خبر های ویژه

یک باغ درمانی به سبک اسکاندیناوی در پودیل ظاهر می شود

23 شهریور 1403

ارمنستان و اتحادیه اروپا روند آزادسازی ویزا را آغاز کردند

22 شهریور 1403

موزه لرمانتوف

19 شهریور 1403

جمهوری توا

19 شهریور 1403

ارمنستان به روسیه: با تشکر، اما نه از پیشنهاد میانجیگری

16 شهریور 1403

ارمنستان در حال ارسال سیگنال هایی است مبنی بر اینکه می خواهد از توافق هسته ای با روسیه عقب نشینی کند

16 شهریور 1403

الكساندر مدود در گذشت

12 شهریور 1403

گاز روسیه برای آذربایجان، گاز آذربایجان برای اروپا

9 شهریور 1403

پاول دوروف، مالک تلگرام در فرانسه بازداشت شد

4 شهریور 1403

قدیس سازی جدید توسط واتیکان

3 شهریور 1403

پوتین مشتاق بازی صلح در قفقاز است،

2 شهریور 1403

شهاب سنگ بر فراز یک تانک در بوسنی

29 مرداد 1403

پوتین در یک سفر دولتی دو روزه وارد باکو پایتخت آذربایجان شد

28 مرداد 1403

جنگ دامنه پیدا می کند

27 مرداد 1403

رسانه های دولتی آذربایجان پیش بینی می کنند که ارمنستان و اتحادیه اروپا با گرم شدن روابط دوجانبه خواهند سوخت

21 مرداد 1403

مرزبانان روسی از فرودگاه ایروان رفتند

21 مرداد 1403

21 تیر 1403

نتایج نامشخص مانور انتخاباتی امانوئل ماکرون

انتخابات زودهنگام شکست غافلگیرکننده‌ای برای راست افراطی فرانسه و مجموعه مشکلات جدیدی برای مکرون به همراه داشت.

روز یکشنبه، در یک نتیجه تکان دهنده، جبهه مردمی جدید، ائتلافی از چپ و مرکز فرانسه، در دور دوم و آخر انتخابات زودهنگام قانونگذاری که توسط رئیس جمهور امانوئل مکرون فراخوانده شده بود، راست افراطی پیشرو این کشور را شکست داد. تصمیم او برای برگزاری انتخابات پس از آن اتخاذ شد که جناح راست افراطی در انتخابات پارلمان اروپا در ژوئن به دستاوردهای مهمی دست یافتند. اکثر ناظران متوجه نشدند که چرا ماکرون - یک میانه رو نامحبوب که حزب خود را تشکیل داد و در سال 2017 و بار دیگر در سال 2022 به ریاست جمهوری رسید - چنین قماری را انجام داده است. و در واقع، راست افراطی در دور اول انتخابات یک هفته پیش بسیار خوب عمل کرد. اما تمایل احزاب چپ - که از چپ افراطی La France Insoumise تا حزب سوسیالیست چپ میانه را در بر می گیرد - برای متحد شدن و سپس پیوستن به نیروها با مرکز، تفاوت آرا را ایجاد کرد. جناح چپ با صد و هفتاد و هشت کرسی بیشترین کرسی ها را به دست آورد، پس از آن انسمبل، ائتلاف میانه رو ماکرون (صد و پنجاه) و سپس راست افراطی رالی ملی (صد و چهل و دو کرسی). اکنون مکرون با مجموعه‌ای از مشکلات مواجه است: یک چپ احیا شده، و بدون اکثریت واضح برای هیچ گروهی در مجلس.

تبریز امروز:

امانوئل ماکرون، رئیس‌جمهور فرانسه، هنگام صحبت با دانش‌آموزان، ژست می‌گیرد.

نوشته ایزاک شوتینر
روز یکشنبه، در یک نتیجه تکان دهنده، جبهه مردمی جدید، ائتلافی از چپ و مرکز فرانسه، در دور دوم و آخر انتخابات زودهنگام قانونگذاری که توسط رئیس جمهور امانوئل مکرون فراخوانده شده بود، راست افراطی پیشرو این کشور را شکست داد. تصمیم او برای برگزاری انتخابات پس از آن اتخاذ شد که جناح راست افراطی در انتخابات پارلمان اروپا در ژوئن به دستاوردهای مهمی دست یافتند. اکثر ناظران متوجه نشدند که چرا ماکرون - یک میانه رو نامحبوب که حزب خود را تشکیل داد و در سال 2017 و بار دیگر در سال 2022 به ریاست جمهوری رسید - چنین قماری را انجام داده است. و در واقع، راست افراطی در دور اول انتخابات یک هفته پیش بسیار خوب عمل کرد. اما تمایل احزاب چپ - که از چپ افراطی La France Insoumise تا حزب سوسیالیست چپ میانه را در بر می گیرد - برای متحد شدن و سپس پیوستن به نیروها با مرکز، تفاوت آرا را ایجاد کرد. جناح چپ با صد و هفتاد و هشت کرسی بیشترین کرسی ها را به دست آورد، پس از آن انسمبل، ائتلاف میانه رو ماکرون (صد و پنجاه) و سپس راست افراطی رالی ملی (صد و چهل و دو کرسی). اکنون مکرون با مجموعه‌ای از مشکلات مواجه است: یک چپ احیا شده، و بدون اکثریت واضح برای هیچ گروهی در مجلس.

روز دوشنبه، تلفنی با آرتور گلدهامر، یکی از اعضای ارشد مرکز مطالعات اروپایی در هاروارد، که مکرراً در مورد سیاست فرانسه می نویسد و مترجم پرکار کتاب های فرانسوی است، صحبت کردم. در طول مکالمه ما که به علت طولانی و وضوح ویرایش شده است، در مورد اینکه آیا قمار مخاطره آمیز ماکرون نتیجه داد، چرا چپ و میانه روهای فرانسه ممکن است برای تشکیل یک اتحاد بلندمدت با مشکل مواجه شوند و چرا راست افراطی فرانسه همچنان یک تهدید در آینده است، بحث کردیم.

آیا نظرسنجی‌ها و پیش‌بینی‌های موفقیت جناح راست این اشتباه را نشان دادند، زیرا رای به‌گونه‌ای تکان‌دهنده بود که قابل پیش‌بینی نبود؟ یا اینکه این نتیجه نتیجه منطقی اتحاد  چپ و میانه روها بود، اما زمانی برای نظرسنجی درست یا فهمیدن معنای آن اتحاد وجود نداشت؟

خب، می‌توانم این‌طور شروع کنم که من شخصاً مات و مبهوت بودم، و معتقدم که اکثر مؤسسات نظرسنجی که سعی می‌کنند بر اساس نوعی استدلال تجربی پیش‌بینی کنند نیز حیرت زده شدند. جبهه مردمی جدید فوق‌العاده خوب عمل کرد، و به طرز شگفت‌انگیزی چنین بود، زیرا طرف‌هایی که آن جبهه را تشکیل می‌دادند بیشتر اوقات واقعاً در گلوی یکدیگر هستند و در مورد چیز زیادی با هم توافق ندارند. اما تنها چیزی که آنها در مورد آن توافق دارند، لزوم توقف رالی ملی است. بنابراین آنها گرد هم آمدند و این کار را انجام دادند. اما من فکر می کنم منصفانه است که بگوییم تقریباً همه ناظران شوکه شده بودند.

آیا نتیجه حاکی از آن است که ماکرون به نوعی حق داشت که انتخابات را برگزار کرد؟ به نظر می‌رسید که مکرون زمانی که انتخابات را برگزار می‌کرد – و فکر می‌کنم بسیاری از مردم فکر می‌کردند که این موضوع با توهمات هم مرز است – می‌گفت که این لحظه بسیار مهمی بود، او به مردم فرانسه اعتماد کرد و مردم فرانسه صدای خود را به گوش فرانسه خواهند رساند. رد راست افراطی حتی اگر این نتیجه چیزی نبود که ماکرون دقیقاً می خواست، با پیشی گرفتن چپ از میانه روها ! آیا تصور او درست بود؟

حق با او بود به این معنا که احتمالاً به هر حال باید قوه مقننه را منحل می کرد. در پاییز قطعاً برای بودجه رای گیری می شود. احتمالاً در آن مرحله رای عدم اعتماد وجود داشت و دولت سرنگون می شد. بنابراین او باید با همان وضعیتی که اکنون با آن مواجه است روبرو می شد. بنابراین فکر می‌کنم فکرش این بود که «من طرفین را به اشتباه می‌گیرم و از آنجا ادامه می‌دهم». چیزی که او انتظارش را نداشت این بود که جناح چپ دوباره دست به کار شود. چهار حزب اصلی که جبهه مردمی جدید را تشکیل می‌دهند بخشی از اتحاد قبلی بودند که فروپاشیده بود، و من فکر می‌کنم که او انتظار داشت که به دلیل نارضایتی تلخی که بین آن احزاب وجود داشت، فروپاشیده بماند. بنابراین، از این نظر، می توانید استراتژی او را درک کنید. همچنین می‌توان گفت که او شرط خود را از این جهت برنده شد که نشان داد دو سوم فرانسوی‌ها هنوز با تشکیل دولت راست افراطی مخالف هستند.

با این حال، او اکنون با یک وضعیت کاملا غیرقابل اجرا باقی مانده است. به سختی می توان دید که او چگونه می تواند هر نوع ائتلاف حکومتی را تشکیل دهد. جناح چپ بیشترین تعداد کرسی ها را دارد، اما این تعداد کمتر از دویست و هشتاد و نه کرسی مورد نیاز برای اکثریت مطلق است. در پارلمانی که او به تازگی منحل کرد، حزب خودش، آنسامبل - که چندین بار نامش را تغییر داده است، اما بگذارید اسمش را بگذاریم ،آنسامبل ! - نزدیک به دویست و پنجاه کرسی داشت. بنابراین او در آن زمان به اکثریت بسیار نزدیکتر از الان بود.

اگر می گویید

گر فکر می‌کنید که انتخابات در پاییز برگزار می‌شود، این به من نشان می‌دهد که این یک حرکت هوشمندانه بود. زیرا، اگر در آن زمان رای گیری صورت می گرفت، به نظر می رسد که این رای گیری به جای تهدید راست افراطی، که او توانسته بود،  این انتخابات را در مورد بودجه ماکرون بود، که تصور می کنم بسیار نامحبوب خواهد بود.

بله، اگر در پاییز مطرح می شد، تا این مرحله همه پرسی درباره دولت ماکرون بود و او بسیار منفور است. اصلاحات بازنشستگی او که بدون اکثریت، تحت یک ماده خاص از قانون اساسی فرانسه انجام شد، بسیار نامحبوب بود. و از این نظر، او توانست سوال اصلی را از «آیا ماکرون را دوست داری؟» تغییر دهد. به "آیا می خواهید راهپیمایی ملی را متوقف کنید؟" بنابراین، بسیار خوب، من به شما اجازه می‌دهم که از این نظر حرکت هوشمندانه‌ای بود، اما نمی‌خواهم تا آنجا که بگویم او همه این‌ها را هوشمندانه کشف کرده بود و تصمیم گرفت که این بهترین استراتژی او بود. به نظر من او بازیکنی پرخطر است. او با این فکر که جلوتر خواهد آمد تاس انداخت و حرفش را ثابت کرد که راست افراطی هنوز محبوب نیست. اما خود او همچنان نامحبوب باقی می ماند و خود را در موقعیتی تقریبا غیرقابل دفاع می بیند.

شاید این یک سوال ساده لوحانه باشد وقتی صحبت از فردی مانند ماکرون به میان می آید، اما آیا یک امکان این نبود که در پاییز نه دعوت به انتخابات بکنیم و نه با رای عدم اعتماد روبرو شویم، بلکه در عوض سعی کنیم بودجه ای بسازیم که برآورده شود. تایید عمومی کمی بیشتر از به ظاهر هر کار دیگری که او انجام می دهد؟

خوب، این یک احتمال است. احتمال دیگر تلاش برای تشکیل یک دولت ائتلافی زمانی بود که او در موقعیت قدرت نسبی با حزب خود بود. او تنها سی و نه رای برای اکثریت مطلق کم داشت. او می‌توانست دست به دست یکی از چپ‌ها بزند و سعی کند دولتی در سمت چپ تشکیل دهد. او می توانست تلاش کند تا قبل از انشعاب با مرکز راست ائتلافی تشکیل دهد و تا حدی به سمت راست افراطی رفت. بنابراین او گزینه هایی غیر از انحلال داشت. اگر از نظر سیاسی کمی انعطاف پذیرتر بود، شاید راه دیگری برای خروج از بحران پیدا می کرد.

به نظر می رسد یکی از مسائلی که ماکرون احتمالاً با احزاب چپ همسو می شود این است که چهره چپ افراطی که بزرگترین حزب چپ در حال حاضر را رهبری می کند، ژان لوک ملانشون، چندان محبوب نیست و بسیار چپ است. این مسئله اصلی است یا موارد دیگری وجود دارد؟

خب، ملانشون قطعا یک موضوع است. من در خطاب کردن او به اندازه شما دور نمی شوم. او یک حوزه انتخابیه برای خودش دارد. او در دو انتخابات ریاست‌جمهوری نسبتاً خوب عمل کرد و هنوز هم افرادی هستند که با وجود همه چیز به او وفادار هستند. من فکر می کنم، از سوی دیگر، او شخصیتی است که بسیاری از رای دهندگان را دفع می کند. من یک دوست دارم که در مرکز رای می دهد و می گوید، زمانی که R.N. با جبهه مردمی جدید روبرو شد، "ما با انتخاب بین طاعون و وبا باقی مانده ایم." و ملانشون برای او طاعون بود. بنابراین من فکر می‌کنم که این نگرش بخش خاصی از رای‌دهندگان فرانسوی را نشان می‌دهد، که ملانشون به اندازه راست افراطی غیرقابل قبول است. سوال این است که آیا اگر چپ بتواند با مرکزی که ملانشون از آن کنار گذاشته شده است، ائتلافی ایجاد کند، چنین رأی دهنده ای پاسخ مطلوب تری خواهد داد؟

من جواب آن را نمی دانم. علاوه بر این، ریاضیات بسیار دشوار است، زیرا بسته به اینکه چند نفر از ملنشون در رد چنین ائتلافی پیروی می کنند، ممکن است نتوانید به اکثریت مطلق برسید یا نتوانید. بنابراین همه چیز بستگی به این دارد که چهره‌های سیاسی که ائتلاف احتمالی جدید را تشکیل می‌دهند، به حذف ملانشون چه واکنشی نشان خواهند داد.

به طور خاص، چه چیزی در ذهن شما ملانشون را به طور ناگهانی برای بسیاری از فرانسوی ها سمی می کند؟

خوب، اول از همه، درست همانطور که در مورد ماکرون وجود دارد، او شخصیت تهاجمی دارد. او اغلب به مطبوعات حمله می کند. او خودمحور است او حزب خود را به شیوه ای استبدادی اداره می کند. در واقع، وقتی نوبت به انتخاب افراد برای شرکت در دور اول این انتخابات قانونگذاری رسید، او برخی از اعضای حزب خود را که قبلاً در پارلمان حضور داشتند، کنار گذاشت، که این کار بی‌رحمانه‌ای بود. آنها افرادی بودند که از رهبری او انتقاد داشتند و او افراد وفادار را جایگزین آنها کرد. بنابراین او به عنوان یک ظالم کوچک در دنیای خودش دیده می شود. از سوی دیگر، او طرفداران بسیار وفاداری دارد، به ویژه در حومه شهرهای بزرگ فرانسه با جمعیت زیادی از مهاجران. مقاومت او در برابر اقدامات تلافی جویانه اسرائیل برای حملات حماس و امتناع او از نامیدن حماس به عنوان یک سازمان تروریستی باعث محبوبیت او در میان افرادی شده است که به شدت با آنچه اسرائیل در غزه انجام می دهد مخالف هستند. به طوری که کم و بیش این رقم را در حال حاضر تعریف می کند.

در مورد نظرات او که بسیاری از مردم آن را یهودستیزانه دانسته اند، چطور؟

نظر من این است که او با یهودستیزی معاشقه می کند، حتی اگر خودش یک یهودی ستیز نباشد. من فکر می کنم او با یک رای دهندگان خاص خواستگاری می کند. بسیاری از آرای او از حومه‌های شهرهای بزرگ به‌شدت مهاجر است و بسیاری از این شهروندان به شدت با کاری که اسرائیل انجام می‌دهد مخالفند. و ملانشون هست

مشتاقانه از آرای آنها خواستگاری می کند، اما این او را به خط یهودی ستیزی بسیار نزدیک کرده است. سرژ کلارسفلد، شکارچی بزرگ نازی ها، حتی گفت که به راست افراطی [در ائتلاف چپ] رای خواهد داد. برخی از یهودیان در مورد ملانشون بیشتر از تظاهرات ملی احساس نگرانی می کنند. راست فرانسه انتقاد خود از یهودیان را بسیار تعدیل کرده است، زیرا دشمن اصلی را مهاجران مسلمان می داند. اسلام هراسی جایگزین یهودی ستیزی شده است، اما فرد مشکوک است که در ظاهر حزب یهودی ستیز باقی می ماند.

فکر می کنید گزینه های ماکرون در این مرحله چیست؟

خوب، او می تواند برای مدتی با دولت موقتی که اکنون بر سر کار است لنگ بزند. گابریل آتال، نخست وزیر او صبح دوشنبه استعفای خود را تسلیم کرد، اما مکرون آن را رد کرد و از او خواست تا زمانی که تصمیم بگیرد چه کاری انجام دهد، در اداره امور جاری باقی بماند. این وضعیت احتمالا تا المپیک که در پایان این ماه آغاز می شود، ادامه خواهد داشت. بنابراین تقریباً ما را به سپتامبر می رساند که بودجه جدید باید تصویب شود. دولت موقت نمی تواند این کار را انجام دهد، بنابراین او باید تلاش کند تا تا پاییز یک دولت جدید تشکیل دهد. قانون اساسی به او این اختیار را می دهد که نخست وزیر را انتخاب کند و او می تواند آن شخص را از بین کل جمعیت فرانسه انتخاب کند. لازم نیست کسی باشد که برای مجلس ملی انتخاب شده باشد.

محتمل ترین گزینه با توجه به اینکه جناح چپ بیشترین تعداد کرسی ها را به دست آورده است، تلاش برای یافتن فردی در سمت چپ میانه رو برای تشکیل ائتلافی است که شانس جذب برخی از نمایندگان La France Insoumise را داشته باشد. حزب چپ رادیکال، به منظور کنار هم نگه داشتن آن بلوک چپ و متحد شدن با بلوک ماکرون. مشکل این است که حتی در بهترین سناریو، این واقعاً به اکثریت مطلق نمی‌رسد. بنابراین او باید تعداد بیشتری از معاونان را پیدا کند، و معلوم نیست کجا می تواند آنها را پیدا کند.

مشکل دیگر این است که بخشی از ائتلاف او متشکل از افرادی است که درست قبل از پیوستن به ماکرون از مرکز آمده اند. افرادی مانند برونو لومر وزیر دارایی و ادوار فیلیپ نخست وزیر سابق و هر دوی آنها به همراه وزیر کشور جرالد دارونین گفته اند که هر ائتلافی که شامل عناصر La France Insoumise باشد برای آنها غیرقابل قبول است. خوب، اگر کل France Insoumise را حذف کنید، هیچ راهی وجود ندارد که گروه مکرون به همراه برخی از بقایای جبهه مردمی جدید بتوانند دولت تشکیل دهند. پس گزینه های او چیست؟ سپس او می‌تواند تلاش کند جمهوری‌خواهانی را که بیش از شصت کرسی دارند، بیاورد.

این حزب راست میانه تاریخی است.

بله، این چیزی است که از حزب راست میانه باقی مانده است. از زمانی که ماکرون به قدرت رسید، بیشتر به سمت راست تغییر جهت داد و به همین دلیل، کار با چپ حتی دشوارتر از سه وزیری بود که من به آنها اشاره کردم. بنابراین به طور خلاصه این مشکل اوست، و دیدن اینکه چگونه می توانید یک ائتلاف اکثریت کارآمد با پارلمانی که به تازگی انتخاب شده است، بسیار دشوار است. و او به تازگی یکی از گزینه های کلیدی خود را سوزانده است که گزینه انحلال پارلمان است. طبق قانون اساسی، او نمی تواند یک سال دیگر این کار را انجام دهد. و این درست است، حتی اگر او باید از ریاست جمهوری استعفا دهد -

خوب، این اتفاق نمی افتد.

خوب، ما فکر می‌کنیم که این اتفاق نخواهد افتاد، اما اگر فرانسه دچار هرج و مرج شود، زیرا نمی‌تواند دولت تشکیل دهد-

هنوز هم اتفاق نخواهد افتاد

[می خندد.] خواهیم دید. خواهیم دید.

بعد از دور اول انتخابات با سیسیل آلدوی، استاد مطالعات فرانسه صحبت کردم و او گفت که مکرون راست میانه و چپ میانه را نابود کرده است. این زمانی است که نتایج دور دوم انتخابات به نظر می رسید که برای اتحاد ماکرون بسیار تاریک تر خواهد بود. اما به نظر می رسد که شما می گویید که از برخی جهات هنوز هم درست است، و فقدان کامل یک راست میانه و چپ میانه، اداره کشوری را که از نظر ایدئولوژیک تقسیم شده بسیار دشوار می کند.

بله، این درست است. و من فکر می کنم در سال 2017 تحلیل ماکرون، که در آن زمان به اشتراک گذاشتم، همانطور که آزادانه اعتراف می کنم، این بود که تناوب بین راست میانه و چپ میانه در فرانسه بسیاری از رای دهندگان را از بین می برد، زیرا احزاب در بسیاری از سیاست ها و سیاست های مشترک مشترک بودند. آنها یک نوع مسابقه ساختگی راه انداخته بودند، اما واقعاً اختلاف نظر اساسی نبود. بنابراین چاره ای برای رای دهندگان باقی نمانده بود. خوب، او تصمیم گرفت که با تثبیت قدرت در مرکز راست، این رذیله را به یک فضیلت تبدیل کند، و چپ ترین عناصر را در مرکز راست و راست ترین عناصر را در مرکز چپ به مدار خودش کشید. استراتژی خوبی بود. اگر رقیب اصلی او، فرانسوا فیون، توسط یک رسوایی حذف نمی شد، هنوز کار نمی کرد. بنابراین ماکرون واقعاً با شانس به قدرت رسید و سپس سعی کرد قدرت خود را در مرکز تثبیت کند.

تحلیلی که ماکرون به تازگی ارائه کردید، و گفتید که در آن زمان با آن همدردی می کنید، از نوع استدلالی است که از افراط های ایدئولوژیک گاهی در مورد مشکل مرکزگرایی می شنوید، و آن این است که الهام بخش مردم و مردم نیست.

نسبت به سیاست بدبین باشید، بنابراین به نوعی جایگزین رادیکال نیاز دارید. اما وقتی جایگزینی که ماکرون پیشنهاد می‌کند فقط یک دولت میانه‌روتر است، من واقعاً نمی‌فهمم که او چگونه فکر می‌کرد که می‌توانست او را از نظر سیاسی نجات دهد یا از نظر سیاسی کار کند - بر اساس تحلیل خودش.

خوب، او سعی کرد با پیشنهاد تغییری متفاوت، تداوم را استتار کند. او می‌خواست فرانسه را به یک کشور استارت‌آپ تبدیل کند، آن را با انرژی سیلیکون ولی تزریق کند و تجربه‌اش را به‌عنوان یک بانکدار سرمایه‌گذاری به ارمغان بیاورد تا فرانسه بتواند با تأکید بر صنایع با فناوری پیشرفته به قرن بیست و یکم حرکت کند. این حس خاصی داشت و از جهاتی او در پیگیری آن پلتفرم موفق بود. اما عناصر نئولیبرال دیگری بودند که به مراتب کمتر با عناصر رای دهندگان سازگار بودند - اصلاحات بازنشستگی - اصلاحات بازنشستگی نمونه خوبی از آن است. لغو مالیات بر ثروت، که یکی از اولین اقدامات او در مقام ریاست جمهوری بود، از نظر سیاسی احمقانه بود. درآمد چندانی به همراه نداشت و بلافاصله او را از طبقه کارگر و متوسط ​​دور کرد و لقب رئیس جمهور ثروتمندان را برای او به ارمغان آورد.

بله، انصافاً به مکرون، او تقریباً یک مرکزگرای رادیکال است. او یک سیاستمدار آمریکایی از نوع مرکزگرا نیست، مانند جو مانچین یا سوزان کالینز، که سعی می کند گاهی اوقات اختلاف را تقسیم کند و لزوماً به نظر نمی رسد که اعتقادات ایدئولوژیکی قوی داشته باشد. به نظر می رسد مکرون اعتقادات قوی دارد. آنها فقط درهم و برهم هستند که او را در مرکز قرار می دهند.

اوه، بله، من کاملاً با آن موافقم، و حتی از این هم فراتر می‌روم و می‌گویم که فکر می‌کنم نفرتی که از او شده بیش از حد است. برخی از اصلاحاتی که او تلاش کرده به خوبی فکر شده و مفید بوده است. او بیکاری را کاهش داده است. او مدیریت مالی فرانسه را به طور معقولی با موفقیت انجام داده است، علیرغم این واقعیت که فرانسه اکنون به دلیل بدهی بیش از حد توسط اتحادیه اروپا به چالش کشیده شده است. اما او به عنوان رئیس جمهور یک شکست کامل نبوده است، و با این حال بسیار تهاجمی او، روش متکبرانه ای که در آن از قدرت خود استفاده می کند، و عدم تمایل او به گوش دادن به صحبت های مخالفان و تلاش برای وارد کردن برخی از ایرادات آنها در برنامه خود. او را بیش از آنچه که لیاقتش را دارد منفورتر کرده اند. و این صرفاً یک واقعیت سیاسی است که او اکنون باید با آن مبارزه کند، زمانی که او از جایگاهش کوبیده شده و واقعاً باید برای تشکیل یک ائتلاف تلاش کند.

شاید آمریکایی‌ها بتوانند رئیس‌جمهوری را بشناسند که باید بیاموزد که بخشی از انجام وظیفه حکومتی متقاعد کردن مردم است که شما کار خوبی انجام می‌دهید.

آره.

شما قبلاً گفتید که دو سوم کشور مخالف راست افراطی هستند زیرا آنها این بار فقط یک سوم آرا را به دست آوردند. اما مارین لوپن در آخرین انتخابات ریاست جمهوری بیش از چهل درصد آرا را به دست آورد. بنابراین فکر کردم شاید شما بیش از حد خوش بین هستید، اما من همچنین کنجکاو هستم که در مورد این کمپین که آنها اجرا کردند چه ساختید.

خب حق با شماست منظورم این نبود که راست افراطی عقب نشینی کرده است. برعکس، در این انتخابات تعداد بیشتری از کرسی های مجلس ملی را نسبت به گذشته به دست آورده است. مبارزات انتخاباتی آن از بسیاری جهات موفقیت آمیز بود و همچنان تهدیدی برای ریاست جمهوری است، به ویژه اگر مشکلاتی که ماکرون برای تشکیل دولت جدید با آن مواجه است به همان عمقی باشد که من عرض کردم.

راست افراطی کمپین خوبی را اجرا کرد. جردن باردلا، رهبر بیست و هشت ساله حزب، از بسیاری جهات بسیار زیباتر از مارین لوپن است. او خوب صحبت می کند، لباس بی عیب و نقص می پوشد، بسیار مودب است، و کمپین مناسبی را اداره کرد. پس چرا آنها باختند؟ یکی از دلایل این است که آنها خیلی سریع گسترش یافتند. قدرت آنها قبلاً عمدتاً به چند منطقه از کشور محدود می شد، عمدتاً کمربند زنگ در شمال شرقی فرانسه و سپس منطقه ای در جنوب شرقی فرانسه در امتداد ساحل.

آنها نفوذ و قدرت انتخاباتی خود را فراتر از آن مناطق تحت پوشش گسترش داده اند. اما بخشی از مشکل این بود که آنها خیلی سریع گسترش یافتند، بنابراین در بسیاری از مناطقی که در انتخابات پارلمانی اروپا عملکرد خوبی داشتند، سازمان‌های محلی نداشتند. بنابراین وقتی نوبت به انتخاب نامزدهای دور اول این انتخابات می‌رسید، آنها باید برای یافتن افرادی که قبلاً هرگز نامزد انتخابات نشده بودند به تقلا می پرداختند. آنها آنها را به اندازه کافی بررسی نکردند. آنها تعداد زیادی نامزد داشتند که اظهاراتی داشتند که باعث شد باردلا، پس از انتخابات، آنها را به عنوان گوسفند سیاه طبقه بندی کند. به عبارت دیگر، آنها یاد نگرفته بودند که لحن خود را به شیوه رهبری حزب کم کنند.

آنها باید وانمود کنند که نژادپرست نیستند. چند بار باید این درس را یاد بگیرید؟

آره خب، ظاهراً برخی از کاندیداها آن درس را به خوبی یاد نگرفته‌اند و رسانه‌ها در افشای آن نامزدها وقتی از رزرو خارج شدند، کار بزرگی انجام دادند. به طوری که به شکست در تعدادی از انتخابات کلیدی کمک کرد. اما آنها همچنان یک تهدید قوی باقی می مانند و من به هیچ وجه نمی خواهم آن را دست کم بگیرم. و آنها در طول پنج تا ده سال گذشته به طور پیوسته در حال بهبود موقعیت خود بوده اند. پس طوفان سپری نشده است

 

منبع نیویورکر

ارتباط با تبریز امروز

اخبار ، گزارشات ، عکسها و فیلم های خود را برای ما ارسال دارید . برای ارسال میتوانید از طریق آدرس تلگرامی یا ایمیل استفاده کنید.

info@tabriz-emrooz.ir

اشتراک در خبرنامه

برای اطلاع از آخرین خبرهای تبریز امروز در کانال تلگرام ما عضو شوید.

کانل تلگرام تبریز امروز

فرم تماس با تبریز امروز

کلیه حقوق این سایت متعلق به پایگاه خبری تبریز امروز بوده و استفاده از مطالب آن با ذکر منبع بلامانع است.
طراحی وتولید توسططراح وب سایت