23 آذر 1403

دروازه مسجد بزرگ امویان دمشق

گوستاو باورنفایند نقاش اورینتالیست آلمانی

باورنفایند به وضوح مجذوب مسجد بزرگ شد. در کار کنونی تمام الهاماتی که این عبادتگاه خارق العاده و تاریخی ارائه کرده است به اوج خود می رسد. او با توجه دقیق خود به جزئیات از رنگ خود برای تشکیل ترکیبی از واقعیت نزدیک به ملموس استفاده می کند. زیبایی معماری پس زمینه ایده آل را به هنرمند ارائه می دهد و مهارت های دقیق او را به چالش می کشد. پس از اینکه برای اولین بار در دوم دسامبر 1888 مسجد را دید، تقریباً هر روز از آن بازدید می‌کرد و تلاش و پول زیادی برای به دست آوردن مواد کافی برای نقاشی مورد نظر خود صرف می‌کرد.

تبریز امروز:

دروازه مسجد اموی دمشق

 

این تابلوی یادبود مسلماً پر شورترین اثری است که دمشق توسط هنرمند شرق شناس آلمانی گوستاو باورنفایند را به تصویر می کشد. اجرای دقیق و استفاده پر جنب و جوش از رنگ واقعاً جذابیت شرق را نمایان می سازد .

گوستاو باورنفایند در بادن-وورتمبرگ، در جنوب آلمان متولد شد. تحصیلات او هیچ نشانه ای از تبدیل شدن او به یکی از برجسته ترین هنرمندان عصر خود نداشت. او از موسسه پلی تکنیک اشتوتگارت فارغ التحصیل شده بود و به یک شرکت معماری پیوست. پس از شروع اولیه در دفتر پروفسور ویلهلم باومر، او توسط آدولف گناوت (1840-1884) استخدام شد که نه تنها یک معمار و استاد دانشکده طراحی نورنبرگ بود، بلکه یک نقاش با استعداد متوسط ​​بود. در زمان استخدام توسط گناوت بود که باورنفایند از معمار به هنرمند تبدیل شد.

زمانی که در سال‌های 1873 و 1874 برای پروژه‌ای برای شرکت گنوث به ایتالیا سفر کرد، باورنفایند مهارت‌های هنری خود را اصلاح کرد و معماری و طبیعت محیط اطرافش را با دقتی دقیق اجرا کرد. اگرچه توجه او به جزئیات قابل توجه بود، اما آثار او به دلیل موضوع نسبتاً پیش پا افتاده، خریداران علاقه مند کمی پیدا کرد. به او توصیه شد که موضوعی را «روشن‌تر» بیابد و با آگاهی از فرصت‌های مالی در انتظار یک نقاش موضوعات شرق‌شناس، به شرق به‌عنوان منبع جدید الهام خود نگاه می‌کرد. این یک نقطه عطف در حرفه او بود: یک فرهنگ اساسا متفاوت و عجیب و غریب که در آن به مطالعه خورشید، نور، شخصیت ها، آداب و رسوم و نگرش های مذهبی می پرداخت.

باورنفایند در طول زندگی خود سه سفر به مشرق زمین انجام داد تا اینکه سرانجام برای همیشه در آنجا ساکن شد. برای اولین سفر خود در سال 1880، او از طریق خواهر و همسر او که در آن زمان در بیروت زندگی می کردند، پرس و جو کرد. قبل از سفر، نامه ای برای او فرستادند که آن منطقه را توصیف می کرد:

هر کاری که در توان ماست انجام دهیم تا مشرق زمین را دلپذیر و جالب کنیم، باید انجام شود. البته، باید از قبل به شما بگویم، متوجه خواهید شد که سوریه ایتالیا نیست. در اینجا چنین وفور گنجینه های هنر معماری قابل انتظار نیست. با این حال، باید فکر کنم که با وجود این، یک هنرمند می تواند در اینجا زمینه ارزشمندی برای تحصیل خود پیدا کند و از سفر خود پشیمان نشود. بیروت شاید کمترین چیزی را برای ارائه داشته باشد - در تضاد بسیار زیاد با ارتفاعات، که خانه ها و قلعه های باشکوه ویرانه را ندارند. دمشق نیز در همه موارد جالب است. من هنوز آنجا نرفته‌ام، اما از آنچه شنیده‌ام می‌گوید این شهری است که تمدن اروپایی هنوز شخصیت شرقی آن کمترین رنگ را دارد» (به نقل از A. Carmel and H. Schmid, op. cit., p. 91).

اگرچه شخصیت شرقی دست نخورده دمشق که توسط خواهرش توصیف شد برای او بسیار جذاب بود، بائرنفایند تنها در سفر دوم خود به منطقه در سال 1884 به درستی شهر را کشف کرد. او در نامه ای به مادرش آن را به عنوان شهری توصیف می کند که به سختی وجود داشته استو تحت تأثیر تمدن غرب قرار گرفته است.

پس از دو سفر اولیه، باورنفایند آلمان را برای سومین بار ترک کرد تا در سال 1888 به خاورمیانه سفر کند. سومین سفر او به این منطقه نه تنها طولانی‌ترین، بلکه مستندترین سفر او نیز بود. باورنفایند به یافا سفر کرد، جایی که چهار سال قبل در دومین سفر خود با همسرش ملاقات کرد. در یافا سوار یک کشتی بخار مصری شد که او را به بیروت برد و از آنجا به داخل دمشق رفت.

شهر دمشق به ابریشم و میوه های خشکش معروف بود. این شهر به عنوان یکی از قدیمی ترین شهرهای جهان شناخته شده است که مسکونی شده است. در تاریخ پرتلاطم خود بارها فتح شده بود. از آشوری‌ها تا اسکندر مقدونی و از مصری‌ها تا بریتانیایی‌ها، همه سهم خود را در تاریخ غنی آن داشته‌اند. زمانی حتی بخشی از امپراتوری عثمانی بود و در آن زمان یکی از مراکز پیشرو پس از قسطنطنیه، قاهره و اورشلیم به شمار می رفت. با گستره وسیع تاریخ، میراث فرهنگی بی‌نهایت پیچیده و غنی به وجود می‌آید.

گوستاو باورنفایند واقعاً مجذوب شهر، خیابان‌ها، مردم و ساختمان‌هایش شده بود. او سفر می کند

خیابان‌ها را می پیماید و، اگر آب و هوا اجازه می‌داد، هر روز نقاشی و طراحی می‌کرد. او به چهره ای شناخته شده در شهر تبدیل شد. او نوشت:

من تقریباً در همه جای شهر [دمشق] به عنوان M'Sauer (نقاش) شناخته می شوم، موفقیتی که باعث افتخار فعالیت من است. بسیار لذت بخش است که ببینیم این افراد با چه کنجکاوی کارهای اروپایی ها را دنبال می کنند و اغلب در مورد این موضوع چه اظهارنظرهای خنده داری می کنند. کلاه مسافرتی من تعدادی از اینها را برانگیخته است. برخی از اینکه من باید روی تربوش (کلاه قرمزی که بر سر می گذارند) چتر آفتابی داشته باشم، شگفت زده شده اند. دیگران مرا پدر کاسرول (ابو عانشره) نامیدند، زیرا کلاهم به نظر می‌رسید که دیگ بر سرم زده‌ام...» (نقل قول، ص98).

در حالی که در 2 دسامبر 1888 در بازار پنبه یا سوک ال پنبه طراحی می کرد، مجبور شد از کنجکاوی بی وقفه مردم محلی فرار کند و از پشت بام ها بالا رفت تا مناره مسجد گالچیه را در آرامش ترسیم کند. موقعیت مرتفع چشم انداز مورد نظر را برای او فراهم نمی کرد و با اینکه از جمعیت خسته شده بود تصمیم گرفت پایین بیاید. هنگام مکثی از کارش تصمیم گرفت برای اولین بار از مسجد اموی دیدن کند. معماری تاریخی آن تأثیر زیادی بر او گذاشت و او در خاطرات خود می نویسد: «موضوع سپاسگزاری را کشف کرده ام: ورودی مسجد جامع. رنگ آمیزی آن دشوار خواهد بود. اگر امکانش هست امیدوارم بتوانم یک تابلوی زیبا خلق کنم. (G. Bauernfeind, Die Reise nach Damascus, p. 14)

مسجد اموی دمشق - نقاشی گوستا

 

اعتقاد بر این است که مسجد اموی، که به نام مسجد بزرگ نیز شناخته می‌شود، محل ساخت معبد ارمنی به خدای حداد است که قدمت آن به 3000 سال قبل از میلاد برمی‌گردد. این مسجد در قرن اول پس از میلاد ساخته شد و دوباره در زمان سپتیموس سوروس در سال‌های 193-211 پس از میلاد بازسازی شد. ، این سایت یک معبد رومی اختصاص داده شده به مراجعین را در خود جای داده است. آرکادیوس از امپراتوری بیزانس، معبد رومی را بازسازی کرد و به کلیسای مسیحی تبدیل کرد و نام آن را کلیسای سنت جان (395-408 پس از میلاد) گذاشت، زیرا تابوتی با سر جان باپتیست به نمایش گذاشته شده بود. پس از تسخیر اعراب بر شهر ولید، پسر عبدالملک و خلیفه ششم اموی، با مسیحیان ساکن در این شهر برای خرید حقوق آنها وارد مذاکره شد. مسیحیان از جدایی از کلیسای خود امتناع کردند و سپس آن را بدون غرامت یا بر اساس گزارشی محتمل تر، در ازای مالکیت تضمینی چندین کلیسا دیگر در دمشق و اطراف آن، که تا کنون انجام نشده بود، از آنها گرفته شد. صریحا برای آنها تضمین شده است. گفته می شود که خود خلیفه اولین ضربه را به محراب، به عنوان علامتی برای نابودی آن، به غم و اندوه بزرگ مسیحیان وارد کرد. او سپس بدون تخریب کامل دیوارهای قدیمی، اقدام به ساخت مسجدی باشکوه در محل کلیسا کرد. این بنا توسط نویسندگان عرب بسیار مورد تمجید قرار می گیرد، گفته می شود که جن در ساخت آن کمک کرده اند و 1200 هنرمند از قسطنطنیه برای کمک فراخوانده شده اند. ... ستون های عتیقه در شهرهای سوریه جمع آوری می شد و در تزئینات مسجد استفاده می شد. سنگفرش و دیوارهای زیرین با کمیاب ترین سنگ مرمر پوشیده شده بود، در حالی که قسمت های بالایی دیوارها و گنبد با موزاییک کار شده بود. طاقچه های نماز با سنگ های قیمتی منبت کاری شده بود و تاک های طلایی روی طاق های طاقچه ها پیچیده شده بود. سقف آن چوبی بود که با طلا منبت کاری شده بود و از آن 600 چراغ طلایی آویزان بود. گفته می شود مبالغ هنگفتی برای این کار هزینه شده است. ... عمر بن عبدالعزیز (717-720 م.) باعث شد که چراغهای طلایی با چراغهای کم ارزش جایگزین شوند. در سال 1609 بخشی از مسجد به آتش کشیده شد و از زمان فتح دمشق توسط تیمورلان، این بنا هرگز به شکوه باستانی خود بازسازی نشد. 

باورنفایند به وضوح مجذوب مسجد بزرگ شد. در کار کنونی تمام الهاماتی که این عبادتگاه خارق العاده و تاریخی ارائه کرده است به اوج خود می رسد. او با توجه دقیق خود به جزئیات از رنگ خود برای تشکیل ترکیبی از واقعیت نزدیک به ملموس استفاده می کند. زیبایی معماری پس زمینه ایده آل را به هنرمند ارائه می دهد و مهارت های دقیق او را به چالش می کشد. پس از اینکه برای اولین بار در دوم دسامبر 1888 مسجد را دید، تقریباً هر روز از آن بازدید می‌کرد و تلاش و پول زیادی برای به دست آوردن مواد کافی برای نقاشی مورد نظر خود صرف می‌کرد. پول لازم بود نه تنها برای انعام دادن به متولیان مسجد برای اجازه غیررسمی برای طراحی در آنجا، بلکه برای پرداخت مدل هایی که او در خیابان ها پیدا می کرد. نقشه‌های مدل‌ها بعداً به‌عنوان پایه‌ای برای شکل‌هایی به کار می‌رود که به طور مفصل در قسمت فعلی به تصویر کشیده شده‌اند.

جست‌وجوی بی‌وقفه باورنفایند برای مواد، در ترکیب با استعداد بی‌نظیر او، به اثری با کیفیت واقعی شکل داده است. استفاده استادانه او از رنگ و نور، چهره‌های پرآرایش و درک استثنایی او از معماری، همگی به‌طور انکارناپذیری در دروازه مسجد بزرگ اموی، دمشق وجود دارد و بدون شک آن را یکی از بهترین‌ها می‌سازد.

ارتباط با تبریز امروز

اخبار ، گزارشات ، عکسها و فیلم های خود را برای ما ارسال دارید . برای ارسال میتوانید از طریق آدرس تلگرامی یا ایمیل استفاده کنید.

info@tabriz-emrooz.ir

اشتراک در خبرنامه

برای اطلاع از آخرین خبرهای تبریز امروز در کانال تلگرام ما عضو شوید.

کانل تلگرام تبریز امروز

فرم تماس با تبریز امروز

کلیه حقوق این سایت متعلق به پایگاه خبری تبریز امروز بوده و استفاده از مطالب آن با ذکر منبع بلامانع است.
طراحی وتولید توسططراح وب سایت