ای بود که در آن کودکان زیر نظر معلمان جان خود را از دست دادند.
این مدرسه در حدود 3.7 کیلومتری ساحل قرار دارد و در خطر فوری در نظر گرفته نشده است. اما سونامی به سمت بالای رودخانه نزدیک مدرسه حرکت کرد.
50 دقیقه پس از وقوع زلزله، موجی به ارتفاع 8.6 متر به مدرسه برخورد کرد و بچه ها را در محوطه مدرسه با خود برد.
کوهی که بچه ها هنگام کلاس از آن بالا می روند درست پشت مدرسه قرار دارد. یک اتوبوس مدرسه در همان نزدیکی پارک شده بود. سیستم بیسیم جامعه و ایستگاه رادیویی محلی مدام از مردم میخواستند که به مناطق بالاتر تخلیه شوند.
اما بچهها را در محوطههای پست مدرسه نگه داشتند و منتظر دستورات معلمانشان بودند.
دادگاه عالی سندای در سال 2018 حکمی را به نفع شاکیان صادر کرد و مقامات دولت استان میاگی و شهر ایشینوماکی را مسئول این فاجعه به دلیل سهل انگاری دانست.
دادگاه گفت که مقامات باید برنامههای تخلیه قابل اجرا و تمرینهای تخلیه را در زمانهای عادی برگزار میکردند. به آنها دستور داد که مجموعاً 1.44 میلیارد ین (11 میلیون دلار) به شاکیان بپردازند.
دیوان عالی این حکم را در سال 2019 تأیید کرد و به نبرد حقوقی که در سال 2014 آغاز شده بود پایان داد.
اگرچه شاکیان در این دعوی پیروز شدند، اما در مبارزه با مقامات متحمل آسیب روحی شدند.
برخی از منتقدان میگویند که این شکایت صرفا برای کسب درآمد مطرح شده است. برخی دیگر والدین عزادار را تهدید به کشتن کردند.
ترادا در تابستان 2020 زمانی که وکلای آنها به دنبال راه هایی برای زنده نگه داشتن درس های آموخته شده از فاجعه، خاطرات قربانیان و مبارزات اقوام در جریان اقدامات قانونی بودند، پیشنهاد ساخت این مستند درباره شاکیان را داد.
کارگردان 51 ساله به شدت احساس می کرد که داستان آنها باید برای جلوگیری از تکرار فاجعه بازگو شود. محکومیت او عمدتاً بر اساس پشیمانی او برای صحبت نکردن در اوایل زندگی اش بود.
ترادا در سال 1990 از دبیرستان کوبه تاکاتسوکا در کوبه فارغ التحصیل شد.
چهار ماه پس از فارغ التحصیلی، تراژدی رخ داد.
در مدرسه معمول بود که معلمان موظف، دروازه فولادی در ورودی را محکم ببندند تا دانش آموزان دیرآموز را از مدرسه بیرون نبرند.
اما یک روز دروازه جمجمه یک دختر دانشجو را له کرد و او را کشت.
بعدها مشخص شد که نیروی بسته شدن دروازه می تواند حتی یک کلاه ایمنی را از بین ببرد.
حتی امروز ترادا صدای وحشتناک بسته شدن دروازه را به یاد می آورد. او به یاد آورد که اگرچه بسیاری از دانش آموزان از بسته شدن سریع دروازه می ترسیدند، اما هیچ کس از مسئولان مدرسه اصرار نکرد که این عمل خطرناک را متوقف کنند.
او گفت: «اگر ما صحبت می کردیم، جان او نجات می یافت. این حادثه باعث شد متوجه شوم که سکوت مساوی است با کمک به یک مجرم.»
ترادا پس از اینکه در ۲۵ سالگی درگیر تولید برنامههای خبری شد، احساس کرد که وظیفه او این است که صدایی به مردم حاشیهنشین بدهد.
پروژههای او موضوعاتی مانند آزادی بیان برای افرادی که پس از توزیع آگهیها دستگیر شدهاند و حقوق بومی مردم آینو را پوشش میدهد.
اما پیشنهاد او برای ساخت مستند فاجعه سونامی با مخالفت همه شاکیان مواجه شد.
"جنگ برای زندگی"
ترادا که دلسرد نشده بود، به ایشینوماکی سفر کرد تا در هر جلسه ای که شاکیان برای گفتگو و آماده شدن برای مراحل دادگاه برگزار می کردند، شرکت کند. او در حالی که آنها قلب خود را بیرون ریختند، گوش داد.
به آرامی، برخی از والدین شروع به پذیرش طرح ترادا کردند. در نهایت 8 خانواده به فیلمبرداری رضایت دادند.
ترادا در ابتدا قصد داشت از فیلم های اصلی برای این مستند استفاده کند. اما خانواده های داغدار بیش از 200 ساعت از فیلم های خود را به او پیشنهاد دادند.
فیلمبرداریها نشان میدهد که مدرسه زیر آوار مانده است، روایت معلمی که از سونامی جان سالم به در برده است، بستگانی که مسیر کوهستانی را که فرزندانشان میتوانستند طی کنند، دنبال میکنند، کنفرانسهای خبری با چشمانی اشکآلود، و مقامات محلی در دفاع از واکنششان به فاجعه.
او همچنین اقوام قرباتیان را 10 سال پس از فاجعه ضبط کرد تا نشان دهد که آنها چگونه هستند.
او گفت: "ممکن است برای برخی از تماشاگران درک فیلم دشوار باشد، اما من احساس کردم که باید از دراماتیک کردن عمدی داستان اجتناب کنم." "امیدوارم مخاطبان به ظلم جامعه ما پی ببرند، جایی که افرادی که صدای خود را بلند می کنند مورد حمله قرار می گیرند و تجربیات دردناک خانواده ها را از آن خود می کنند."
در یکی از صحنههای این مستند، والدین در حالی که با انگشت به آرامی پلاک نام دختر خود را در راهرو مدرسه دنبال میکنند، پیامی را برای دختر مردهشان زمزمه میکنند.
یکی از والدین گفت: "اگر مدرسه به مکانی تبدیل شود که همه بتوانند آزادانه صخبت های خود را بیان کنند، زندگی دخترمان تلف نمی شود."
در آخرین سکانس فیلم، پدری که فرزندش را از دست داده بود، تغییراتی را که در این سال ها پشت سر گذاشته بود، تعریف کرد.
او در جمع دانشآموزان دبیرستانی گفت: «من بارها به این فکر کردم که در تعقیب فرزندم خودم را بکشم. "امروز، من برای زندگی میجنگم."
پدر جملاتی را که قاضی در این حکم گفته بود تکرار کرد: مدرسه نباید جایی باشد که زندگی بچهها در آن به پایان برسد.
(این مقاله از گزارش های اتسوکو آکوزاوا، یوسوکه نودا، تاکویا کیتازاوا و ایسی یاماموتو گردآوری شده است.)
اخبار ، گزارشات ، عکسها و فیلم های خود را برای ما ارسال دارید . برای ارسال میتوانید از طریق آدرس تلگرامی یا ایمیل استفاده کنید.