30 خرداد 1400
ایوب همکلاسی "درس نخوان" ما بود ، روخوانی کتاب فارسی برایش بسیار مشکل بود و گاه ناممکن ! اصلا نمی توانست محیط و پیرامون مثلث و دایره و سایر اشکال هندسی را محاسبه کند و یا تمرین حل کند ، او کلا چیزی را یاد نمی گرفت ، واقعا یک معمای پیچیده بود البته خودش برای خودش ! قد وهیکلش درشت بود ، سینه اش بزرگ تر نسبت به بدنش ، تقریبا انسان های نخستین یا تیپ سینه ی ستبر گوریل را مجسم می کرد. یک نوعی گوز و خمیدگی در پشتش دیده می شد ! اما چون دائم، درحال دویدن در ورزشگاه باغشمال بود همه فکر می کردند این بدن خمیده هم جزوی از ورزیدگی است . او بجای درس خواندن ، به ورزش در مدرسه مشغول بود و مدرسه راهنمایی تحصیلی شاه حسین ولی نیز برای اینکه عنوان قهرمانی ورزشی را داشته باشد ، چندان حساسیتی برای تحصیل او به خرج نمی داد. مسئولین مدرسه نمراتش را کادویی کرده بودند و ناظم مدرسه و معلم ورزش از دیگران معلم ها برایش نمره می خواستند!
تبریز امروز:
ایوب همکلاسی "درس نخوان " ما بود ، روخوانی کتاب فارسی برایش بسیار مشکل بود و گاه ناممکن ! اصلا نمی توانست محیط و پیرامون مثلث و دایره و سایر اشکال هندسی را محاسبه کند و یا تمرین حل کند ، او کلا چیزی را یاد نمی گرفت ، واقعا یک معمای پیچیده بود البته خودش برای خودش !
قد وهیکلش درشت بود ، سینه اش بزرگ تر نسبت به بدنش ، تقریبا انسان های نخستین یا تیپ سینه ی ستبر گوریل را مجسم می کرد. یک نوعی گوز و خمیدگی در پشتش دیده می شد ! اما چون دائم، درحال دویدن در ورزشگاه باغشمال بود همه فکر می کردند این بدن خمیده هم جزوی از ورزیدگی است .
او بجای درس خواندن ، به ورزش در مدرسه مشغول بود و مدرسه راهنمایی تحصیلی شاه حسین ولی نیز برای اینکه عنوان قهرمانی ورزشی را داشته باشد ، چندان حساسیتی برای تحصیل او به خرج نمی داد.
مسئولین مدرسه نمراتش را کادویی کرده بودند و ناظم مدرسه و معلم ورزش از دیگران معلم ها برایش نمره می خواستند!
پوستش تیره و سیاه بود و به " ایوب قره " مشهور شده بود ! آنچه که در تبریز قدیم بسیار متداول هم بود! افراد بجای نام فامیلی خود ، با لقبشان مورد خطاب واقع می شدند!
بالاخره یک سال قبل از انقلاب ، روز موعود فرا رسید ؛ مسابقه دو میدانی در باغشمال تبریز بین مدارس دوره راهنمایی تبریز برگزار گردید!
جمعی از هم مدرسه ای ها و هم کلاسی ها هم برای تماشای مسابقه رفته بودند ، فردای روز مسابقه، وقتی همکلاسی ها نتایج مسابقه را پرسیدند ؛ پاسخ بچه هایی که برای تماشا به مسابقه رفته بودند؛ این طور بود ! "ایوب قره " از بین 8 نفر مقام نهم را کسب کرد!
دیگر این خیلی خنده دار و تعجب برانگیز شده بود ، 9 از هشت !؟ بلی ! اما چطور؟
هیچ چی ! ایوب در اوایل دویدن خسته شده بود و نتوانسته بود؛ مسابفه را ادامه دهد و بنابراین برگشته بود و در مسیر خلاف و به سمت نقطه ی استارت می دویده است و به آرامی در حالیکه دستانش را بالابرده و به تماشاچی ها تکان می داده ، درنهایت خود را به خط آغاز رسانیده بود !
و این بود که بچه ها به او دارنده رتبه 9 از 8 را داده بودند ..........
توفیق وحیدی آذر
اخبار ، گزارشات ، عکسها و فیلم های خود را برای ما ارسال دارید . برای ارسال میتوانید از طریق آدرس تلگرامی یا ایمیل استفاده کنید.