26 تیر 1402
وقتی شیر در نهایت کشته شد، هیچ کس اهمیتی نمی داد که قاتل آن یک فرد محلی باشد یا یک شکارچی پوست سفید، شکار غیرقانونی یا کشته شده قانونی. ما رقصیدیم و در مورد شکست جانور ترسناک و فرار خود از آسیب جدی آواز خواندیم. اخیراً یک پسر 14 ساله در روستایی نه چندان دور از من چندان خوش شانس نبود. او که در مزارع خانوادهاش میخوابید، همانطور که روستاییان برای محافظت از محصولات در برابر اسبهای آبی، بوفالوها و فیلهایی که آنها را زیر پا میگذارند، انجام میدهند، او توسط یک شیر خورده شد و مرد. قتل سیسیل باعث جلب همدردی بیشتر مردم شهری زیمبابوه نشده است، اگرچه آنها بدون چنین خطری زندگی می کنند. کمتر کسی تا به حال یک شیر دیده است، زیرا درایوهای بازی یک کشور لوکس هستند که ساکنان کشوری با میانگین درآمد ماهانه کمتر از 150 دلار قادر به پرداخت آن نیستند. من را اشتباه نفهمید و مرا درک کنید: برای زیمباوه ای ها، حیوانات وحشی اهمیتی تقریباً عرفانی دارند. ما به قبیله ها تعلق داریم و هر قبیله ادعا می کند که یک توتم حیوانی به عنوان جد اساطیری خود است. مال من " انزو" است، فیل، و طبق سنت، من نمی توانم گوشت فیل بخورم. شبیه خوردن گوشت یکی از خویشاوندان است. اما احترام ما به این حیوانات هرگز ما را از شکار آنها و یا اجازه شکار آنها باز نداشته است. (من با حیوانات خطرناک آشنا هستم؛ در 11 سالگی پای راستم را بر اثر مارگزیدگی از دست دادم.) گرایش آمریکایی ها به رمانتیک کردن حیواناتی که نام واقعی بر روی آنها گذاشته شده و پریدن به قطارهای هشتگ، یک وضعیت عادی را تبدیل کرده است - در طول یک دهه 800 شیر به طور قانونی توسط خارجی های خوش تیپ کشته شدند که برای اثبات مهارت خود پول زیادی پرداخت کردند. چیزی که به چشم زیمبابوه ای من یک سیرک پوچ به نظر می رسد.
تبریز امروز:
توسط گودول نزو
4 اوت 2015
وقتی پیامهای متنی و پستهای فیسبوک حواس من را پرت کردند، ذهن من درگیر بیوشیمی ویرایش ژن بود.
پس من برای سیسیل متاسفم.
آیا سیسیل در نزدیکی محل زندگی شما در زیمبابوه زندگی می کرد؟
سیسیل! کی؟ تعجب کردم. وقتی خبر را روشن کردم و متوجه شدم که پیام ها درباره شیری است که توسط یک دندانپزشک آمریکایی کشته شده است، پسر روستایی درونم به طور غریزی شوق زده شد ! یک شیر کمتر برای تهدید خانواده هایی مانند خانواده ی من.
وقتی متوجه شدم که قاتل شیر به عنوان یک شرور تصویر شده است، هیجان من از بین رفت. من در طول پنج سال تحصیلم در ایالات متحده با شدیدترین تضاد فرهنگی مواجه شدم.
آیا همه آمریکایی هایی که طومارها را بر علیه دندانپزشک شیرکش امضا می کردند فهمیدند که شیرها واقعاً مردم را می کشند؟ اینکه تمام صحبت ها در مورد «محبوب بودن» یا «محبوب محلی بودن» سیسیل، هیاهوی رسانه ای بود؟ آیا جیمی کیمل به این دلیل خفه شد که سیسیل به قتل رسید یا چون او را با سیمبا از «شیر شاه» اشتباه گرفت؟
در روستای من در زیمبابوه، احاطه شده توسط مناطق حفاظت شده حیات وحش، هیچ شیری تا به حال محبوب نبوده و لقب محبت آمیزی به او داده نشده است. آنها ابزار وحشت هستند.
وقتی 9 ساله بودم، یک شیر تنها در روستاهای نزدیک خانه من پرسه زد. پس از کشته شدن چند مرغ، چند بز و در نهایت یک گاو، به ما اخطار دادند که گروهی به سمت مدرسه پیاده روی کنیم و بیرون از خانه بازی نکنیم. خواهرانم دیگر به تنهایی به رودخانه نمی رفتند تا آب جمع کنند یا ظرف بشویید. مادرم منتظر پدر و برادران بزرگترم با قمه، تبر و نیزه بود تا او را برای جمع آوری هیزم به داخل بوته همراهی کنند.
یک هفته بعد، مادرم مرا به همراه 9 خواهر و برادرم جمع کرد تا توضیح دهند که عمویش مورد حمله قرار گرفته بود، اما چیزی جز یک پای زخمی نداشت. شیر زندگی را از دهکده مکید: هیچکس شبانه آتش نمی افروخت . هیچ کس جرات نداشت به سمت خانه همسایه قدم بزند.
معترضان خواستار مرگ شکارچی شدند که شیر سیسیل را کشت.
وقتی شیر در نهایت کشته شد، هیچ کس اهمیتی نمی داد که قاتل آن یک فرد محلی باشد یا یک شکارچی پوست سفید، شکار غیرقانونی یا کشته شده قانونی. ما رقصیدیم و در مورد شکست جانور ترسناک و فرار خود از آسیب جدی آواز خواندیم.
اخیراً یک پسر 14 ساله در روستایی نه چندان دور از من چندان خوش شانس نبود. او که در مزارع خانوادهاش میخوابید، همانطور که روستاییان برای محافظت از محصولات در برابر اسبهای آبی، بوفالوها و فیلهایی که آنها را زیر پا میگذارند، انجام میدهند، او توسط یک شیر خورده شد و مرد.
قتل سیسیل باعث جلب همدردی بیشتر مردم شهری زیمبابوه نشده است، اگرچه آنها بدون چنین خطری زندگی می کنند. کمتر کسی تا به حال یک شیر دیده است، زیرا درایوهای بازی یک کشور لوکس هستند که ساکنان کشوری با میانگین درآمد ماهانه کمتر از 150 دلار قادر به پرداخت آن نیستند.
من را اشتباه نفهمید و مرا درک کنید: برای زیمباوه ای ها، حیوانات وحشی اهمیتی تقریباً عرفانی دارند. ما به قبیله ها تعلق داریم و هر قبیله ادعا می کند که یک توتم حیوانی به عنوان جد اساطیری خود است. مال من " انزو" است، فیل، و طبق سنت، من نمی توانم گوشت فیل بخورم. شبیه خوردن گوشت یکی از خویشاوندان است. اما احترام ما به این حیوانات هرگز ما را از شکار آنها و یا اجازه شکار آنها باز نداشته است. (من با حیوانات خطرناک آشنا هستم؛ در 11 سالگی پای راستم را بر اثر مارگزیدگی از دست دادم.)
گرایش آمریکایی ها به رمانتیک کردن حیواناتی که نام واقعی بر روی آنها گذاشته شده و پریدن به قطارهای هشتگ، یک وضعیت عادی را تبدیل کرده است - در طول یک دهه 800 شیر به طور قانونی توسط خارجی های خوش تیپ کشته شدند که برای اثبات مهارت خود پول زیادی پرداخت کردند. چیزی که به چشم زیمبابوه ای من یک سیرک پوچ به نظر می رسد.
PETA خواستار اعدام شکارچی است. سیاستمداران زیمبابوه ایالات متحده را متهم می کنند که قتل سیسیل را به عنوان یک «تدبیر» برای بد جلوه دادن کشور ما به نمایش گذاشته است. و آمریکاییهایی که نمیتوانند زیمبابوه را روی نقشه پیدا کنند، تقاضای کشور برای استرداد دندانپزشک را تحسین میکنند، غافل از اینکه طبق گزارشها، یک بچه فیل برای آخرین ضیافت تولد رئیسجمهور ما ذبح شده است.
ما زیمبابوهایها سرمان را تکان میدهیم و نمیدانیم که چرا آمریکاییها بیشتر به حیوانات آفریقایی اهمیت میدهند تا مردم آفریقا.
وقتی اجازه دادید شیرهای کوهستانی شما در شرق ایالات متحده تقریباً منقرض شوند، به ما نگویید با حیوانات خود چه کنیم. وقتی جنگلهای خود را به جنگلهای سیمانی تبدیل کردید، از بریدگی جنگلهای ما ناراحت نباشید.
و لطفاً، درباره سیسیل به من تسلیت نگویید، مگر اینکه مایل باشید برای روستائیانی که توسط برادرانش، خشونت سیاسی یا گرسنگی کشته یا گرسنه مانده اند، به من تسلیت بگویید.
گودول انزو دانشجوی دکترا در علوم زیستی مولکولی و سلولی در دانشگاه ویک فارست
اخبار ، گزارشات ، عکسها و فیلم های خود را برای ما ارسال دارید . برای ارسال میتوانید از طریق آدرس تلگرامی یا ایمیل استفاده کنید.