دریاچه قو ، باله ای است که توسط پیوتر ایلیچ چایکوفسکی آهنگساز روسی در سال های 1875–1876 ساخته شده است. که اکنون یکی از محبوب ترین باله ها است. این سناریو، در ابتدا در دو مرحله، از داستان های عامیانه روسی و آلمانی ساخته شده است و داستان اودت، شاهزاده خانمی را روایت می کند که با نفرین یک جادوگر شیطانی به قو تبدیل شده است. طراح رقص تولید اصلی ژولیوس ریزینگر (واسلاو ریزینگر) بود. این باله برای اولین بار توسط باله بولشوی در تئاتر بولشوی در مسکو در 4 مارس 1877 اجرا شد . اگرچه در نسخههای مختلف ارائه شده است، اکثر شرکتهای باله صحنههای خود را هم از نظر رقص و هم از لحاظ موسیقی بر اساس احیای ماریوس پتیپا و لو ایوانف در سال 1895 میگذارند، که برای اولین بار در 15 ژانویه 1895 برای باله امپراتوری در تئاتر ماریینسکی در سن پترزبورگ روی صحنه رفت.
هنگامی که لودویگ ون بتهوون در سال 1827 درگذشت، او سه سال از اتمام سمفونی نهم خود فاصله داشت، اثری که بسیاری آن را به عنوان اثر بزرگ وی اعلام کردند. او کار بر روی دهمین سمفونی خود را آغاز کرده بود، اما به دلیل وخامت وضعیت سلامتی، نتوانست پیشرفت زیادی داشته باشد: تنها چیزی که از او به جای ماند چند طرح موسیقی بود. از آن زمان، طرفداران بتهوون و موسیقی شناسان متحیر از ادامه سمفونی شماره ده مانده بودند که سمفونی شماره ده چه چیزی می تواند باشد. یادداشتهای او نتیجه ی باشکوه داشت، البته پاداشی که برای همیشه دور از دسترس به نظر میرسید. به لطف کار تیمی از مورخان موسیقی، موسیقی شناسان، آهنگسازان و دانشمندان کامپیوتر، دیدگاه موسیقایی بتهوون زنده شد.
دیمیتری کانتمیراوغلو ، ارباب استان مولداوی در امپراتوری عثمانی، مورخ و نویسنده رومانیایی الاصل، کارشناس موسیقی که در زمان اقامت خود در استانبول کمک زیادی به موسیقی کلاسیک ترکی کرد. . .....هنگامی که دیمیتری کانتمیروغلو 14 ساله بود، امپراتوری عثمانی پدرش را به سلطنت مولداوی منصوب کرد. پیرو سنت، دیمیتری جوان در سال 1687 به عنوان گروگان به استانبول فرستاده شد. دیمیتری با ادامه تحصیل در استانبول، فرهنگ یونان باستان و لاتین و فرهنگ ارتدوکس تحت سلطه بیزانس را در آکادمی پدرسالاری ارتدوکس یونانی و زبان های عثمانی، فارسی و عربی را در اندرون آموخت. روابط نزدیکی با محافل سیاسی و فرهنگی عثمانی برقرار کرد. او نه تنها اطلاعاتی درباره سیاست، نهادها، وضعیت قومی امپراتوری عثمانی و دین و هنر اسلامی به دست آورد، بلکه از پیگیری جنبش های اومانیستی در غرب نیز غافل نشد. علاقه او به موسیقی در استانبول ادامه یافت. به موسیقی ترکی علاقه مند شد. او اطلاعات این موسیقی را از کمانی احمد چلبی از ادرنه و تنبور از تمبوری آنجلیکی آموخت. او در زمان احمد، اندرونا به عنوان دانشجو پذیرفته شد. اهمیت کانتمیروغلو به عنوان آهنگساز در این واقعیت نهفته است که او بسیاری از آثار را با سیستم نت نویسی که خلق کرده است، یادداشت کرده است.
من هم مثل شما شادی، غم، شادی و درد را تجربه کرده ام. پس از گذراندن همه چیز، می توانم موسیقی بسازم که با احساسات شما طنین انداز شده و با آنها ارتباط برقرار کند. من آهنگی ساخته ام که شادی ها و غم های زندگی را در بر می گیرد. این آهنگ مخصوص شما نوشته شده است. اگرچه زبانهای ما ممکن است متفاوت باشد، موسیقی با همه ما صحبت میکند، از موانع فراتر میرود و قلبها را به هم متصل میکند. همانطور که ما مدام به افرادی که دلتنگشان هستیم فکر می کنیم، معتقدم به ملودی هایی که می خواهیم بشنویم نیز فکر می کنیم. من میخواهم بهعنوان کسی که موسیقی خلق میکند که همیشه میخواهید به آن گوش دهید، به یاد بیاورم. بگذارید این آهنگ برای شما شادی و آرامش به ارمغان بیاورد. همگی شاد باشید
اویستراخ از پنج سالگی ویولن و ویولا را نزد پیوتر سولومونوویچ استولیارسکی آموخت که بعدها اولین مدرسه موسیقی تخصصی ده ساله را در اتحاد جماهیر شوروی ایجاد کرد که فارغ التحصیلان آن الیزاوتا گیللس و اسکار فلتسمن بودند. هنگامی که جنگ جهانی اول شروع شد، پدر داوید به ارتش فراخوانده شد و استولیارسکی شروع به آموزش رایگان به کودک اعجوبه کرد. داوید در سن 18 سالگی از موسسه موسیقی و نمایش اودسا فارغ التحصیل شد. اویستراخ در دوران دانشجویی با ارکستر سمفونیک شهر زادگاهش کنسرت هایی برگزار کرد و نه تنها ویولن می نواخت، بلکه به عنوان رهبر ارکستر نیز ایفای نقش می کرد............. در طول جنگ، داوید اویستراخ و خانواده اش به Sverdlovsk تخلیه شدند، اما این نوازنده هم در بیمارستان ها و هم برای ساکنان لنینگراد محاصره شده و ملوانان ناوگان شمالی کنسرت ویلن اجرا کرد. در سال 1943، گروه سه گانه دیوید اویستراخ به همراه سواتوسلاو کوشنویتسکی، نوازنده ویولن سل و لو اوبورین، نوازنده پیانو، که با اجرای آثار پیوتر چایکوفسکی به شهرت رسید، مورد علاقه و استقبال مردم قرار گرفتند.
آمدی جانم به قربانت ولی حالا چرا بیوفا حالا که من افتادهام از پا چرا نوشدارویی و بعد از مرگ سهراب آمدی سنگدل این زودتر میخواستی حالا چرا عمر ما را مهلت امروز و فردای تو نیست من که یک امروز مهمان توام فردا چرا نازنینا ما به ناز تو جوانی دادهایم دیگر اکنون با جوانان ناز کن با ما چرا وه که با این عمرهای کوته بیاعتبار این همه غافل شدن از چون منی شیدا چرا شور فرهادم به پرسش سر به زیر افکنده بود ای لب شیرین جواب تلخ سربالا چرا ای شب هجران که یک دم در تو چشم من نخفت اینقدر با بخت خوابآلود من لالا چرا آسمان چون جمع مشتاقان پریشان میکند در شگفتم من نمیپاشد ز هم دنیا چرا در خزان هجر گل ای بلبل طبع حزین خامشی شرط وفاداری بود غوغا چرا شهریارا بیحبیب خود نمیکردی سفر این سفر راه قیامت میروی تنها چرا
گرایلی در اصل نام یکی از مقام های موسیقی ترک ها علی الخصوص ترکمنی و آذربایجانی می باشد این مقام که از مقامهای اصلی و به اصطلاح شاه مقام است بسیار مورد توجه آشیق ها می باشد، این مقام در خلال داستان منظوم و منثور آن زمان می آید که قرار است صحنه ای سوزناک و غمناک به تصویر کشیده شود، مثلا آنگاه که کرم درآتش سوخته میشود و محبوبش(آسلی) فریاد سر داده و مویه و زاری می کند. در کلّ این مقام تصویرگر یک عزاداریست و مرثیه که با فضایی آرام، آغاز ولی در ادامه اوج گرفته و در پایان نیز فرود دارد. همانگونه که گفته شد گرایلی در اصل نام مقامی از مقام های موسیقی آذربایجان بوده که همراه با شعر به اجرا در می آمد ولی به مرور زمان نام قالبی از قالب های شعر هجائی ترکی را به خود گرفت. گرایلی از قالب های قدیمی و کلاسیک شعری آذربایجان محسوب می شود. قالبی ظریف و با ظاهری ساده ولی مشکل که از محبت، عشق، زندگی، طبیعت، زیبایی، اخلاق، باورهای دینی و قومی با چاشنی پند و اندز سخن می گوید.
باله «هزار و یک شب» ساخته فکرت امیروف، آهنگساز مشهور آذربایجانی از 23 تا 25 مردادماه در پکن پایتخت چین اجرا شد. این اثر که در صحنههای بسیاری در سراسر جهان بنمایش درآمده است، توسط گروه صحنه پریمورسکی تئاتر مارینسکی سن پترزبورگ (ولادیووستوک) به عنوان بخشی از تور گروه باله به جمهوری خلق چین اجرا شد. بیش از 3500 دوستدار باله در چین اجرای تازه ای را که ائلدار علی اف، مدیر هنری گروه در مرکز ملی هنرهای نمایشی پکن به روی صحنه برده بود، تماشا کردند. این رویداد اولین اجرای بزرگ باله در مرکز هنرهای نمایشی ملی پکن بود که به تازگی افتتاح شده است.
آنا آوازی جاودانه است ؛ از آن روز که او مادر شد ، این ترانه بخودی خود خوانده شد ! ترانه آنا توسط رشید بهبودف با شعر اسلام صفرلی و موسیقی جهانگیر جهانگیروف تلاش و سعی انسانی برای گرامی داشت ؛ " آنا " هستند.
حتی وقتی فراموشی ناممکن است، باز هم دوری امیدی بهتر از مرگ است. ملودی برای کسانی که هرگز برنخواهند گشت، اما همیشه در ذهن ما خواهند ماند تا زمانی که کاملاً ناپدید شویم و فراموشی آرامش ابدی است.
یک شاخه گل رز با در نسیم موسیقی داستان عشق به آرامی می رقصد
در اوایل سال 1824، 30 نفر از اعضای جامعه موسیقی وین نامهای به لودویگ ون بتهوون ارسال کردند و از آهنگساز بزرگ درخواست کردند که در برنامههایش برای نمایش جدیدترین اثرش در برلین تجدید نظر کند و در عوض اولین سمفونی را در وین اجرا کند. بتهوون از سال 1792 در وین زندگی می کرد، زمانی که زادگاه خود، بن، آلمان را ترک کرد تا به عنوان آهنگساز فعالیت کند. بتهوون به شهرت جهانی رسید، اما در دهه 1820 مورد توجه حامیان هنر وین قرار نگرفت که در آن زمان به آواها و سبکهای آهنگسازان ایتالیایی علاقه داشتند. بتهوون ده سال بود که در برابر مخاطبان وینی ظاهر نشده بود، اما او از احساسات نامه تحت تأثیر قرار گرفت و موافقت کرد که کار جدید خود، سمفونی شماره 9 را در د مینور، در شهر وین عرضه کند. اولین اجرا در 7 مه 1824 در تئاتر کارنتنرتور بود. برگزارکنندگان کنسرت به مردم قول دادند که آهنگساز افسانه ای – و به طور افسانه ای ضد اجتماعی – در اجرای جدیدترین سمفونی خود حضور خواهد داشت. در واقع، در تمام طول اجرا، همان طور که مینارد سولومون در زندگینامه تحسین شده خود از بتهوون توصیف کرده، او روی صحنه بود و پشت به تماشاگران داشت.
چوپانی، کاری پر مشقت برای مردانی است که عمری را در زیر باران و خورشید و گرما و سرما می گذرانند، ..................... مراتع نابود می شوند ، هزینه ها بسیار است و مسئولیت بسیار دشوار ! بارها گوسفند یا بره ای را در بغل و آغوش چوپان دیده ام که پایش زخم برداشته است ، سگ های ولگرد آنان را آزرده اند و گاه در مسیر یافتن مرتع با مشکلات بسیار مواجه شده اند ............................. قطعه چوپان تنها اثر جیمز لاست است که بارها اجرا و نواخته شده است....
هنگامی که سونات "مهتاب" برای اولین بار منتشر شد، صفحه تقدیم آن به زبان ایتالیایی بود و کنتس جولی گیکیاردی، که بتهوون عاشق او شده بود از آن زمان به نام جولیتا شناخته شده است..............این قطعه یکی از محبوبترین ساختههای بتهوون برای پیانو است و حتی در زمان خودش نیز محبوبیت زیادی داشت. بتهوون سونات مهتاب را در اوایل سی سالگی خود نوشت، پس از اینکه کار سفارشی اش را به پایان رساند.... ..مهتاب بر فراز دریاچه اورمیه پرتره ای از ماه بر فراز دریاچه ارومیه در 18 آگوست 2005 در منطقه باری آذربایجان ایران است
دولتمند خالوف موسیقی دان و خواننده مردمی تاجیک دیروز در گذشت دولتمند خالوف، موسیقیدان سرشناس تاجیک و برجستهترین صاحب سبک موسیقی محلی جنوب تاجیک به نام فلک، در سال 1950 در روستای داغستان، ناحیه شورآباد تاجیکستان، در خانوادهای بافرهنگ و کشاورز به دنیا آمد. اولین مربیان او پدرش خان محمد و برادرش نظرعلی بودند. او در مدرسه موسیقی و دانشکده هنر تاجیکستان تحصیل کرده است. اولین کنسرت خالوف، از تلویزیون دولتی تلویزیون شوروی در سال 1963 شمسی هنگامی که او 13 سال داشت پخش شد. او از 28 سالگی اشعار مولانا را در کار خود به کار برده است و چند سال پیش به دلیل استفاده از اشعار مولانا در موسیقی خود مدال طلای فرانسه را در زمان صدارت ژاک شیراک دریافت کرد. همان طور که خالوف خود را وقف موسیقی فولکلور تاجیکستان و اشعار مولانا کرده است، از اشعار معاصر نیز استفاده می کند و حتی کنسرت هایی با ارکسترهای سمفونیک و گروه های کر برگزار می کرد. دولتمند استاد گروه فلک تاجیکی است و رهبری مقام های تاجیکی را بر عهده دارد.او توانایی اجرا و نواختن چند ساز را داشت و در هنرستان موسیقی دوشنبه در شش مقام آموزش دیده بود، به دلیل آثارش بر روی دوتار ر، قیجک و سه تار که سازهای محبوب آسیای میانه هستند، شهرت داشت. موسیقی تاجیک از 6 مقام و فلک تشکیل شده است. فلک موسیقی فولکلور است که سنت ها و آوازهای موسیقی آنها قرن هاست که به صورت شفاهی از نسلی به نسل دیگر منتقل شده است. دولتمند چندین بار برای شرکت در جشنواره موسیقی فجر به ایران سفر کرده و اجراهای متعددی نیز روی صحنه برده است. برخی از آلبوم های او در ایران نیز منتشر شده است ، دواتمند خالوف ترانه بهار آمد را با اشعار و موسیقی خودش ایفا کرده است. دولتمند خالوف دیروز در 73 سالگی به علت بیماری سرطان درگذشت
اوزاوا سیجی ، تایتان دنیای موسیقی کلاسیک ، در 6 فوریه 2024 از نارسایی قلبی درگذشت. یکی از مشهورترین رهبران ارکستر دوران مدرن ، اوزاوا سیجی در میان نخبگان موسیقی به دنیا نیامده است.
صفی الدین اورموی موسیقیدان و موسیقی شناس دارای دو کتاب در زمینه تئوری و عملی موسیقی است، کتاب الادوار او اثری تاثیر گذار در موسیقی خاورمیانه بوده است. صفی الدین اورموی در زمان حیات خود زمانی که در کتابخانه های خلفای بغداد استخدام شد، ، ابتدا به عنوان خطاط و کاتب شناخته می شد. آخرین خلیفه عباسی، المستعصم استعدادهای موسیقی او را کشف کرد و در نتیجه جایگاه، نفوذ و ثروت صفی الدین به طور قابل توجهی افزایش یافت. این امر او را قادر ساخت که نه تنها از فتح خونین و ویرانگر بغداد توسط مغول در فتح بغداد جان سالم به در ببرد، بلکه توانست به جایگاه های بلند مرتبه ای در دستگاه هولاگوخان صعود کند. او در یک شرح زندگینامهای جذاب ، که در مقاله ترجمه شده است، از ملاقاتی با هولاگو میگوید که در طی آن او با موسیقی خود، فاتح مغول را رام می کند. اگرچه ثروت او در اواخر عمرش بسیار کم شد ، اما داستان او قدرت موسیقی را در سطوح مختلف نشان می دهد. *** صفی الدین عبدالمؤمن بن یوسف الاورموی ، موسیقیدان، موسیقی شناس، آهنگساز و خوشنویس مشهور، حدود چهار سال قبل از مرگش، شرح حال کوتاه از بخشی از زندگی خود را در نوشته ای نقل شده در"الوافی الصفدی" و "فوات الوفایات الکتبی" ارائه کرد; هر دو کتاب از عزالدین حسن الاربیلی نقل می کنند که در سال 689/1290 با صفی الدین در تبریز ملاقات کرد.
موسیقی و توان بی حد صفی الدین اورموی در آن حد بود که او را قادر ساخت که نه تنها از فتح خونین و ویرانگر مغول در سال 656/1258 بر معتصم بالله خلیفه عباسی جان سالم به در ببرد، بلکه توانست به ارتفاعات جدیدی صعود کند. او در یک شرح زندگینامهای از ملاقات با هولاگو خان میگوید که در طی آن او میتواند با موسیقی خود، فاتح مغول را مجذوب خود نماید .
صفی الدین نسبت های بین اعداد را بسیار سیستماتیک مطالعه کرد، فواصل ایجاد شده با این نسبت ها را نام برد، آنها را طبقه بندی کرد و فواصل همخوان و ناهماهنگ را به تفصیل توضیح داد. پس از فارابی، در هیچ ادواری، تقسیمات چهار وجهی به این صورت دقیق بررسی نشده بود. صفی الدین همه تقسیمات ممکن را نشان داد و همخوان ترین آنها را اشاره کرد. چهار وجهی را با چهار فاصله و قسم پنج وجهی ذکر کرده و صامت ها را توضیح داده است. برخی از نویسندگانی که از او پیروی می کردند از این موضوع به دلیل پیچیده و پر از جزئیات پرهیز کردند و چیزی جز پیمودن همان مسیری که صفی الدین را استاد خود می خواندند و او را ستودند انجام ندادند.
علیاکبر شکارچی نوازنده کمانچه آهنگساز و استاد موسیقی سنتی و موسیقی لری است. وی در 6 فروردین 1328 در روستای ایستگاه چم سنگر شهرستان خرم آباد استان لرستان متولد شد. نواختن کمانچه را از کودکی تحت تأثیر نوازندگان محلی آغاز کرد و پس ازاخذ دیپلم و خدمت سربازی در سن 20 سالگی به تهران رفت و در سال 1350 از دانشکده هنرهای زیبای دانشگاه تهران فارغالتحصیل گردید و جهت فراگیری ردیفهای سازی و آوازی و قطعات ضربی از محضر استادان داریوش صفوت، نورعلی خان برومند، محمود کریمی، یوسف فروتن، سعید هرمزی و جلال ذوالفنون بهره برد. علی اکبر شکارچی در طول این سالها همواره از محضر استاد خود علی اصغر بهاری سود میبرد. شکارچی در سال 1356 در اولین آزمون موسیقی باربد نفر اول رشته نوازندگی کمانچه شد.
شمع هایی برای شهدا بیافروختیم و سوگنوا در غم شهدای شهر کرمان نواختیم................ و این مویه ی ما است
گوزومون نورو، گوزل آنا بویوتدون سن منی یانا یانا گوزومون نورو، جانیم آنا بویوتدون سن منی یانا یانا اودلوسان گون کیمی، بیر قاینار حایات کیمی بورجلویام من سنه، سنه بیر اولاد کیمی
"عالیم قاسم اف" که با صدای سحر انگیز خود در ثبت جهانی موسیقی ترکان آذربایجان در یونسکو سنگ تمام گذاشته بود اینبار در آستانه جشن چئله گجه سی به استانبول رفته و چند کنسرتی را دررثای کشته شدن انسانهای بیگناه در سرزمین مقدس فلسطین اجرا کرد.اینبار پس از تراژدی قره باغ ،عالم قاسم اف با گروه هنری خود با سیاهپوشی تن و روان، توام با سوز و اندوه اجراهای به یادمانی داشت که بصورت زنده از شبکه اختصاصی موزیک ،تی آر تی پخش شد.
لا پول ؛ همان مرغ یا تویوق اقر ژان فیلیپ رامو تئوریسین و موسیقی و آهنگساز فرانسوی است که تصویر موسیقایی مرغ را به نمایش می گذارد ؛ نقاشی های ویدئو اثر هنرمند روس میخاییل رودنیک هستند که موسیقی توسط آنیلا آنیو پیانیست اجرا می شود
اخبار ، گزارشات ، عکسها و فیلم های خود را برای ما ارسال دارید . برای ارسال میتوانید از طریق آدرس تلگرامی یا ایمیل استفاده کنید.