5 آذر 1402
جیانلوئیجی توکافوندو پس از تحصیل در موسسه هنرهای زیبا در اوربینو، حرفه نقاشی خود را با پیروی از تکنیکی آغاز کرد که در دهه 1990 او را به عنوان یکی از ضروری ترین کارگردانان فیلم های انیمیشن معرفی کرد. توکافوندو تقریباً همیشه از تصاویر از پیش موجود به عنوان رسانه ای برای فیلم های خود استفاده می کند و فرم های روانی را بر روی سطوح آنها ایجاد می کند که تمام جادو و شعر حرکت را در خود دارند. رنگ با کار بر روی حافظه آنها، دستکاری و دگرگونی آنها را احیا می کند. در چند سال گذشته با استفاده از همین تکنیک، او همچنین صحنههای تئاتر و اپرا را طراحی کرده، پوسترهای متعددی خلق کرده و تعداد زیادی متون را به تصویر کشیده است که اغلب از طریق آنها به فرهنگ عامه و روشنفکر ایتالیا ادای احترام میکند. و بدین ترتیب گفتگوی شاعرانه بین نقاشی، ادبیات و سینما را دنبال می کنیم.
تبریز امروز:
جیانلوئیجی توکافوندو پس از تحصیل در موسسه هنرهای زیبا در اوربینو، حرفه نقاشی خود را با پیروی از تکنیکی آغاز کرد که در دهه 1990 او را به عنوان یکی از ضروری ترین کارگردانان فیلم های انیمیشن معرفی کرد. توکافوندو تقریباً همیشه از تصاویر از پیش موجود به عنوان رسانه ای برای فیلم های خود استفاده می کند و فرم های روانی را بر روی سطوح آنها ایجاد می کند که تمام جادو و شعر حرکت را در خود دارند. رنگ با کار بر روی حافظه آنها، دستکاری و دگرگونی آنها را احیا می کند. در چند سال گذشته با استفاده از همین تکنیک، او همچنین صحنههای تئاتر و اپرا را طراحی کرده، پوسترهای متعددی خلق کرده و تعداد زیادی متون را به تصویر کشیده است که اغلب از طریق آنها به فرهنگ عامه و روشنفکر ایتالیا ادای احترام میکند. و بدین ترتیب گفتگوی شاعرانه بین نقاشی، ادبیات و سینما را دنبال می کنیم.
پینوکیوی کلودی اولین کتابی بود که در شش سالگی به تنهایی خواندم. من خاطرات باورنکردنی از تمام اپیزودها دارم، خارق العاده، بد و تاثیرگذار.
خیلی بعد، با بازخوانی آن، متوجه شدم که چه داستان وحشیانه و احساسی است. توکافوندو این را میداند و در تفسیر بیگمان خود این کار را به خوبی انجام میدهد. مکاتباتی در سبک و لحن وجود دارد. هیچ کس نمی توانست بهتر از این کار کند!
***
جیانلوئیجی توکافوندو، انیماتور ایتالیایی، در سال 2005 گفت: «از زمانی که انیمیشن را شروع کردم، همیشه به پینوکیو (1999) فکر میکردم. او در تمام فیلم های کوتاه من حضور دارد. من همیشه دوست داشتم فیلمی بسازم و در ابتدا ایده های بسیار روشنی داشتم. متأسفانه، این فیلمی بود که من بیش از دیگرانی که ساختم به آن فحش دادم. من هرگز نتوانستم آن را به پایان برسانم تا اینکه سرانجام تهیه کنندگان پس از سه سال کار مجبورم کردند آن را کامل کنم.»
تفسیر توکافوندو با اقتباس ساخارین والت دیزنی کاملاً متفاوت است. توکافوندو عناصر تیرهتر داستان اصلی (مثلاً مرگ جیرجیرک) را بازیابی میکند و همچنین بازیگوشی دیوانهوار کمدیهای صامت را به داستان تزریق میکند. در واقع، در زیر پینوکیو نقاشی شده توکافوندو، میتوانیم تکههایی از فیلمهای باستر کیتون را ببینیم. این یک ترکیب مناسب است زیرا کمدین های صامتی مانند کیتون، لورل و هاردی، و چارلی چاپلین در قلب همه پسر هستند. آنها پسران مردی کنجکاو و نادانی هستند که هنوز از دنیای اطرافشان شگفت زده، متعجب و وحشت زده هستند. آنها دائماً برای فرار از چنگال روح کش دنیای ساختار یافته، مرموز و اغلب مضر بزرگسالان تلاش می کنند. توکافوندو داستان را به یک رویای شیدایی شش دقیقهای بینفس تبدیل میکند. مانند کیتون، پینوکیو دیوانه وار در حال تلاش برای فرار از چهره های تهدیدآمیز یکی پس از دیگری است. به بیننده هیچ حسی از آغاز یا پایان داده نمی شود. ما به سادگی در کابوس دیگری پرتاب شده ایم. توکافوندو بیشتر به سفر پینوکیو و فرآیند دگرگونی علاقه مند است تا خود دگردیسی واقعی. زیبایی بینظیر حرکت و رنگ بر روی هر فریمی میتابد. شکلها و رنگها میرقصند، و با همراهی موسیقی دیوانهوار ماریو ماریانی با الهام از نینو روتا، در سراسر صفحه شیرجه میزنند.
به درستی، پایان مبهم است. پینوکیو مرده یا خوابه؟ این یک رویا بود؟ او پسر است یا عروسک خیمه شب بازی؟ آیا این مهم است؟ داستان توکافوندو جشنی است از لحظات شیدایی دوران کودکی از وحشت، شگفتی و کشف.
اخبار ، گزارشات ، عکسها و فیلم های خود را برای ما ارسال دارید . برای ارسال میتوانید از طریق آدرس تلگرامی یا ایمیل استفاده کنید.