گوشت های منجمد گوسفندی وارداتی که از طریق تامین ارز دولتی خریداری شده بودند، از غرفه های یک فروشگاه بزرگ و زنجیره ای قدیمی در تبریز که به شکال عجیب خصوصی سازی شده است؛ جمع آوری شده اند ، جمع آوری عجیب این گوشت ها در شرایطی است که بعلت افزایش قیمت ها و فشارهای اقتصادی بر مردم ، خرید گوشت در مغازه های قصابی با کاهش مواجه شده است و کمک های دولتی یاری و مددرسانی به مردم جهت تغذیه صحیح تر و در دسترس بودن گوشت برای طبقات متخلف مردم بوده است! خروج ناگهانی این همه گوشت دولتی بسیار سوال برانگیز و مقصد آنها نامشخص بوده است. تصور کارمندان فروشگاه به انتقال گوشت برای شعبه مرکزی بوده است که با پیگیری مشخص گردید این گوشت ها به فروشگاه مرکزی نیز نرسیده اند!
رئیس مجمع نمایندگان آذربایجانشرقی: بنابر گزارشات مسئولان قضایی، افرادی غیربومی از سایر استانها به جستجوی طلا در اندریان روی آوردهاند و علاوه بر آن برخی از کارکنان شرکت بهرهبردار نیز شغلشان را رها کرده و به شبکه قاچاق پیوستهاند.
با شروع فصل سرما بنرهای تبلیغاتی شهرداری مبتنی بر استفاده از محلول بجای نمک پاشی در تمام شهر نصب می شود ! آیا این محلول که گفته می شود متشکل از آب نمک و آهک است ، بر محیط زیست تاثیر منفی ندارد؟ تصاویر بازمانده ی محلول را که به پای درختان نفوذ کرده است در یکی از خیابان های شهر نشان می دهد ! حال بعد از عید و حتی در دراز مدت میزان تاثیر سو این محلول مشخص خواهد شد! احتمالا طراحی ماشین محلول پاش بنحوی که مانع از پاشیده شدن محلول به فضای سبز گردد، می تواند موجب کاهش نفوذ محلول در خاک و ریشه درختان گردد!
این یک خیابان معمولی است ، در یک محله معمولی به نام رشدیه! اما با خیابان و کوچه پس کوچه های کمتر، چون طراحی خیابان ها در آن بدون بن بست تعریف شده اند! همه می دانند در یک خیابان معمولی رانندگی چگونه انجام می گیرد ! جهت ها مشخص هستند و رانندگی کاملا تعریف شده است! راه میانبر در این محل تعریف نشده است ،چون هیچ کوچه بن بستی وجود ندارد و خیابان ها بطور موازی و متقاطع اند! تقریبا تمام مسیر ها دارای طول یکسان هستند ! حال فردی بر خلاف مسیر قانونی و عادی در آن رانندگی می کند ! این چیست ؟ بی احترامی به قانون و شهروند؟ هر چیزی می توان در باره ی آن گفت ! *** راننده ماشین سمت راست ، به خلاف وارد یک خیابان می شود! او حتی راه خود را کوتاه تر هم نکرده است ! ناگهان راننده ی خودرو میانی خود را با یک اتومبیلی مواجه می بیند که از روبرو در حال حمله ( آمدن) است ماشین سمت ، به راحتی در حال رانندگی است که در یک خیابان آرام ناگهان خودرو جلوتر از خود متوقف می شود و او از پشت سر ماشین جلویی خود را در هم می کوبد! *** حال مقصر کیست ! کدام عناصر باعث این مشکل شده اند! مهندسی شهر و خیابان در این محل کاملا صحیح است ! ناظری بنام پلیس در محل وجود ندارد و قرار هم نیست پلیس همواره در این محل باش و یا در محل سوانح باشد ! تنها به ظاهر فرهنگ است که پشت سر این تصادف قرار دارد! .......................... اما اهالی محل بارها درخواست نصب دوربین جهت کنترل تردد افراد بی مسئولیت در این مسیر کرده اند! گاه درخواست حضور پلیس را برای چند ساعت در هفته نموده اند ! اما ضرورت یا امکان حضور پلیس ممکن و حس نشده است ! *** با نصب یک دوربین ،درغیاب پلیس، امکان کنترل و پیشگیری این امر و تصادف تکراری در غیاب فرهنگ اجتماعی ممکن بود ! حال چه می توان کرد و چه می توان گفت !
برف و باران کناره های کوه را در جاده ونیار و پایان یولی با خود شسته است و در جاده ی بالایی هر آن احتمال گیر کردن چرخ و سقوط یک خودرو وجود دارد ، چه می توان کرد؟ به نظر می رسد ، شهرداری و راه و شهرسازی و در نهایت سازمان آب با توجه به داشتن تصفیه خانه در امتداد این جاده ی بالای کوه ، نسبت به ترمیم کوه یا راه اقدام کنند! قبل از آنکه سانحه ای بروز نماید!
طراحی شهرک مدرن کوی ولیعهد که بعد از انقلاب اسلامی به ولیعصر تغییر نام یافت ، یک نقطه ی عطف و آغازین برای مدرنیزاسیون طراحی شهری ، فضاهای شهری و عمومی ، خیابان ها ، اندازه ی خانه ها و همچنین هنرمندی در ساخت شهر در خارج از بافت فضاهای سبز شهری بود! در دوران تراکم فروشی و جوانمرگ کردن مصالح ساختمانی و تولید نخاله های ساختمانی! تجاوز به حریم و حقوق شهروند تبریزی ، کوی ولی عصر به یکباره شروع به تغییر جلد و تبدیل آن به ساختمان های بلندمرتبه شد و شهرک زیبا و آرام به منطقه ای شلوغ تبدیل شد ! اکنون کوچه های طراحی شده برای 30 خانواده میزبان بیش از 150 خانواده شده اند و تاسیسات آب و برق و تلفن همه تحت تاثیر این ماجرا شده اند! امکان توقف خودرو در کوچه و خیابان های محل ناممکن شده است و.... *** ساخت شهرک انسان محور و متفاوت رشدیه در پای کوی عینالی که دارای سوالات بسیار در مکان یابی و جانمایی آن است ، در کل نمادی از یک شهرک زیبا برای طبقه متوسط و حتی پایین تر بود که بتواند با حفظ سنت های دیرین،خانه های مسکونی دارای حیاط و باغچه را صاحب شود ، این نماد معماری بعد از انقلاب اسلامی و شهرکی برای تمام تاریخ در شهرسازی سرزمین بود !شهرک آرام برای زیستن ، با فضاهای عمومی مناسب و باغچه هایی کوچک برای شهروندان ! و بازارچه ای رویایی جهت تامین نیازهای شهروندان به همراه مکانی عمومی جهت آرامش و ارتباط شهری !اما دوران جوانمرگی این شهرک نیز کم کم به چشم می خورد و شورای شهر و ادارات مرتبط راه و شهرسازی سکوت خود را در قبال ساخت و سازهای نامتنجاس،عوض کردن طرح تفضیلی،تغییر کاربری های فاجعه بار توسط شهرداری ......ادامه می دهند! *** تغییر ساخت خانه های ویلایی در بلوار سبز منجر به فزونی تعداد خودرو و بار زیادتر خودرو نسبت به محل شده است ، طوری که توقف خودرو ها در سمت چپ و راست بطور غیرقانونی انجام می شود و هر آن احتمال بروز سانحه بوجود می آید ! جایی برای توقف خودرو نیست ، محلی که برای احداث خانه های ویلایی طراحی شده به طمع درآمد بیشتر تبدیل به خانه های بلند مرتبه شد و در نتیجه بحران از طریق ناکارآمدی در منطقه مشهود گردید *** نهضت جدید تغییر در بافت شهرک رشدیه با صدور مجوز تغییر ارتفاع و تغییر شکل بناهای آجری باریک ، ساخت قهوه خانه های مدرن ، افزایش تعداد بنگاه املاک و تبدیل خانه های کوچک به مدرسه و مهدکودک و گاهی قهوه خانه هایی بنام کافی شاپ و در جوار آن بساط سیگار کشی دخترکان جوان و کلا جوانان شده است! چادری برفراز ساختمان نصب می شود ، چند هفته عملیات ساختمانی آغاز می شود! ناگهان عملیات متوقف می گردد و کسب مجوز بدون لحاظ بافت شهری ،بدون رضایت همسایگان آغاز می شود! شکلی زشت از ناتوانی شهردار و فقدان ایده های شهر و زندگی در شهر به رخ شهروند می زند! شهر نیازمند آرامش است ، شهروند حقوق شهروندی دارد و قانون اگر محترم باشد طرح شهر را تعریف کرده است ! هرگونه خدشه به شهر خدشه به حقوق شهروند است ! که نیاز به نظارت نمایندگان شهروند در شوراها و نهادهای نظارتی ضرورت آن را اعلان داشته است. شهرک رشدیه بدون دستخوردگی نماد تفکر شهرسازی و نیاز شهری این مردم بعد از انقلاب و نشان توانمندی شهرسازان است، تخریب و تغییر در بافت رشدیه تغییر و دستکاری در تاریخ این سرزمین و هنر و قدرت تفکر مردان آن بعد از انقلاب اسلامی است!که نمی توان و نباید بسادگی از آن گذشت! رشدیه باید دست ناخورده برای حفظ در تاریخ باقی بماند!
تاریخ خیابان آبرسانی تبریز با خمی آغاز می شود که شهردار فراماسونر تبریز دکتر شاهید در آن ایجاد کرد ، او برای آنکه باغ شخصی اش در بر خیابان قرار بگیرد و سال های بعد تبدیل به کوی مسکونی پزشکان شود ! مسیر مستقیم را خم داد! انجمن شهر به ماجرا اعتراض کردند اما کار از کار گذشته بود و آقای دکتر بعد از تفکیک باغ عزم فرنگ کرد ! احداث این خیابان بانی تخریب زیباترین محوطه باغی تبریز در این منطقه شد ! هنوز تا سال های گذشته خنکای صبح و عصر باغات در میانه تابستان تن آدمی را با سردی آشنا می کردند! اما در دهه اخیر تهاجم شدید به باغات باقیمانده شدت گرفت ! کوچه حسن و اطراف آن با سوختن باغات مواجه شده اند و فردای آن روز تابلوی احداث برج و کانکس بدنام تخریب در مقابل آنها آشکار شد ! گویا کسی علاقه و اعتقادی بر حفظ آنها نداشت ! امام جمعه وقت تبریز بریدن درختان را قتل نفس نامید ، اما عده ای توانستند از کمیسیون های ماده چند مجوزهای خود را بگیرند و قتل درختان را مرتکب گردند! *** در روزهای گذشته دیوار کاه گلی باغی در مجاور برج های جایگزین باغات در خیابان آبرسانی برداشته شد و خاک و آوار آن جمع آوری شد و کانکس مستقر شد! حتما باغ قطع درخت نخواهد شد ، چون این باغ از معدود باغ های منطقه است که از تیغ اره های بی رحم فرار کرده است ! مردم محل همچنان محطاط در حال نگاه به ماجرا هستند! آیا کمیسیون ماده چند مجوزی برای قطع درختان باغ صادر خواهد کرد ؟ باورکردنی نیست چون هیچ توجیه برای نابودی باغ وجود ندارد! باغ باید سبز بماند، این از حقوق درخت و مردم است !
کار یک کارگر بر روی پل و انتظار عدم اصابت اتومبیل هایی که با سرعت از روی پل در حال حرکتند ،پلی که هیچکس انتظار ندارد کارگری در آن موقعیت، بر روی آن مشغول کار باشد و کافی پنداشتن رنگ لباس و چراغ شبرنگ ..چه انتظار محالی ؟ ! ما را چه می شود که عادت می کنیم پیش بینی نکنیم ،سهل انگاری کنیم ، تقصیر ها را به گردن حادثه بیندازیم ؟ آیا مجبوریم جان بهترین انسانهای زحمتکشمان را به خطر بیندازیم ؟ آیا چاره ی دیگری نیست ؟!! چرا در چنین موقعیت پرخطری از ماشین های رفت و روب مکانیزه استفاده نمی کنیم ؟!
بنزین سال آینده ارزان نخواهد شد، برق هم همراه با گاز کاهش قیمت نخواهند داشت ! چرا بگوییم گران نخواهد شد؟ آ«ها که رای ما را می خواستند هرگز از گرانی نگفتند و هرچه گفتند از ارزانی و بهتر شدن اوضاع بود !
هوای تبریز آلوده تر از دیروز به نظر می رسد، مدرسه ها بازهستند .....................
پیرو مصوبه کمیته اضطرار آلودگی هوای استان، با توجه به روند افزایشی غلظت آلاینده های جوی و تشدید آلودگی هوا، مدارس شهر تبریز ( مدارس شهری نواحی پنجگانه تبریز ) در روز شنبه مورخه ۱۷ آذر ماه ۱۴۰۳ در مقاطع تحصیلی پیش دبستانی، دبستان و متوسطه اول در هر دو شیفت صبح و بعد از ظهر غیر حضوری می باشد. به گزارش اداره اطلاعرسانی و روابط عمومی اداره کل آموزش و پرورش استان آذربایجان شرقی، مدارس آموزش و پرورش استثنایی مناطق مذکور نیز روز شنبه ۱۷ آذرماه در تمامی مقاطع تحصیلی غیر حضوری می باشد. لازم به ذکر است؛ در روزهایی که به دلیل آلودگی و برودت هوا آموزشها به صورت مجازی برگزار میشود، مدارس برقرار هستند و مدیر و عوامل اجرایی حسب ضرورت و تشخیص مدیر مدرسه موظفند با حضور در محل کار فرایند ارائه آموزش مجازی به دانش آموزان را ارزیابی و پایش نمایند؛ همچنین امکانات آموزش مجازی مدرسه را در اختیار آن دسته از همکارانی که در منزل به شاد یا اینترنت دسترسی ندارند، قرار دهند.
هوا سرد است ودور دست های تبریز در دو سمت آن آلودگی هوا را نشان می دهند
سه بلوک بزرگ و سنگین سیمانی در مقابل درهای ساختمانی در حال احداث که بنابه دلایلی در حال تخلف است قرار داده می شود ، اگر گزارشی برای مدیر نوشته شده باشد به این شرح خواهد بود " ما بلوک های سیمانی را در جلو ساختمانی قرار دادیم تا مالک آن جهت رفع نواقص مستندات و اخذ مجوز ......به سازمان مراجعه کند! اما بلوک سیمانی سوم با فاصله ی مناسب جایی قرار می گیرد که مالک ساختمان متخلف هیچ احساس فشار و دردسری نکند و کار ادامه یابد، پولی جابجا خواهد شد و مشکل رفع خواهد گردید، اما کار باید ادامه یابد بالاخره همه می دانند ، در این دنیای درویشی قره پول گورر هر ایشی! *** کار فرهنگی در جامعه ای که خطاها و تخلفات به شکل علنی انجام می شوند امری بی ثمر خواهد بود ! اما آیا اینگونه که هست اینگونه می ماند؟ بدیهی است که بازیگران موظف به پاسخگویی هستند! آنها متوجه نیستند که مردم نگاهشان می کنند!
عناصر هر کدام جداگانه و در عین حال باهم و کنار یکدیگر، داستان تبریز را روایت میکنند.- -این بنای زیبا ،دیوار و درب همینطور از غنا و شکوه تاریخی فرهنگی و سرمایه واقعی تبریز می گویند. اما تاریخش مانند ظاهر درب، مغشوش و زنگ زده و ناخواناست. قفل روی درب هم، قصه های خود را دارد.در این میان میوه های فروشنده، همان بساط سرمایه اقتصاد اش است. دیگر از میوه واقعی تازه و تر چندان خبری نیست و آنچه هست در ماهیت برای معیشت است، پیاز، سیب زمینی و گوجه برای زنده ماندن کافی اند- سیم های برق، سمبل زیرساختهای اقتصاد امروزش هستند، فرسوده و شکننده اند. شیشه های شکسته اش از بی پناهی اش صحبت می کنند از اینکه در قبال حوادث روزگار با اینکه بی پناه است و شکسته و با هر بادی طوفانی را تجربه میکند، اما درب همچنان استوار ایستاده است. از صاحب درب و حتی از فروشنده دوره گرد هم خبری نبست. کجایند؟ تبریز امروز دیگر مانند روح است. وجود دارد اما دیگر آن جهانشهر نیست... اما همچنان تبریز بزرگ است.
انتخاب محل سکونت و محله برای زندگی هرگز یک تصمیم و کالای لوکس نیست ، افراد با لحاظ خواسته ها و امکانات خود محل سکونت خود را انتخاب می کنند ،انتخاب زندگی در مرکز شهر ، در منطقه پرجنب و یا محله آرام در پای کوه و یا کنار دریا جزو حقوق طبیعی افراد است . انسان ها خود را با شهر وفق می دهند ؛ به آن عادت می کنند ،کوی و برزن آن را دوست می دارند و عاشق آن می شوند شهر نیازهای روحی و عاطفی ساکنین خود را بر اساس حقوق انسانی تامین می کند و بالندگی و انسان محوری خود را به نمایش می گذارد. عینالی سرخ رنگ است و داخلش آسفالت ندارد، فلکه بزرگ ولی عصر صندلی هایی در میدان گرد خود دارد و ......
منطقه باستانی اطراف گوی مسجد که در آن پروژه های نو یاقوت و بازار کنار گوی مسجید تبریز قرار گرفته اند، با توجه به مشاهده عینی، از گرانقیمت ترین مناطق شهر تبریز و این سرزمین پهناور می توان دانست که انبوهی از آثار و ظروف سفالین مربوط به پیش از میلاد مسیح و دفینه های گرانقیمت را در خود جای داده است . اجرای پروژه یاقوت و ........ پروژه "گوی مسجید" یا همان مسجد کبود بدون نظارت سازمان میراث فرهنگی و نهادهای بازرسی آسیب فراوان به باستانشناسی و تاریخ و آثار آن در منطقه وارد آورد ! از میزان آسیب های وارد شدن و کشف آثار در خاکبرداری عمیق و سپس بتن ریزی در شمال مسجد و در مجاورت خیابان بهادری تبریز اطلاعی در دست نیست ! اما به نظر می رسد خیزش مردگان عصر آهن نیز نتوانست آب سردی بر آرزو و آمال مخرب وارد سازد که چون حفاری ها و طرح های آتی برای که احتمال کشف گنج را همراه دارد، در این منطقه ادامه دار است ! ما سال ها از بلند مرتبه بودن بنای مسجد و احاطه ی آن بر اطراف در سرزمین مسلمانان شنیده بودیم ، که این موضوع نه تنها از نظر باورها بلکه از جنبه زیبا شناختی نیز برای گوی مسجید، فیروزه اسلام و کاشی های زیبایش مصداق داشته و دارد! اما نگاه کوتاه مسئولین شهر و طراحان که برای فقط درآمدزایی فعالیت می کردند، برای دیدن نکته های بسیار کور شده بودند و مسجد زیبای شهر در کنار پاساژ و برج های مسکونی و تجاری و اداری نازیبا و نامتجانس محاصره شد. آیا مسئولین این خطای بزرگ که ثروت عظیم شهر تبریز را که به مثابه یک ثروت تمام نشدنی و همچون چاه نفت درامدزا بود در معرض تهدید قراردادند ، تاکنون مورد بازخواست قرار گرفته اند ؟
حکایت عشق اوزون حسن به دسپینا در شاهگولی تبریز نهفته است ، عمارتی زیبا در وسط " گول" همان استخر برای آن که دسپینا بیشتر از این یاد طرابزون نکند ! این یک افسانه عشق است .......... همچنان که " نار آغاجی " به یک عشق می پردازد که تبریز نیز در آن است ! رومانتیسم جاده ائل گولی یا شاه گولی شاید همان نمود عشق بزرگ در تبریز بود ؛ آنجا که همان تب همسر هارون الرشید را هم فرو ربخت ! باغات کنار جاده حریم عظیمی را برای باغات اطراف "گول" ایجاد کرده بودند ، خنکی و لطافت هوا همواره عشق و حالی را فراهم می کرد که تا مکتب تبریز نقاشی خود را ارئه نماید و فرش تبریز گنجینه ای برای فخر فروشی موزه ها شود و کفاشان تبریز با هنر کفش خود را نشان دهند ................... *** همه ی باغات این جاده پر رمز و راز با سکوت سازمان حفاظت از محیط زیست ، شهرداری و کمیسیون های ماده چند! به شکل قانونی نابود شدند ، آنها در کمیسیون ضرورت نابودی و قطع درختان باغات را تشخیص دادند و باغ قطع درخت شد و بهای زمین آن بدون درخت به صدها برابر رسید و معلوم نشد که این اختلاف بها و درآمد غیراخلاقی آن به چه کسانی رسید! تیزی قلم های کمیسیون های ماده چند در همراهی با شرکت ها و اشخاص پر نفوذ بی هیچگونه احساس مسئولیت اجتماعی بسان تبر درختان باغات تبریز را بریدند و بجای تبریزی های تنومند آن را برای سال ها به ویرانه ای بی ارزش مبدل ساختند. کجایند آن اعضای کمیسیون ماده چند که تخریب و قطع درختان را ضرورتی برای تبریز دانسته بودند ، این ضرورت در طول چندین دهه از نابودی بیهوده باغات در کجا نمود خود را یافته است و این مقام های محترم و پرنفوذ که برای تبریز نقشه ها داشتند ، اکنون چرا دم فرو بسته اند و پیگیر امضای خطای خود نیستند! *** مرحوم حجت الاسلام شبستری امام جمعه پیشین تبریز قطع درخت را قتل نفس می خواند، اما اکنون بسیار ساده موجودات جاندار در فقدان خردمندی به هیزم و چوب تبدیل شدند !
به نظر میرسد موضوع زمین بهانهای برای نساختن بیمارستان ۳۰۰ تختخوابی تبریز است و اگر تأمین اجتماعی واقعاً مایل به ساخت این بیمارستان است، حاضریم در چارچوب قانون زمین لازم را در اختیار آنها قرار دهیم.
قالی ها روی هم افتاده اند و کناره ها به ردیف ایستاده اند ، حس رنگ ، شادمانی و زندگی در آنها به چشم می خورد ، هرکدام یک زندگی را مجسم می سازند ، یک داستان ، یک شادمانی و یک زیبایی کامل ! روشنایی چراغ خانه و زندگی و ....... آنها ابیات شعر هستند، هرکدام یک حس خاص ، هرکدام یک اثر انگشت و هرکدام تجسم روح یک انسان !
راننده کمپرسی تخلیه نخاله ساختمانی در طبیعت و شهر ! بی خیال در تیرگی عصر نخاله های ساختمانی را در ادامه بلوار سبز رشدیه تخلیه می کند و مانند یک ماشین مسابقه ای محل را ترک می کند ، شماره های ماشین خاک و گل اندود هستند ، شبانه کارگران شهرداری محل را از آثار زشت کمپرسی پاک می کنند و ..............و مردم قدردان مدیری هستند که احساس مسئولیت بسیار می نماید.
به منظور مدیریت مصرف انرژی و در اجرای پیشنهاد کارگروه انرژی استان و موافقت سرپرست استانداری، خاتمه کار کلیه ادارات استان (به استثنای دستگاههای خدماتی، امدادی و عملیاتی) در روز چهارشنبه 3 مرداد، ساعت 12 ظهر تعیین میشود.
مسئله محیط زیست و اهمیت آن بر همه ما و مخصوصا شما کاملا مشخص هست، پس بدون مقدمه چینی به اصل موضوع اشاره میکنم :لطفا هرچه سریعتر دستور توقف ساخت و ساز غیر مجاز برای احداث یادمان شهدای خدمت و مخصوصا شهید عزیزمان رئیس جمهور شهید سید ابراهیم رئیسی در محل شهادتشان واقع در منطقه حفاظت شده جنگل های ورزقان را صادر و با مسئولینی که این طرح تخریبی را مطرح و در حال اجرا هستندبرخورد شود، کل هزینه ها تا ریال آخر ضرر و زیان و جبران آن را از حقوق تمامی مقصرین کم و به خزانه دولت برگردانید، احداث بدون تفکر این یادمان روح شهدای خدمت را می آزارد و جلوگیری از این کار به جز شادی روح شهدای خدمت باعث شادی دل مردم نیز خواهد شد و حتما رضایت خداوند را در پی دارد.
در روز های گذشته شهردار تبریز در یک اجبار و فشار قانونی از کودکی که توسط سگ های ولگرد در تبریز زخمی شده بود عیادت کرد، یک دختر هشت ساله که يک هفته قبل با حمله يکي از سگهاي ولگرد در نکا مصدوم شده بود، به خاطر ابتلا به هاري جان باخت. علاوه بر اين، دو روز قبل هم بچهاي در دزفول با حمله سگي، هاري گرفت و فوت کرد!
آبدوغ چورک با ایت موضوع ضرب المثلی ترکی است که می گوید " ایتینن آبدوغ چورک ائلین ، چوماقی یانیندا اولار"، کار ما در تبریز حالا شده است ، آبدوغ چورک کردن با سگ ! سر هر کوچه ، در پشت هر تپه ، یک گله سگ در داخل شهر تبریز و یا حاشیه های آن حرکت می کنند و گروهی سگ باز بنام "حافظان حقوق حیوانات البته فقط سگ" به دنبال آنها هستند! هیچ مسئولیتی در قبال صدمات سگ ها متوجه آنان نمی گردد، اما آنها ابزار بهانه عدم جمع آوری سگ ها می شوند و بهانه ای به دست کارمندان مسئول می افتد که کار را رها کنند. در روزهای اخیر شهرداری تبریز بنرهایی در موضوع سگ ، برخورد با سگ و هاری و چگونگی دفاع از خود در مقابل سگ را در خیابان شهر نصب کرده است ! که علیرغم اینکه بخشی از آموزش صحیح شهروندی به حساب می آیند و آموزش شهروند برای مقابله با خطرهرگز مذموم و ناپسند نیست ! اما بهتر است قبل از آموزش به شهروندان ؛ آموزش به سگ ها داده شود تا بصورت مهاجم به کودکان و مردم حمله نکنند !
اخبار ، گزارشات ، عکسها و فیلم های خود را برای ما ارسال دارید . برای ارسال میتوانید از طریق آدرس تلگرامی یا ایمیل استفاده کنید.