18 آبان 1403
پس از جنگ جهانی اول، هنرمند و طراح آلفونس موچا به تعریف تصویر کشور تازه استقلال یافته چکسلواکی کمک کرد. موچا در موراویا (اکنون بخشی از جمهوری چک) به دنیا آمد، یک وطنپرست فداکار چک بود و سبک هنری منحصربهفردی را توسعه داد که معتقد بود سنت بزرگتر کشورش را تجسم میدهد و همسالان خود را تشویق میکرد تا یک سبک واقعی چک را تعریف و تقویت کنند. پس او مردی بود که کشور برای ساختن هویت ملی خود به او روی آورد.............. اغلب او را با جنبش آرت نووی مرتبط میکرند. در واقع، می توان گفت که موچا به طور تصادفی پیشگام این سبک شد، زمانی که در سال 1895، به طور کاملاً تصادفی، فرصت طراحی پوستری برای تولید فیلم گیزموندا با بازی سارا برنهارت را به دست آورد. این پوستر فوراً مورد استقبال قرار گرفت - آنقدر در پاریس محبوب شد که پوسترها توسط مردم مبهوت از خیابان ها به سرقت رفتند - و این شروع یک همکاری طولانی و پربار بین برنهارت و موچا بود. ظهور موچا از طریق پوسترها و دیگر گرافیک های تجاری او ادامه یافت و در نهایت زمانی که یک شرکت چاپ شروع به تولید مجدد تصاویر او برای تقویم، پوستر، کارت پستال و سایر نشریات کرد، به یک نام آشنا تبدیل شد. پوسترهای او هنوز هم امروزه محبوب هستند، همانطور که در خیابان های پاریس و پراگ در اتاق های خوابگاه کالج رایج بود.................داستان موچا پایان غم انگیزی دارد. ناسیونالیسم شدید و صریح او، زمانی که نازی ها چکسلواکی را اشغال کردند، او را به هدف اولیه گشتاپو تبدیل کرد. اگرچه او پس از روزها بازجویی آزاد شد، سلامتی موچا در طول زندان به سرعت رو به وخامت رفت و در نهایت منجر به مرگ او بر اثر ذات الریه در سال 1939 شد، در حالی که کشوری که او بسیار دوست داشت بار دیگر تحت کنترل نیروهای خارجی بود.
تبریز امروز:
آلفونس موچا در مقابل اولین پوستر خود برای سارا برنهارت
پس از جنگ جهانی اول، هنرمند و طراح آلفونس موچا به تعریف تصویر کشور تازه استقلال یافته چکسلواکی کمک کرد. موچا در موراویا (اکنون بخشی از جمهوری چک) به دنیا آمد، یک وطنپرست فداکار چک بود و سبک هنری منحصربهفردی را توسعه داد که معتقد بود سنت بزرگتر کشورش را تجسم میدهد و همسالان خود را تشویق میکرد تا یک سبک واقعی چک را تعریف و تقویت کنند. پس او مردی بود که کشور برای ساختن هویت ملی خود به او روی آورد.
اولین تمبرهای چکسلواکی طراحی شده توسط آلفونس موچا
در 28 اکتبر 1918، جمهوری چکسلواکی متولد شد و موچا، میهن پرست، مصمم بود تا هر کاری که می تواند برای کمک به توسعه کشور جدید خود انجام دهد. وقتی دولت از او برای طراحی اسناد کمک خواست، بلافاصله موافقت کرد. اولین پروژه موچا برای کشورش اولین تمبرهای پستی چکسلواکی بود. موچا طراحی را در 24 ساعت تکمیل کرد: چشماندازی از قلعه Hradčany (به عنوان قلعه پراگ شناخته میشود)، که توسط توریهای طبیعی احاطه شده است که هنرمند به خاطر آن بسیار مشهور شده بود. موچا توضیح می دهد که چرا قلعه پراگ را انتخاب کرده است:
هر ملتی دارای پالادیومی از تاریخ گذشته و آینده خود است. از زمان کودکی من در خطوط معماری کلیسای جامع سنت ویتوس که بسیار نزدیک به قلعه ساخته شده بود، آنرا تفسیری قدرتمند از نماد ملی ما احساس کردم و دیدم، . بنابراین، من نمیتوانم موضوع دیگری به جز قلعه هرادچانی و معماری اطراف آن در قرون وسطی برای طراحی خود انتخاب کنم.
با بیش از یک میلیارد چاپ بین سالهای 1918 تا 1992، زمانی که اتحادیه به دو کشور (جمهوری چک و اسلواکی) منحل شد، تمبر موچا تا حد زیادی پربازتولیدترین اثر هنری این هنرمند است، اثری که هنرمند هیچ پولی فقط برای تامین مخارجش برای آن در خواست نکرد.
اولین 100 کرون چکسلواکی، طراحی شده توسط
در سال 1919 موچا شروع به کسب درآمد برای کشورش کرد. به معنای واقعی کلمه. او پول آنها را طراحی کرد. اگرچه ممکن است درست باشد که پول نمیتواند خوشبختی بخرد، پسر موچا، جیری، شادی را که پدرش از این فرصت احساس کرد به یاد آورد تا «به شیوهی خودم با روح ملت صحبت کنم، آگاهی با چشمهای آن که افکار را سریعتر به مردم میرساند. .» همه این کارها برای حمایت از ملت نوپا به صورت رایگان انجام شد. ارزش 100 کرونی او که در سال 1919 وارد گردش شد، پس از آن شش اسکناس اضافی که طی 10 سال آینده وارد گردش میشدند، منتشر شد. این کشور به قدری فوری به اسکناسهای خود نیاز داشت، که موچا این تجمل را نداشت که از طرح آن ناراحت باشد و از پرتره ژوزفین کرین برادلی برای تصویر اسلاویا، که نمادی نمادین از یک کشور اسلاوی واحد است، استفاده کرد.
جلو و پشت اسکناس 50 کرونی
کار موچا برای چکسلواکی به تمبرها و اسکناس های این کشور محدود نمی شد. او همچنین یک نشان جدید را طراحی کرد که تا سال 1961 مورد استفاده قرار گرفت و همچنین اسناد و اشکال مختلف دولتی مورد نیاز هر بوروکراسی خوب بود. اگرچه کار او به کالاهای کاغذی محدود نمی شد: آلفونس موچا همچنین لباس های پلیس جدیدی را برای کشور تازه استقلال یافته طراحی کرد.
حتی قبل از جنگ جهانی اول، موچا زمانی که در سال 1910 برای طراحی تزئینات سالن لرد شهرداری در Obecní Dům (خانه شهرداری)، یک ساختمان عمومی تازه ایجاد شده برای رویدادهای مدنی که توسط معماران آنتونین بالشنک و اسوالد پولیوکا طراحی شده بود، مأموریت یافت، به تصویر مردم چک کمک کرد. نقاشی های دیواری موچا برای تجلیل از تاریخ قهرمانانه مردم چک ایجاد شد و در عین حال اعتقاد قوی به آینده یکپارچه این کشور را بیان کرد.
نقاشی های دیواری موچا در Obecní Dům
هنگامی که دولت از موچا درخواست کرد تا در ایجاد هویت آنها که در سراسر اروپا روی پاکت نامه و ارز توزیع می شود کمک کند، او شاید مشهورترین هنرمند کشور بود. او به دلیل سبک متمایزش در شکلهای طبیعی روان، و تصاویری که از زنان آرام در لباسهای دیافانوس احاطه شده با هالهای انتزاعی از گلها، کیفیتی تقریباً افسانهای به آنها میداد، مورد تحسین قرار گرفت. موچا این زنان را در چارچوبی ظریف و ارگانیک قرار میدهد که گاهی اوقات از فرمهای مارپیچ موهای خودشان ساخته میشود، که فر و مارپیچ به شکل انتزاعیهایی الهام گرفته از فرمهای طبیعی شکل میگیرد.اگرچه او معتقد بود هنرش ریشه در سنت های محلی دارد، اما بقیه چیزها در این زمینه اتفاق افتاد.
اغلب او را با جنبش آرت نووی مرتبط میکرند. در واقع، می توان گفت که موچا به طور تصادفی پیشگام این سبک شد، زمانی که در سال 1895، به طور کاملاً تصادفی، فرصت طراحی پوستری برای تولید فیلم گیزموندا با بازی سارا برنهارت را به دست آورد. این پوستر فوراً مورد استقبال قرار گرفت - آنقدر در پاریس محبوب شد که پوسترها توسط مردم مبهوت از خیابان ها به سرقت رفتند - و این شروع یک همکاری طولانی و پربار بین برنهارت و موچا بود. ظهور موچا از طریق پوسترها و دیگر گرافیک های تجاری او ادامه یافت و در نهایت زمانی که یک شرکت چاپ شروع به تولید مجدد تصاویر او برای تقویم، پوستر، کارت پستال و سایر نشریات کرد، به یک نام آشنا تبدیل شد. پوسترهای او هنوز هم امروزه محبوب هستند، همانطور که در خیابان های پاریس و پراگ در اتاق های خوابگاه کالج رایج بود.
برای موچا، این احتمال وجود دارد که این کار تجاری به اندازه کار دولتی مهم بوده باشد. موچا به قدرت دگرگون کننده هنر اعتقاد داشت، این ایده که هنر باید برای مردم ساخته شود و باید به تکامل معنوی و فرهنگی آنها کمک کند. هرچه راه های بیشتری بتواند به شهروندان چکسلواکی دسترسی پیدا کند، بهتر است. بنابراین منطقی است که او بخواهد تصاویرش بر روی چیزی معمولی مانند جعبه کبریت بازتولید شود. تمبرها و اسکناسها، پس از آن، تکامل نهایی هنر پوپولیستی و ملی او هستند.
متأسفانه، داستان موچا پایان غم انگیزی دارد. ناسیونالیسم شدید و صریح او، زمانی که نازی ها چکسلواکی را اشغال کردند، او را به هدف اولیه گشتاپو تبدیل کرد. اگرچه او پس از روزها بازجویی آزاد شد، سلامتی موچا در طول زندان به سرعت رو به وخامت رفت و در نهایت منجر به مرگ او بر اثر ذات الریه در سال 1939 شد، در حالی که کشوری که او بسیار دوست داشت بار دیگر تحت کنترل نیروهای خارجی بود.
کاوه وحیدی آذر
اخبار ، گزارشات ، عکسها و فیلم های خود را برای ما ارسال دارید . برای ارسال میتوانید از طریق آدرس تلگرامی یا ایمیل استفاده کنید.