استاد مرتضی رسام نخجوانی، «۱۳۸۲-۱۲۹۴» هنرمند نام آور و صاحب سبک تبریزی در آثار هنری خود نگاهی هم به طبیعت و زندگی ساده روستایی انداخته و با الهام از طبیعت زیبا و بکر روستا آثار ماندگاری داشته است.در تابلوی روستای ایوند زن روستایی با چادری که به آن «آلاچرشاب» میگفتند از کوچه روستا میگذرد. خورشید آخرین پرتوهایش را از قله ی کوه های سر به فلک کشیده و نیز بامهای خانه های روستا بر میکشد. مرغ ها و خروس مشغول دانه برچیدن هستند. سرسبزی دورادور روستا را زینت داده و سنگ چینی های معمول و دیواره های کاهگلی، تاکیدی بر بافت سنتی روستاهای آذربایجان دارد. این تابلو که در سال ۱۳۴۹ و در ابعاد ۳۷در ۲۸ سانتیمتر و به شیوۀ آبرنگ کار شده است، سالها پیش توسط کلکسیونری خریداری شده و اکنون در خارج از ایران در لندن نگهداری میشود.
امسال جولای، سیامین سالگرد قتلعام سربرنیتسا است که در منطقهای کوهستانی در شرق بوسنی و هرزگوین، نزدیک مرز صربستان رخ داد. بین ۶ تا ۱۱ جولای ۱۹۹۵، بیش از ۸,۰۰۰ مرد و کودک بوسنیایی مسلمان توسط صربهای بوسنیایی در منطقهای که سازمان ملل آن را «منطقه امن» تحت حفاظت نیروهای کلاهآبی اعلام کرده بود، کشته شدند. تصاویر پخششده توسط روزنامهنگاران جنگ، جهان را شوکه کرد و نقطه عطفی در آگاهی جمعی غرب ایجاد نمود. امروز، در حالی که تصاویر از غزه بحث درباره آنچه نسلکشی محسوب میشود را دوباره شعلهور کرده، ضروری است که به سربرنیتسا نگاه کنیم تا درک کنیم چگونه دادگاههای بینالمللی این جرم را تفسیر میکنند. اثبات نیت نسلکشی در سربرنیتسادیوان کیفری بینالمللی برای یوگسلاوی سابق (ICTY) قتلعام سربرنیتسا را بهعنوان نسلکشی به رسمیت شناخت. این گام حقوقی مهمی بود، اما برای بسیاری از قربانیان تلخ بود، زیرا دیوان تنها جرایم رخداده در سربرنیتسا را نسلکشی دانست، در حالی که دیگر موارد خشونت سیستماتیک علیه جمعیت مسلمان بوسنیایی در مناطق دیگر به این عنوان شناخته نشد. این نتیجه به دلیل تفسیر بسیار محدود قانونی از جرم نسلکشی بود. طبق کنوانسیون ۱۹۴۸ پیشگیری و مجازات جرم نسلکشی، اثبات این جرم نیازمند آن است که اقدامات (مانند قتل، شکنجه، تخریب شرایط زندگی) با «نیت نابودی کامل یا جزئی یک گروه ملی، قومی، نژادی یا مذهبی، بهعنوان چنین» انجام شده باشد. مشکل در نحوه تفسیر این «نیت» نهفته است. رویه قضایی کنونی بهطور گسترده رویکردی به نام «مبتنی بر هدف» را پذیرفته است – یعنی نیاز به اثبات نیت آگاهانه و عمدی برای نابودی. بر اساس این منطق، اثبات اینکه اقدامات تأثیرات ویرانگری بر یک گروه داشتهاند کافی نیست؛ باید نشان داد که این اقدامات با نیت خاص حذف آن گروه انجام شدهاند. جرمی جمعی در زمینههای مدرن درگیری، نیت نابودی یک گروه از طریق انباشت سیاستهای عمومی، تصمیمات نظامی، چارچوبهای قانونی و سخنان تأیید میشود.
درگیریها در سوریه با بمبارانهای اسرائیل علیه همسایه شمالیاش تشدید شده است. این اقدامات پس از ماهها تنشهای متغیر در جنوب سوریه بین اقلیت دروزی و نیروهای وابسته به دولت جدید دمشق رخ داده است. در روزهای اخیر، درگیریهایی رخ داد که باعث شد اسرائیل با هدف دفاع از دروزیها، پایگاههای دولتی، تانکها و تسلیحات سنگین را هدف حملات هوایی قرار دهد. وزیر اسرائیلی، امیچای چیکلی، رئیسجمهور سوریه، احمد الشرع را «تروریست و قاتلی وحشی» خوانده که باید «بدون تأخیر حذف شود». با وجود این زبان تند، آتشبسی برقرار شده که فعلاً درگیریها را متوقف کرده است. نیروهای سوری شروع به خروج تجهیزات نظامی سنگین از منطقه کردهاند، در حالی که مبارزان دروزی توافق کردهاند مقاومت مسلحانه را متوقف کنند و به نیروهای دولتی اجازه دهند کنترل شهر اصلی دروزیها، سویدا، را دوباره به دست گیرند. دروزیها چه میخواهند؟دروزیها اقلیت مذهبی کوچکی هستند که تخمین زده میشود بیش از یک میلیون نفر باشند و عمدتاً در مناطق کوهستانی لبنان، سوریه، اسرائیل و اردن زندگی میکنند. در سوریه، جمعیت آنها حدود ۷۰۰,۰۰۰ نفر (از کل جمعیت ۲۳ میلیونی سوریه) برآورد شده و اکثراً در استان السویدا، که پایگاه سنتی آنهاست، ساکن هستند. از زمان قیام سال ۲۰۱۱ علیه رژیم اسد، دروزیها درجهای از خودمختاری را حفظ کرده و با موفقیت قلمروشان را از تهدیداتی مانند داعش و دیگر گروههای جهادی دفاع کردهاند. پس از سقوط اسد در اواخر سال گذشته، دروزیها همراه با دیگر اقلیتها مانند کردها در شرق و علویها در غرب، خواستار فدرالیزه شدن کشور شدهاند. آنها مدلی غیرمتمرکز را پیشنهاد میکنند که خودمختاری بیشتری به جوامع منطقهای اعطا کند. با این حال، دولت انتقالی در دمشق به دنبال یک دولت متمرکز است و میخواهد کنترل کامل بر کل قلمرو سوریه را دوباره به دست آورد. این اختلاف اساسی منجر به درگیریهای دورهای بین نیروهای دروزی و نیروهای وابسته به دولت شده است. با وجود آتشبس موقت، تنشها همچنان بالاست. با توجه به حلنشدن اختلاف سیاسی اصلی، بسیاری انتظار دارند که در آینده نزدیک درگیریها از سر گرفته شود. چرا اسرائیل دخالت میکند؟سقوط رژیم اسد فرصتی استراتژیک برای اسرائیل ایجاد کرد تا نفوذ خود را در جنوب سوریه گسترش دهد. دخالت اسرائیل به دو دلیل اصلی است:
نقاشی «در محله» (۲۰۰۸) اثری از رینات وولیگامسی (نام واقعی: اسماعیلوف)، هنرمند سوررئالیست روس، است که در دورهای خلق شده که سبک خاص او، ترکیبی از فتورئالیسم رترو و عناصر سوررئالیستی، به خوبی شکل گرفته بود. در سال ۲۰۰۸، وولیگامسی به طور فعال در نمایشگاهها شرکت داشت، از جمله نمایشگاه انفرادی «آلبوم غیررسمی» در اوفا، نمایشگاهی در گالری راونسکورت در مسکو، و همچنین مشارکت در نمایشگاه گروهی «ماده تونگوسکا» در کراسنویارسک. زمینه و سبک: در سال ۲۰۰۸، وولیگامسی تکنیک منحصربهفرد خود را که با پالت تکرنگ (اغلب به رنگ سپیا) و رویکردی طنزآمیز و فلسفی به موضوعات گذشته شوروی و روسیه مدرن مشخص میشود، توسعه داد. آثار او اغلب به موضوعاتی مانند هویت گمشده، بوروکراسی، و روابط انسانی در زمینه پساشوروی میپردازند. نقاشی «در محله » احتمالاً این زیباییشناسی را بازتاب میدهد و صحنههایی از زندگی روزمره را با زیرمتن سوررئالیستی به تصویر میکشد، شاید همراه با حس نوستالژی یا نقد اجتماعی. تمها و موتیفها: با توجه به عنوان «در حیاط»، این اثر ممکن است فضایی آشنا از حیاطهای مسکونی شوروی یا پساشوروی را به تصویر بکشد، جایی که زندگی جمعی، تعاملات روزمره، و حالوهوای اجتماعی آن دوره بازنمایی میشود. وولیگامسی معمولاً از تصاویر روزمره به عنوان بستری برای کاوش مفاهیم عمیقتر مانند گذر زمان، حافظه، یا تضاد بین گذشته و حال استفاده میکند. احتمالاً این نقاشی نیز ترکیبی از واقعگرایی دقیق و عناصر غیرمنتظره سوررئالیستی است که بیننده را به تأمل وامیدارد.
تویوتا و هیوندای موتور ممکن است با سیاستهای حمایتگرایانه آمریکا مشکل داشته باشند، اما یک نقطه مشترک با رئیسجمهور دونالد ترامپ دارند: وقتی صحبت از بازارهای جهانی خودرو میشود، برای خودروسازان سنتی آسیایی، آمریکا در اولویت است. تعرفههای اعمالشده توسط ترامپ بر خودروهای وارداتی، چشمانداز صنعت جهانی را دگرگون کرده است،
اهل «نيّتخواني» نيستيم که بگوئيم فلانکس که مثل ما فکر نميکند، مثل ما حرف نميزند و مثل ما نمينويسد به آمريکا و انگليس و اسرائيل وابسته است. اين روش برخورد با اين و آن را نه با شرع منطبق ميدانيم، نه با قانون و نه با موازين اخلاقي. متأسفانه اعتياد به «انگ زدن» براساس «نيّتخواني» در جامعه ما که به دليل مبتني بودن قانون اساسي نظام جمهوري اسلامي بر موازين ديني و ضوابط اخلاقي بهيچوجه مجاز نيست،
دولت هند به دنبال محدود کردن تنظیمات دمایی کولرهای گازی جدید برای صرفهجویی در مصرف برق در این کشور است که به عنوان سریعترین بازار رو به رشد برای کولرهای گازی شناخته میشود. وزیر نیروی هند در ماه ژوئن قانونی پیشنهادی ارائه کرد که طبق آن کولرهای گازی فروختهشده در این کشور باید دارای ترموستاتهایی باشند که دمای آنها کمتر از ۲۰ درجه سانتیگراد (۶۸ درجه فارنهایت) تنظیم نشود. مقامات امیدوارند این تغییر کوچک منجر به صرفهجویی عظیم در مصرف انرژی در کشوری با بیش از ۱.۴ میلیارد نفر جمعیت شود. سالانه حدود ۱۰ تا ۱۵ میلیون کولر گازی در هند فروخته میشود، در حالی که درآمدها و شهرنشینی همراه با افزایش دما در حال رشد است. تنظیمات فعلی دمای کولرها میتواند تا ۱۷ درجه سانتیگراد (۶۲ درجه فارنهایت) پایین بیاید. مقامات میگویند هر یک درجه افزایش دما در کولر گازی حدود ۶ درصد در مصرف انرژی صرفهجویی میکند. واکنشها به این تغییر متفاوت است
پروفسور ابولقاسم متین متولد ۱۳۱۳ه.ش در یک خاندان ترک تبار همدان بود که پس از اخذ دیپلم برای ادامه ی تحصیل به دانشگاه گوتینگن آلمان رفت و در رشته ی گیاهان دارویی دکترا گرفت .این دانشگاه درسال ۱۷۳۷ م تاسیس شده و در رشته های علوم پایه؛ پزشکی و انسانی هشتمین دانشگاه برتر اروپا است و تاکنون ۴۴ استاد برجسته ی آن جوایز بین المللی و نوبل گرفته اند. پروفسور متین همچنین در مدت۱۳ سال ماندگاری در آلمان به دانشگاه فنی برلین رفت و موفق به کسب دومین دکترای علوم زمینی شد .این دانشگاه در سال ۱۸۸۴ م ساخته شده و در یک قرن گذشته به پذیرش دانشجویان نخبه کشور های مختلف مبادرت می کند و در فهرست ۹ دانشگاه برتر صنعتی و فنی آلمان قرار گرفته است .
حدود یک قرن پیش، دانشمندان در تلاش بودند تا تناقضی ظاهری در نظریه نسبیت عام آلبرت اینشتین را حل کنند. این نظریه که در سال ۱۹۱۵ منتشر شد و به سرعت در میان فیزیکدانان و ریاضیدانان سراسر جهان پذیرفته شد، فرض میکرد که جهان ایستا است – بدون تغییر، بدون حرکت و ثابت. به عبارت دیگر، اینشتین معتقد بود که اندازه و شکل جهان امروز، کم و بیش، همان اندازه و شکلی است که همیشه داشته است. اما وقتی اخترشناسان با تلسکوپهای قدرتمند به کهکشانهای دوردست در آسمان شب نگاه کردند، نشانههایی دیدند که جهان اصلاً ایستا نیست. این مشاهدات جدید نشان میداد که جهان در حال انبساط است. دانشمندان به زودی دریافتند که نظریه اینشتین در واقع نمیگوید جهان باید ایستا باشد؛ این نظریه میتواند جهانی در حال انبساط را نیز پشتیبانی کند. در واقع، با استفاده از ابزارهای ریاضی ارائهشده توسط نظریه اینشتین، دانشمندان مدلهای جدیدی ساختند که نشان میداد جهان پویا و در حال تکامل است.
ایشان با اشاره به امکان اعتراض یک نفر به یک مسئول در قضیهای نظامی یا دیپلماسی، افزودند: نمیگوییم اعتراض خود را مطرح نکنند اما اعتراض و انتقاد باید با لحن قابل قبول و پس از تحقیق و اطلاعیابی انجام شود چرا که گاهی برخی اظهارات و اعتراضهایی که در رسانهها منعکس میشود، ناشی از بیاطلاعی است. حضرت آیتالله خامنهای با تأکید بر اینکه مسئولان باید با قوت و روحیه کامل به کار خود ادامه دهند، گفتند: همه بدانند که خداوند طبق آیه «وَ لَیَنصُرَنَّ اللهُ مَن یَنصُرُه»، نصرت خود را بر ملت ایران و ذیل نظام اسلامی و چتر قرآن و اسلام تضمین کرده و این ملت یقیناً پیروز خواهد شد.
در سال ۲۰۱۱، زمانی که ریچارد باودن، مورخ نظامی، در جستوجوی منابعی برای پروژهای درباره تاریخ ارتش بریتانیا بود، به آرشیوی در جنوب انگلستان سر زد. در آنجا، او جعبهای خاکخورده را یافت که مجموعهای از شیشههای عکاسی را در خود داشت — صفحات شیشهای منفی که در روزگار پیش از فیلمهای نگاتیو معمول بودند. باودن آنها را از روی کنجکاوی بررسی کرد و آنچه دید، حیرتانگیز بود: پرترههایی خیرهکننده از سربازان جنگ جهانی اول، با وضوحی که گویی دیروز گرفته شده بودند. این تصاویر متعلق به یک عکاس نظامی ناشناس بودند و تا آن زمان دیده نشده بودند. باودن، با کمک کارشناسان آرشیو، دریافت که این عکسها احتمالاً میان سالهای ۱۹۱۶ تا ۱۹۱۸ در جبهه غربی گرفته شدهاند. در نگاه نخست، آنها همچون هر عکس تاریخی دیگری از آن دوران به نظر میرسیدند — یونیفورمهای خاکیرنگ، چهرههای خسته، پسزمینههایی گلآلود. اما وضوح این تصاویر، عمق میدان کم، و نگاه مستقیم سربازان به دوربین، حال و هوایی معاصر به آنها میداد. گویی جنگ نه صد سال پیش، بلکه همین دیروز اتفاق افتاده بود. باودن این پروژه را جدی گرفت. او با مؤسسات هنری تماس گرفت و از عکاسان پرتره مدرن دعوت کرد تا درباره این تصاویر نظر بدهند. یکی از این عکاسان گفت: «این عکسها مثل آینهای هستند. نمیتوانی نگاهشان نکنی. انگار آنها دارند به تو نگاه میکنند، نه تو به آنها.» یکی از عجایب این تصاویر، این بود که بیشتر سربازان در آنها لبخند میزدند. برخلاف تصورات رایج از عکسهای جنگی — که معمولاً مملو از رنج، ترس یا خشکی نظامیاند — این مردان نوعی آرامش و حتی شوخی در نگاهشان داشتند. برخی از آنها سیگار میکشیدند، برخی دستشان را روی شانه رفیقشان گذاشته بودند، و بعضی لبخند خفیفی داشتند. این حالتها، جنگ را از سطح عدد و تاریخ و به سطح انسان و تجربه فردی منتقل میکرد. این عکسها اکنون بخشی از مجموعهای هستند که در موزه جنگ سلطنتی لندن به نمایش درآمدهاند، با عنوان «چهرههایی از خط مقدم». نمایشگاه، به بازدیدکننده اجازه میدهد تا با بزرگنمایی فوقالعاده و وضوح بالا، تکتک جزئیات چهرهها را بررسی کند: چروکهای پیشانی، زخمهای کوچک، یا لکههای گل روی گونه. اما فراتر از زیباییشناسی، این پروژه، سؤالات مهمی درباره حافظه تاریخی و شیوه بهتصویرکشیدن جنگ مطرح میکند. ما معمولاً تاریخ را از زاویه روایات بزرگ یا سیاستهای کلان درک میکنیم، اما این تصاویر یادآوری میکنند که تاریخ، مجموعهای از زندگیهای فردی است — از لحظاتی گذرا، نگاههایی سرشار از امید، یا ناامیدی. در ماههای پس از کشف این آرشیو، باودن و همکارانش تلاش کردند هویت برخی از مردانی را که در این عکسها بودند شناسایی کنند. اما این کار آسانی نبود. بسیاری از عکسها بدون نام یا تاریخ ثبت شده بودند. با وجود آن، با استفاده از جزئیاتی مانند نشانهای روی یونیفورم، آرم واحدها، یا حتی نوشتههای کمرنگ روی پشت بعضی شیشهها، توانستند تعدادی از آنها را به افراد خاصی نسبت دهند. یکی از این چهرهها، جوانی به نام ویلیام فریزر بود، اهل منچستر. باودن از طریق رجیسترهای ارتش و اسناد بایگانیشده دریافت که فریزر در سال ۱۹۱۷ به جبهه اعزام شده و چند ماه بعد در نبرد پاسشندیل کشته شده است. خانواده او هرگز عکسی از ویلیام در یونیفورم ندیده بودند — تا زمانی که این تصویر، پس از بیش از یک قرن، نمایان شد. نوه خواهرش گفته بود: «انگار او از میان تاریخ به ما نگاه میکند. حالا میتوانم چشمان او را ببینم. این چیزیست که هیچوقت نداشتیم.» اینگونه است که پروژهی باودن، از صرفاً یک پژوهش تاریخی به تجربهای عاطفی و حتی معنوی تبدیل شد. عکسهایی که از نظر فنی فوقالعادهاند، حالا به حلقهای از پیوند میان نسلهای گذشته و حال بدل شدهاند.
بسيار طبيعي است که درباره مذاکره کردن با دولتهائي که شرور، زورگو، زيادهخواه و داراي خوي سلطهطلبي هستند، نقطه نظرهاي متفاوتي در سطح جامعه وجود داشته باشد. اينکه مخالفان مذاکره با چه انگيزههائي داراي چنين نظري هستند موضوع قابل تأملي است
پروفسور ابولقاسم متین متولد ۱۳۱۳ه.ش در یک خاندان ترک تبار همدان بود که پس از اخذ دیپلم برای ادامه ی تحصیل به دانشگاه گوتینگن آلمان رفت و در رشته ی گیاهان دارویی دکترا گرفت .این دانشگاه درسال ۱۷۳۷ م تاسیس شده و در رشته های علوم پایه؛ پزشکی و انسانی هشتمین دانشگاه برتر اروپا است و تاکنون ۴۴ استاد برجسته ی آن جوایز بین المللی و نوبل گرفته اند. پروفسور متین همچنین در مدت۱۳ سال ماندگاری در آلمان به دانشگاه فنی برلین رفت و موفق به کسب دومین دکترای علوم زمینی شد .این دانشگاه در سال ۱۸۸۴ م ساخته شده و در یک قرن گذشته به پذیرش دانشجویان نخبه کشور های مختلف مبادرت می کند و در فهرست ۹ دانشگاه برتر صنعتی و فنی آلمان قرار گرفته است .
رؤیت هلال ماه رمضان در غروب روز جمعه امکان پذیر نبوده است. بنابراین ماه شعبان ۳۰ روزه بوده و روز یکشنبه ۱۴ فروردین اولین روز ماه رمضان خواهد بود.
باسمنج قدمتی به پیشینه شهر کهن و بزرگ همجوار خود یعنی تبریز دارد.تنها راه ورود و خروج از غرب به شرق بود.ایپک یولی یا همان جاده ابریشم امروزی از داخل این قصبه آباد می گذشت.در دوره قاجاریه بدلیل اینکه تبریز مهمترین شهر اقتصادی کشور بود باسمنج نیز رونقی داشت.دهها حمام،مسجد،کاروانسرا و محل بیتوته یا مسافرخانه به سبک امروزی در این قصبه دایر بود و بوی"گودوش آتی" که حاصل پختن آبگوشت در هیزم درختان خشکیده بود کاروان سراهای باسمنج را آغشته به بوی کباب و آبگوشت می کرد.اعیان و شاهزاده گان برای هوا خوری و صرف ناهار و گردش و تفرج به این قصبه آباد و سر سبز که با تیریز ۳ فرسخ_ ۱۸ کیلومتر فاصله داشت.رفت و آمد داشتند. در تاریخ اسناد وزارت خارجه می خوانیم که میرزا سعید خان انصاری گرمرودی که بعدها کاتب و نویسنده دربار شاهنشاهی ناصرالدین شاه در تهران شد چند روزی در کاروانسرای مشهدی محمد علی" امجدپور فعلی" در جوار مسجد چشمه که قناتی روان از قسمت اپیک یولی می گذشت اتراق کرده بود و بدنبال رفتن ناصرالدین شاه و میرزا تقی خان فراهانی یا همان امیر کبیر از تبریز به تهران بود. تا کارنامه و استعداد ها و نوشته های زیبای خود را به آنها نشان دهد و خود را در بین تصمیم گیرندگان قاجار در مملکت داری قرار دهد.۱۸۲ سال پیش یعنی در سال ۱۲۶۴ هجری قمری ناصرالدین شاه و امیر کبیر برای عزیمت به تهران به باسمنج رسیدند و اعوان و انصار و بزرگان باسمنج سفره انعام در قوناق اوی در باغچه زنده یاد حاج محمد باقر باسمنجی برپا کردند در این هنگام این جوان روستا زاده گرمرودی اطراف شهر میانه کنونی از کاروانسرا محل اقامت ،خود را به کاروان شاه رساند و خط و کتابت خوشنویسی شده خود را به امیر کبیر در باسمنج نشان داد .امیر کبیر ربط و خط و تسلط بر خواندن و نوشتن به زبان ترکی،عربی و فارسی این جوان را پسندید و با کاروان خود به تهران برد.ابتدا میرزا سعید خان انصاری گرمرودی که بعدها بعنوان کاتب و منشی امیر کبیر در تهران در کاخ سلطنتی قاجار شروع بکار کرد و با نشان دادن فطانت و کیاست و هوشمندی خود به وزارت خارجه منتقل شد و دوبار وزیر خارجه ایران عهد ناصری شد که ۲۵ سال مجموعا طول کشید.در اسناد وزارت خارجه می خوانیم:دوره اول وزارت خارجه میرزا سعیدخان مؤتمن الملک از ۱۲۶۹ تا ۱۲۹۰ ه.ق. یعنی بیش از بیست و یک سال طول کشید تا آن که میرزا حسین خان سپهسالار پس از افتادن از صدارت از طرف ناصرالدین شاه به وزارت خارجه منصوب شد میرزا سعیدخان به تولیت آستان قدس رضوی رفت.
در سال ۲۰۱۱، زمانی که ریچارد باودن، مورخ نظامی، در جستوجوی منابعی برای پروژهای درباره تاریخ ارتش بریتانیا بود، به آرشیوی در جنوب انگلستان سر زد. در آنجا، او جعبهای خاکخورده را یافت که مجموعهای از شیشههای عکاسی را در خود داشت — صفحات شیشهای منفی که در روزگار پیش از فیلمهای نگاتیو معمول بودند. باودن آنها را از روی کنجکاوی بررسی کرد و آنچه دید، حیرتانگیز بود: پرترههایی خیرهکننده از سربازان جنگ جهانی اول، با وضوحی که گویی دیروز گرفته شده بودند. این تصاویر متعلق به یک عکاس نظامی ناشناس بودند و تا آن زمان دیده نشده بودند. باودن، با کمک کارشناسان آرشیو، دریافت که این عکسها احتمالاً میان سالهای ۱۹۱۶ تا ۱۹۱۸ در جبهه غربی گرفته شدهاند. در نگاه نخست، آنها همچون هر عکس تاریخی دیگری از آن دوران به نظر میرسیدند — یونیفورمهای خاکیرنگ، چهرههای خسته، پسزمینههایی گلآلود. اما وضوح این تصاویر، عمق میدان کم، و نگاه مستقیم سربازان به دوربین، حال و هوایی معاصر به آنها میداد. گویی جنگ نه صد سال پیش، بلکه همین دیروز اتفاق افتاده بود. باودن این پروژه را جدی گرفت. او با مؤسسات هنری تماس گرفت و از عکاسان پرتره مدرن دعوت کرد تا درباره این تصاویر نظر بدهند. یکی از این عکاسان گفت: «این عکسها مثل آینهای هستند. نمیتوانی نگاهشان نکنی. انگار آنها دارند به تو نگاه میکنند، نه تو به آنها.» یکی از عجایب این تصاویر، این بود که بیشتر سربازان در آنها لبخند میزدند. برخلاف تصورات رایج از عکسهای جنگی — که معمولاً مملو از رنج، ترس یا خشکی نظامیاند — این مردان نوعی آرامش و حتی شوخی در نگاهشان داشتند. برخی از آنها سیگار میکشیدند، برخی دستشان را روی شانه رفیقشان گذاشته بودند، و بعضی لبخند خفیفی داشتند. این حالتها، جنگ را از سطح عدد و تاریخ و به سطح انسان و تجربه فردی منتقل میکرد. این عکسها اکنون بخشی از مجموعهای هستند که در موزه جنگ سلطنتی لندن به نمایش درآمدهاند، با عنوان «چهرههایی از خط مقدم». نمایشگاه، به بازدیدکننده اجازه میدهد تا با بزرگنمایی فوقالعاده و وضوح بالا، تکتک جزئیات چهرهها را بررسی کند: چروکهای پیشانی، زخمهای کوچک، یا لکههای گل روی گونه. اما فراتر از زیباییشناسی، این پروژه، سؤالات مهمی درباره حافظه تاریخی و شیوه بهتصویرکشیدن جنگ مطرح میکند. ما معمولاً تاریخ را از زاویه روایات بزرگ یا سیاستهای کلان درک میکنیم، اما این تصاویر یادآوری میکنند که تاریخ، مجموعهای از زندگیهای فردی است — از لحظاتی گذرا، نگاههایی سرشار از امید، یا ناامیدی. در ماههای پس از کشف این آرشیو، باودن و همکارانش تلاش کردند هویت برخی از مردانی را که در این عکسها بودند شناسایی کنند. اما این کار آسانی نبود. بسیاری از عکسها بدون نام یا تاریخ ثبت شده بودند. با وجود آن، با استفاده از جزئیاتی مانند نشانهای روی یونیفورم، آرم واحدها، یا حتی نوشتههای کمرنگ روی پشت بعضی شیشهها، توانستند تعدادی از آنها را به افراد خاصی نسبت دهند. یکی از این چهرهها، جوانی به نام ویلیام فریزر بود، اهل منچستر. باودن از طریق رجیسترهای ارتش و اسناد بایگانیشده دریافت که فریزر در سال ۱۹۱۷ به جبهه اعزام شده و چند ماه بعد در نبرد پاسشندیل کشته شده است. خانواده او هرگز عکسی از ویلیام در یونیفورم ندیده بودند — تا زمانی که این تصویر، پس از بیش از یک قرن، نمایان شد. نوه خواهرش گفته بود: «انگار او از میان تاریخ به ما نگاه میکند. حالا میتوانم چشمان او را ببینم. این چیزیست که هیچوقت نداشتیم.» اینگونه است که پروژهی باودن، از صرفاً یک پژوهش تاریخی به تجربهای عاطفی و حتی معنوی تبدیل شد. عکسهایی که از نظر فنی فوقالعادهاند، حالا به حلقهای از پیوند میان نسلهای گذشته و حال بدل شدهاند.
پیشرفتهای فناوری و عادات زندگی مدرن بهطور چشمگیری سطح فعالیت بدنی را در سراسر جهان کاهش دادهاند. سازمان بهداشت جهانی (WHO) اکنون هشدار میدهد که کمتحرکی و سبک زندگی ساکن یکی از عوامل اصلی خطر برای مشکلات سلامتی و مرگ زودرس است. با این حال، تمایز بین سبک زندگی کمتحرک و عدم فعالیت بدنی مهم است. عدم فعالیت بدنی به سطح حرکت روزانه کمتر از توصیههای سالم (حداقل ۳۰ دقیقه ورزش متوسط در روز) تعریف میشود. کمتحرکی به ساعاتی از روز اشاره دارد که نشسته یا دراز کشیدهایم، از جمله زمان صرفشده برای رفتوآمد، کار، یا در خانه برای خواندن، استفاده از تلفن یا تماشای تلویزیون. در گذشته، تصور میشد که رعایت توصیههای فعالیت بدنی برای حفظ سلامتی کافی است. اما تحقیقات اخیر نشان دادهاند که سبک زندگی کمتحرک میتواند اثرات مفید فعالیت بدنی منظم را خنثی کند. حتی اگر فردی ۳۰ دقیقه فعالیت بدنی روزانه یا ۷,۰۰۰ قدم توصیهشده را انجام دهد، نشستن بهمدت ۸ ساعت یا بیشتر در روز همچنان کمتحرک محسوب میشود. مطالعهای که در مجله PLoS ONE منتشر شد، نشان میدهد که اگرچه ورزش شدید میتواند برخی از اثرات منفی سبک زندگی کمتحرک را کاهش دهد، کاهش کل زمان نشستن نیز ضروری است. علاوه بر این، صرف ساعتهای طولانی در حالت نشسته خطر کلی مرگومیر را تا ۴۰٪ افزایش میدهد
بوز سه ماه تمام از علف و سبزه این چمنزار تغذیه کرد. از جویبار نوشید و چاق شد. مرگش – گرگ خاکستری – اما نیامد. در عوض، کاروانش دوباره از همان مسیر گذشت. صاحب کاروان، که در دوردستها افسار بوز را برداشته و او را در چمنزار رها کرده بود، با امید دیدن استخوانهایش کاروان را متوقف کرد، از مسیر اصلی خارج شد و به چمنزار آمد. وقتی رسید، ماتش برد: بوز چاق شده بود، موهایش را عوض کرده و دیگر قابلشناخت نبود. از شرم سرش را پایین انداخت، به سوی شتر رفت و با احتیاط همان افسار را بالا گرفت. شتر نالید، گردنش را دراز کرد، افسار را بو کشید، مطمئن شد که همان افسار است، سپس گردنش را در آن فرو برد و اشکهای حلقهزده در چشمانش را به دامن ساربان مالید. صاحبش هم از دیدن بوز در این حال، از شادی دلگیر شده بود. چشمان او هم پر از اشک بود. دستش را دراز کرد و گردن بدون شانه شتر را نوازش کرد. سپس چشمان اشکبارش را به چهره شتر مالید. از جایی دور، صدای ناله خاس نیا به گوش رسید: «امید اگرچه چیز احمقانهای است، باز هم امید است... اگر هیچچیز نداری، دستکم یک امید دروغین داشته باش... امید نیمی از مقاومت است.»
در سال ۱۹۵۴، تووه یانسون، هنرمند فنلاندی، توسط روزنامه «ایونینگ نیوز» در لندن مأمور شد تا کمیک استریپهایی درباره مومینترولها بکشد. این کمیکها توسط صدها روزنامه منتشر شدند و مومینها را به مخاطبان بینالمللی معرفی کردند، نقطه عطفی چشمگیر در حرفه او به وجود آوردند. بین سالهای ۱۹۵۴ تا ۱۹۵۹، تووه یانسون ۲۱ کمیک را کشید، برخی از آنها با همکاری برادرش لارس یانسون که این کمیک استریپ را تا سال ۱۹۷۵ ادامه داد. موفقیت مومینها در ایونینگ نیوز برای تووه یانسون امنیت مالی به همراه آورد و به او کمک کرد تا وام کارگاهش در هلسینکی را پرداخت کند. با این حال، با گذشت زمان، این پروژه به باری بر دوش کار خلاقانه او تبدیل شد – وظیفهای زمانبر و طاقتفرسا. شاید به دلیل این تعارض شخصی، کمیکها اغلب موضوعاتی مانند چالشهای خلق هنری، نقش هنرمند و ارزش هنر را کاوش میکنند. یانسون پیشتر در مجلات هنری مختلف در فنلاند، نظرات طنزآمیز و طعنهآمیزی درباره دنیای هنر ارائه کرده بود، اما در اینجا او مومین را در مرکز فرآیند خلاقیت قرار میدهد. برخلاف رمانها و کتابهای تصویری، کمیک استریپهای مومین برای بزرگسالان خلق شدند و میتوان آنها را طنز تلقی کرد. یانسون از فرمت فشرده کمیک برای اظهارنظر درباره جامعه، از جمله دنیای هنر، استفاده میکند. تعارض فزاینده در زندگی خودش، بین مومینترولها و کارهای هنریاش، در کمیک استریپها برجسته میشود.
منازعه بین نخستوزیر نیکول پاشینیان و رهبران کلیسای رسولی ارمنی به سطحی از توهینهای کودکانه رسیده است. مدتهاست که روابط بین نخستوزیر و رهبران کلیسا تیره است. اما در اوایل ژوئن، پاشینیان با طرح این سؤال که آیا کاتولیکوس کارکین دوم، رهبر کلیسا، با نقض نذر تجرد خود فرزندی دارد یا خیر، موجی از بدگوییهای عمومی را آغاز کرد. تنشها برای چند هفته ادامه داشت تا اینکه در ۲۴ ژوئن، یکی از دستیاران کارکین دوم با پستی در رسانههای اجتماعی (که بعداً توسط ناظران مسدود شد) ادعا کرد که پاشینیان ختنهشده است و بنابراین مسیحی مؤمنی نیست.
اخبار ، گزارشات ، عکسها و فیلم های خود را برای ما ارسال دارید . برای ارسال میتوانید از طریق آدرس تلگرامی یا ایمیل استفاده کنید.