سه بلوک بزرگ و سنگین سیمانی در مقابل درهای ساختمانی در حال احداث که بنابه دلایلی در حال تخلف است قرار داده می شود ، اگر گزارشی برای مدیر نوشته شده باشد به این شرح خواهد بود " ما بلوک های سیمانی را در جلو ساختمانی قرار دادیم تا مالک آن جهت رفع نواقص مستندات و اخذ مجوز ......به سازمان مراجعه کند! اما بلوک سیمانی سوم با فاصله ی مناسب جایی قرار می گیرد که مالک ساختمان متخلف هیچ احساس فشار و دردسری نکند و کار ادامه یابد، پولی جابجا خواهد شد و مشکل رفع خواهد گردید، اما کار باید ادامه یابد بالاخره همه می دانند ، در این دنیای درویشی قره پول گورر هر ایشی! *** کار فرهنگی در جامعه ای که خطاها و تخلفات به شکل علنی انجام می شوند امری بی ثمر خواهد بود ! اما آیا اینگونه که هست اینگونه می ماند؟ بدیهی است که بازیگران موظف به پاسخگویی هستند! آنها متوجه نیستند که مردم نگاهشان می کنند!
عناصر هر کدام جداگانه و در عین حال باهم و کنار یکدیگر، داستان تبریز را روایت میکنند.- -این بنای زیبا ،دیوار و درب همینطور از غنا و شکوه تاریخی فرهنگی و سرمایه واقعی تبریز می گویند. اما تاریخش مانند ظاهر درب، مغشوش و زنگ زده و ناخواناست. قفل روی درب هم، قصه های خود را دارد.در این میان میوه های فروشنده، همان بساط سرمایه اقتصاد اش است. دیگر از میوه واقعی تازه و تر چندان خبری نیست و آنچه هست در ماهیت برای معیشت است، پیاز، سیب زمینی و گوجه برای زنده ماندن کافی اند- سیم های برق، سمبل زیرساختهای اقتصاد امروزش هستند، فرسوده و شکننده اند. شیشه های شکسته اش از بی پناهی اش صحبت می کنند از اینکه در قبال حوادث روزگار با اینکه بی پناه است و شکسته و با هر بادی طوفانی را تجربه میکند، اما درب همچنان استوار ایستاده است. از صاحب درب و حتی از فروشنده دوره گرد هم خبری نبست. کجایند؟ تبریز امروز دیگر مانند روح است. وجود دارد اما دیگر آن جهانشهر نیست... اما همچنان تبریز بزرگ است.
انتخاب محل سکونت و محله برای زندگی هرگز یک تصمیم و کالای لوکس نیست ، افراد با لحاظ خواسته ها و امکانات خود محل سکونت خود را انتخاب می کنند ،انتخاب زندگی در مرکز شهر ، در منطقه پرجنب و یا محله آرام در پای کوه و یا کنار دریا جزو حقوق طبیعی افراد است . انسان ها خود را با شهر وفق می دهند ؛ به آن عادت می کنند ،کوی و برزن آن را دوست می دارند و عاشق آن می شوند شهر نیازهای روحی و عاطفی ساکنین خود را بر اساس حقوق انسانی تامین می کند و بالندگی و انسان محوری خود را به نمایش می گذارد. عینالی سرخ رنگ است و داخلش آسفالت ندارد، فلکه بزرگ ولی عصر صندلی هایی در میدان گرد خود دارد و ......
منطقه باستانی اطراف گوی مسجد که در آن پروژه های نو یاقوت و بازار کنار گوی مسجید تبریز قرار گرفته اند، با توجه به مشاهده عینی، از گرانقیمت ترین مناطق شهر تبریز و این سرزمین پهناور می توان دانست که انبوهی از آثار و ظروف سفالین مربوط به پیش از میلاد مسیح و دفینه های گرانقیمت را در خود جای داده است . اجرای پروژه یاقوت و ........ پروژه "گوی مسجید" یا همان مسجد کبود بدون نظارت سازمان میراث فرهنگی و نهادهای بازرسی آسیب فراوان به باستانشناسی و تاریخ و آثار آن در منطقه وارد آورد ! از میزان آسیب های وارد شدن و کشف آثار در خاکبرداری عمیق و سپس بتن ریزی در شمال مسجد و در مجاورت خیابان بهادری تبریز اطلاعی در دست نیست ! اما به نظر می رسد خیزش مردگان عصر آهن نیز نتوانست آب سردی بر آرزو و آمال مخرب وارد سازد که چون حفاری ها و طرح های آتی برای که احتمال کشف گنج را همراه دارد، در این منطقه ادامه دار است ! ما سال ها از بلند مرتبه بودن بنای مسجد و احاطه ی آن بر اطراف در سرزمین مسلمانان شنیده بودیم ، که این موضوع نه تنها از نظر باورها بلکه از جنبه زیبا شناختی نیز برای گوی مسجید، فیروزه اسلام و کاشی های زیبایش مصداق داشته و دارد! اما نگاه کوتاه مسئولین شهر و طراحان که برای فقط درآمدزایی فعالیت می کردند، برای دیدن نکته های بسیار کور شده بودند و مسجد زیبای شهر در کنار پاساژ و برج های مسکونی و تجاری و اداری نازیبا و نامتجانس محاصره شد. آیا مسئولین این خطای بزرگ که ثروت عظیم شهر تبریز را که به مثابه یک ثروت تمام نشدنی و همچون چاه نفت درامدزا بود در معرض تهدید قراردادند ، تاکنون مورد بازخواست قرار گرفته اند ؟
حکایت عشق اوزون حسن به دسپینا در شاهگولی تبریز نهفته است ، عمارتی زیبا در وسط " گول" همان استخر برای آن که دسپینا بیشتر از این یاد طرابزون نکند ! این یک افسانه عشق است .......... همچنان که " نار آغاجی " به یک عشق می پردازد که تبریز نیز در آن است ! رومانتیسم جاده ائل گولی یا شاه گولی شاید همان نمود عشق بزرگ در تبریز بود ؛ آنجا که همان تب همسر هارون الرشید را هم فرو ربخت ! باغات کنار جاده حریم عظیمی را برای باغات اطراف "گول" ایجاد کرده بودند ، خنکی و لطافت هوا همواره عشق و حالی را فراهم می کرد که تا مکتب تبریز نقاشی خود را ارئه نماید و فرش تبریز گنجینه ای برای فخر فروشی موزه ها شود و کفاشان تبریز با هنر کفش خود را نشان دهند ................... *** همه ی باغات این جاده پر رمز و راز با سکوت سازمان حفاظت از محیط زیست ، شهرداری و کمیسیون های ماده چند! به شکل قانونی نابود شدند ، آنها در کمیسیون ضرورت نابودی و قطع درختان باغات را تشخیص دادند و باغ قطع درخت شد و بهای زمین آن بدون درخت به صدها برابر رسید و معلوم نشد که این اختلاف بها و درآمد غیراخلاقی آن به چه کسانی رسید! تیزی قلم های کمیسیون های ماده چند در همراهی با شرکت ها و اشخاص پر نفوذ بی هیچگونه احساس مسئولیت اجتماعی بسان تبر درختان باغات تبریز را بریدند و بجای تبریزی های تنومند آن را برای سال ها به ویرانه ای بی ارزش مبدل ساختند. کجایند آن اعضای کمیسیون ماده چند که تخریب و قطع درختان را ضرورتی برای تبریز دانسته بودند ، این ضرورت در طول چندین دهه از نابودی بیهوده باغات در کجا نمود خود را یافته است و این مقام های محترم و پرنفوذ که برای تبریز نقشه ها داشتند ، اکنون چرا دم فرو بسته اند و پیگیر امضای خطای خود نیستند! *** مرحوم حجت الاسلام شبستری امام جمعه پیشین تبریز قطع درخت را قتل نفس می خواند، اما اکنون بسیار ساده موجودات جاندار در فقدان خردمندی به هیزم و چوب تبدیل شدند !
به نظر میرسد موضوع زمین بهانهای برای نساختن بیمارستان ۳۰۰ تختخوابی تبریز است و اگر تأمین اجتماعی واقعاً مایل به ساخت این بیمارستان است، حاضریم در چارچوب قانون زمین لازم را در اختیار آنها قرار دهیم.
قالی ها روی هم افتاده اند و کناره ها به ردیف ایستاده اند ، حس رنگ ، شادمانی و زندگی در آنها به چشم می خورد ، هرکدام یک زندگی را مجسم می سازند ، یک داستان ، یک شادمانی و یک زیبایی کامل ! روشنایی چراغ خانه و زندگی و ....... آنها ابیات شعر هستند، هرکدام یک حس خاص ، هرکدام یک اثر انگشت و هرکدام تجسم روح یک انسان !
راننده کمپرسی تخلیه نخاله ساختمانی در طبیعت و شهر ! بی خیال در تیرگی عصر نخاله های ساختمانی را در ادامه بلوار سبز رشدیه تخلیه می کند و مانند یک ماشین مسابقه ای محل را ترک می کند ، شماره های ماشین خاک و گل اندود هستند ، شبانه کارگران شهرداری محل را از آثار زشت کمپرسی پاک می کنند و ..............و مردم قدردان مدیری هستند که احساس مسئولیت بسیار می نماید.
به منظور مدیریت مصرف انرژی و در اجرای پیشنهاد کارگروه انرژی استان و موافقت سرپرست استانداری، خاتمه کار کلیه ادارات استان (به استثنای دستگاههای خدماتی، امدادی و عملیاتی) در روز چهارشنبه 3 مرداد، ساعت 12 ظهر تعیین میشود.
مسئله محیط زیست و اهمیت آن بر همه ما و مخصوصا شما کاملا مشخص هست، پس بدون مقدمه چینی به اصل موضوع اشاره میکنم :لطفا هرچه سریعتر دستور توقف ساخت و ساز غیر مجاز برای احداث یادمان شهدای خدمت و مخصوصا شهید عزیزمان رئیس جمهور شهید سید ابراهیم رئیسی در محل شهادتشان واقع در منطقه حفاظت شده جنگل های ورزقان را صادر و با مسئولینی که این طرح تخریبی را مطرح و در حال اجرا هستندبرخورد شود، کل هزینه ها تا ریال آخر ضرر و زیان و جبران آن را از حقوق تمامی مقصرین کم و به خزانه دولت برگردانید، احداث بدون تفکر این یادمان روح شهدای خدمت را می آزارد و جلوگیری از این کار به جز شادی روح شهدای خدمت باعث شادی دل مردم نیز خواهد شد و حتما رضایت خداوند را در پی دارد.
در روز های گذشته شهردار تبریز در یک اجبار و فشار قانونی از کودکی که توسط سگ های ولگرد در تبریز زخمی شده بود عیادت کرد، یک دختر هشت ساله که يک هفته قبل با حمله يکي از سگهاي ولگرد در نکا مصدوم شده بود، به خاطر ابتلا به هاري جان باخت. علاوه بر اين، دو روز قبل هم بچهاي در دزفول با حمله سگي، هاري گرفت و فوت کرد!
آبدوغ چورک با ایت موضوع ضرب المثلی ترکی است که می گوید " ایتینن آبدوغ چورک ائلین ، چوماقی یانیندا اولار"، کار ما در تبریز حالا شده است ، آبدوغ چورک کردن با سگ ! سر هر کوچه ، در پشت هر تپه ، یک گله سگ در داخل شهر تبریز و یا حاشیه های آن حرکت می کنند و گروهی سگ باز بنام "حافظان حقوق حیوانات البته فقط سگ" به دنبال آنها هستند! هیچ مسئولیتی در قبال صدمات سگ ها متوجه آنان نمی گردد، اما آنها ابزار بهانه عدم جمع آوری سگ ها می شوند و بهانه ای به دست کارمندان مسئول می افتد که کار را رها کنند. در روزهای اخیر شهرداری تبریز بنرهایی در موضوع سگ ، برخورد با سگ و هاری و چگونگی دفاع از خود در مقابل سگ را در خیابان شهر نصب کرده است ! که علیرغم اینکه بخشی از آموزش صحیح شهروندی به حساب می آیند و آموزش شهروند برای مقابله با خطرهرگز مذموم و ناپسند نیست ! اما بهتر است قبل از آموزش به شهروندان ؛ آموزش به سگ ها داده شود تا بصورت مهاجم به کودکان و مردم حمله نکنند !
چه کار می توان کرد؟ ریختن ضایعات مبل در ظروف آشغال داخل شهر امر غیر مجاز تلقی نمی شود! اما مبل ساز علاقه ای به قرار دادن زباله ها در ظروف آشغال ندارد ، او آنها را درجاده رها می کند و به خیال خود از شر آنها آسوده می گردد. شهروند دیگر و یا شاید همان تعمیرکار دوباره به محل برمی گردد و این بار برای تمیزکردن محیط ضایعات را به آتش می کشاند و....... آموزش و فرهنگ ، مهندسی و بسترسازی راه حل و نظارت ضرورت انجام دادن یک پروژه و کار در اجتماع است ، آنچه که لازم انجام می شود ، اما فرهنگ هنوز جایگاه خود را نیافته است!
مرد پشت فرمان پراید دچار تشنج شد، بی هوا پایش را روی گاز فشار می داد ، دو ماشین دیگر را برهم زد و ماشینش در تصادف با جدول ایستاد ! مردم او را از ماشین خارج کردند ، یکی تنفس مصنوعی می داد ، دیگری به بیمارستان 29 بهمن دویده بود
چگونه زمین های پادگان تبریز حیف شدند ................سال ها پیش براساس قانون انتقال پادگان ها ، قرار بر خروج پادگان از شهر تبریز می گردد، پادگان تبریز محوطه بزرگ و دارای وسعت بزرگ با فضاهای سبز خیره کننده و ساختمان های قدیمی و باشگاه بسیار زیبا بود! آنچه که انتظار می رفت ، تامین خواسته های مالکین پادگان به صورت قانونی و تامین زمین مناسب برای ادامه کار و تامین هزینه ها و پرداخت ارزش ملک از سوی موسسات استان از جمله شهرداری براساس قانون موضوع انتقال بود! پادگان به خارج از شهر می رفت و شهر تبریز مالک هکتارها زمین مستعد برنامه ریزی مناسب شهری می گردید ! ..............شاید دادستان تبریز بتواند کندوکاوی در چگونگی این تباه کردن و امکان ثروت عمومی شهر داشته باشد و شاید این تجربه برای مدیران حال و آینده ی تبریز درسی باشد که تاریخ در فاصله ی زمانی نه چندان دور توانست، ثبت کند و بنویسد که مدیران شهری تبریز ناتوان از خلق و آفرینش شهر برتر بودند! حال به قول ویتوریو دسیکا ما باید بدانیم که: بچه ها نگاهمان می کنند! و سپس برای سال ها قضاوت !
یک باران لحظه ای شدید می تواند فاضلاب شهری را به کف پیاده رو بکشاند و با خشک شدن زمین آلودگی را به صورت ذرات به آسمان ببرد .این ماجرای فاضلاب شهری و تاسیسات مهندسی و طراحی شده در یک شهر بزرگ و بقول بعضی ها پاک ترین شهر کشور است . مردم محلی حتی با رسیدن آلودگی ها به درب های مغازه های خود مواجه بوده اند ، سال ها مکاتبه ، تلفن و پیگیری هیچ عایدی برای آنان نداشته است . اما در همین زمان آسفالت و جدول های پیاده روها و خیابان ها کنده و مجددا نوسازی می شوند! منابع همواره محدود هستند و نیازها نامحدود ! معنی درک اولویت در تبریز و مشکل یابی و حل آن در اوج حضور کارمندان با مدرک دکترا در ادارات تبریز و سازمان های شهری فراموش شده است . کارمندان تان را بکار بکشید و برای شهر ایده افرینی کنید . چاره ای جز این نیست
بدرقه شهدای خدمت در تبریز با شکوه حضور مردم برگزار شد ......................
مسجد امام علی (ع) در عصر بهاری با نورپردازی متفاوت خود می درخشد
پیرمرد کت و شلوار منظم بر تنش بود ،بیشتر شبیه یک معلم و یا کارمند می توانست باشد ! در هر حال فرقی نمی کند ، با فشار و لنگان در یک خیابان شیب دار باغمیشه بطری های خالی نوشابه و مقداری آشغالی را که از زباله دان جمع کرده بود با خودش کشان کشان به سمت یک باکس زباله دیگر می برد! توان آن را نداشتم که تصویر از روبرو با ایشان داشته باشم ، حتی از نگاه به چشمانش شرمم می آمد! اما یک جای کار ایراد دارد، دیدن مردی که نای راه رفتن ندارد ؛ در کوچه های پرشیب که دست خالی پیاده روی در آنها ناممکن است و گشتن در میان زباله ها برای کسب روزی حلال و دیدن ناحلالی درامد دیگران بسیار دردناک می آمد .
سال هاست که از مرگ مادر می گذرد، اما پسر نتوانسته مادر را فراموش کند ، طاقی کوچک و زیبا در کنار پیاده رو گورستان ساخته است ، درختان را هرس می کند و طاق سبز را آذین می دهد .در گرما و سرما همه می خواهند از داخل طاق عبور کنند . کار آقای عباس زاده ، کاری دشوار بوده است و هرکسی از آنجا می گذرد فاتحه ای نثار روح پدر و مادر و بانی این سایه بان زیبا و همیشه تمیز می کند ! حس های او بسیار عمیق هستند ، آرامگاه سرد مادر با گرمی محبت های پسر و گل هایش همیشه گرم و احترام برانگیز هستند.
او یک پشت میز نشین است ، حتی نمی داند مسئولیت چنین صحنه ای در حوزه مسئولیت اوست ، آن پشت " پایان کورپوسی " قرار دارد! زمین خوار در تدارک خوردن منطقه است و شخم هم می زند ! اما مدیر و زمین خوار از کجا می دانند در آن موزه زنده و زیبای" یول و پل "چه قدم ها برای نزدیک شدن ها از روی پل گذشته اند و حتی اگر هم بدانند ، هیچ اهمیتی برای آنان ندارد...........اما صدای تاریخ و صدای پای رهگذران هنوز در آنجا به گوش می رسد! حتی اگر گوش هایشان را هم بگیرند!
برای تامین برخی از پرداخت های رفاهی و اضافه کاری خود و پرسنل با اخذ یک میلیارد ریال اقدام به انشعاب آب شرب تبریز به ویلاهای ثروتمندان در حومه شهر اقدام می کنند که نمونه آن کشیدن آب شرب شرق تبریز به ویلاهای اطراف بوده است.در نشست اخیر کمیسیون عمران شهری باسمنج که نگارنده هم حضور داشت.اعلام شد که آب شرب باسمنج تا کیلومترها لوله گذاری به ویلاهای اطراف کشیده و با اخذ هزینه واگذاری انشعاب تا یک میلیارد ریال در تابستان سال گذشته اولین بار برخی مناطق شهری با قطعی آب مواجه شدند.در این کميسيون اعلام شد برخی از استخرهای آقایان پولداران فاقد مسئولیت اجتماعی و غیر مسئول هر کدام به اندازه مصرف آب یک محله آب بری آشامیدنی دارد.
شرکت آب و فاضلاب استان از پاییز سال جاری قسمت حساس بلوار خاوران، درست مقابل سه راه خاوران-باسمنج را بسته است و علت این امر کمک به پمپاژ آب آشامیدنی به شهرک نصر می باشد. در این نقطه تاکنون تصادفات ناگواری هم واقع شده است . بخشی از جاده با سنگ چینی دستی و طناب های پاره، چشم اندازه بدی را برای هر رهگذر پیاده و سواره بوجود آورده است.
با هم نشسته بودند ، برف آرام بر سرشان می افتاد ، اما چه ابهت و چه آرامشی داشتند ............ کلاغ هادر سکوت بودند ، آوازی نمی خواندند ، ساعتی زیر برف نشستند ! اما دیگر نتونستند تحمل حضور من را داشته باشند و با یک فرمان جمعی ناگهان بلند شد..........................
اخبار ، گزارشات ، عکسها و فیلم های خود را برای ما ارسال دارید . برای ارسال میتوانید از طریق آدرس تلگرامی یا ایمیل استفاده کنید.