8 مرداد 1403
جواب اين سؤال که براي مديريت کشور، اخلاق لازم است يا کارشناس بودن؟ اينست که هردو لازمند. يک معلم اخلاق ميتواند جامعه را بر مبناي رفتارهاي سالم به سوي هنجارمند شدن به پيش ببرد ولي نميتواند به اقتصاد و صنعت و سياست سروسامان بدهد. يک کارشناس هم اگر اخلاقمدار نباشد فقط ميتواند به پيشرفت تکبُعدي جامعه کمک کند در حالي که آن جامعه از نظر رفتاري ممکن است دچار مشکلات زيادي باشد. اخلاق و کارشناسي اگر کنار هم قرار بگيرند، همديگر را کامل ميکنند و جامعه را در هردو بُعد مادي و معنوي به پيش ميبرند. مظهر اخلاق در تعاملات اجتماعي، صداقت است. کارشناسان رشتههاي مختلف و افراد کاربلد اگر در جوهر وجودي خود صداقت اندوخته باشند، موفقترين کارگزاران براي رشد و تعالي کشور خواهند بود. روي ديگر اين سکه، بازیگري سياسي است. وقتي صداقت نباشد، بازيگري سياسي جايش را ميگيرد و عرصه مديريت کشور را آلوده ميکند و کارشناسي و کاربلد بودن را نيز از خاصيت مياندازد. به همين دليل نبايد ترديد کرد که ميان اخلاق و کارشناسي، در عين حال که اين دو لازم و ملزوم همديگرند، اخلاق براي مديريت جامعه اولويت دارد. وقتي جامعه اخلاقمدار باشد، کارشناسان بر مبناي تعهد اخلاقي به وظايف خود عمل ميکنند و هرگز براي کشور و براي هيچيک از مردم کم نميگذارند، ولي اگر اخلاق نباشد، خطر بزرگي جامعه را تهديد ميکند. مردم اگر در کارگزاران صداقت نبينند، اعتمادشان را از دست ميدهند و با از دست رفتن اعتماد همه چيز از دست ميرود. در اين زمينه، فرازي از سخنان شهيد مظلوم آيتالله بهشتي که هم در مديريت و هم در اخلاق، نمونه روزگار خود بود، ميتواند راهگشا باشد. او ميگفت: «خطر در آنجاست که اين مردم به جاي اينکه در محيط برخوردهاي صادقانه قرار بگيرند، در محيط بازيهاي سياسي قرار بگيرند. بنده بازيهاي سياسي را بزرگترين خطر براي اين انقلاب ميدانم. اگر اين مردم ديدند روزنامههاي ما عرصه تاخت و تاز بازيگران سياسي است، بازيگران قلم، محافل ما عرصه بازيگران سياسي است، بازيگران سخن، مقامات و ادارات و مؤسسات ما جاي بازيگران سياسي است، بازيگران قدرت، اگر اين شد، بنده معتقدم آن وقت مردم نااميد و مأيوس ميشوند. همه مردمي که به اين انقلاب اعتقاد دارند بايد تلاش کنند چنين جوي در اين جامعه به وجود نيايد و اگر هم يک ذرهاي به وجود آمده از بين برود».
تبریز امروز:
بسمالله الرحمن الرحيم
⬅️ جواب اين سؤال که براي مديريت کشور، اخلاق لازم است يا کارشناس بودن؟ اينست که هردو لازمند. يک معلم اخلاق ميتواند جامعه را بر مبناي رفتارهاي سالم به سوي هنجارمند شدن به پيش ببرد ولي نميتواند به اقتصاد و صنعت و سياست سروسامان بدهد. يک کارشناس هم اگر اخلاقمدار نباشد فقط ميتواند به پيشرفت تکبُعدي جامعه کمک کند در حالي که آن جامعه از نظر رفتاري ممکن است دچار مشکلات زيادي باشد. اخلاق و کارشناسي اگر کنار هم قرار بگيرند، همديگر را کامل ميکنند و جامعه را در هردو بُعد مادي و معنوي به پيش ميبرند.
مظهر اخلاق در تعاملات اجتماعي، صداقت است. کارشناسان رشتههاي مختلف و افراد کاربلد اگر در جوهر وجودي خود صداقت اندوخته باشند، موفقترين کارگزاران براي رشد و تعالي کشور خواهند بود. روي ديگر اين سکه، بازیگري سياسي است. وقتي صداقت نباشد، بازيگري سياسي جايش را ميگيرد و عرصه مديريت کشور را آلوده ميکند و کارشناسي و کاربلد بودن را نيز از خاصيت مياندازد. به همين دليل نبايد ترديد کرد که ميان اخلاق و کارشناسي، در عين حال که اين دو لازم و ملزوم همديگرند، اخلاق براي مديريت جامعه اولويت دارد. وقتي جامعه اخلاقمدار باشد، کارشناسان بر مبناي تعهد اخلاقي به وظايف خود عمل ميکنند و هرگز براي کشور و براي هيچيک از مردم کم نميگذارند، ولي اگر اخلاق نباشد، خطر بزرگي جامعه را تهديد ميکند. مردم اگر در کارگزاران صداقت نبينند، اعتمادشان را از دست ميدهند و با از دست رفتن اعتماد همه چيز از دست ميرود.
در اين زمينه، فرازي از سخنان شهيد مظلوم آيتالله بهشتي که هم در مديريت و هم در اخلاق، نمونه روزگار خود بود، ميتواند راهگشا باشد. او ميگفت:
«خطر در آنجاست که اين مردم به جاي اينکه در محيط برخوردهاي صادقانه قرار بگيرند، در محيط بازيهاي سياسي قرار بگيرند. بنده بازيهاي سياسي را بزرگترين خطر براي اين انقلاب ميدانم. اگر اين مردم ديدند روزنامههاي ما عرصه تاخت و تاز بازيگران سياسي است، بازيگران قلم، محافل ما عرصه بازيگران سياسي است، بازيگران سخن، مقامات و ادارات و مؤسسات ما جاي بازيگران سياسي است، بازيگران قدرت، اگر اين شد، بنده معتقدم آن وقت مردم نااميد و مأيوس ميشوند. همه مردمي که به اين انقلاب اعتقاد دارند بايد تلاش کنند چنين جوي در اين جامعه به وجود نيايد و اگر هم يک ذرهاي به وجود آمده از بين برود».
اين هشدار را شهيد مظلوم آيتالله بهشتي در تاريخ اول خرداد 1360 در مناظره تلويزيوني با دبيرکل حزب توده و تعدادي از سران احزاب و گروههاي مارکسيست داد. يعني ايشان، فقط دو سال و سه ماه بعد از پيروزي انقلاب اسلامي و زماني که خود در رأس قوه قضائيه نظام جمهوري اسلامي قرار داشت با چنين صراحتي خطر عدم صداقت در اين نظام را گوشزد کرد با اين تأکيد که اگر با اين پديده خطرناک مبارزه نشود و از ادامه پيدا کردن آن قاطعانه جلوگيري نشود، مردم نااميد ميشوند و انقلاب اسلامي پشتوانه مردمي خود را از دست خواهد داد.
شوربختانه اين هشدار جدي گرفته نشد و خطر نااميدي در اثر بازيهاي سياسي در عرصههاي مختلف بقدري گسترش يافت که به بياعتمادي مردم نسبت به مسئولين منجر شد. ما امروز متأسفانه شاهد حضور پررنگ بازيگران سياسي در عرصه قلم، سخن و قدرت هستيم، بازيگراني که با تصميمسازيهاي خود سرنوشت کشور را رقم ميزنند.
بزرگترين ضربهاي که اين بازيگران به کشور و ملت و انقلاب ميزنند اينست که جامعه را از اخلاق تهي ميکنند و سياستبازي را به جاي اخلاق مينشانند. همين روزها اگر به عرصه قلم و عرصه سخن سري بزنيد خواهيد ديد وابستگان به هر جناح سياسي تمام سخنان و اقدامات افراد جناح خود را مثبت ميدانند و ميستايند و تمام سخنان و اقدامات افراد جناح مقابل را منفي ميدانند و عليه آنها قلمفرسائي ميکنند و سخن ميگويند. اين عدم صداقت و بداخلاقي سياسي به طالبان قدرت فرصت ميدهد در عرصه قدرتطلبي مشغول جنگ شوند و براي پيروز شدن در جنگ قدرت، تمام معيارهاي اخلاقي را زير پا بگذارند. اين روزها عدهاي در ظاهر سخن از ضرورت وحدت و همکاري با دولت جديد به ميان ميآورند ولي اطلاع داريم که همانها در حال تيز کردن شمشيرهاي کينه براي بريدن شريانهاي حياتي دولتي هستند که هنوز وارد عمل نشده تا معلوم شود با او بايد با شمشير مواجه شد يا با آغوش باز و بازوهاي ستبر همراهي و همکاري. عدهاي هم با سهمخواهي ناشي از تشنگي قدرت مرتکب همين برخورد خلاف اخلاق ميشوند و نتيجه اينست که جامعه ما اکنون دچار غربت اخلاق است.
⬅️ فعالان سياسي ما بايد به چنان فرهنگي برسند که با بهره بردن از آن، هميشه منافع کشور و ملت را بر منافع خود و جناح و حزب و گروه خود مقدم بدارند. کشور را با اين فرهنگ که بر اخلاق تکيه دارد ميتوان از عقبماندگيهائي که اکنون گرفتار آنست نجات داد و در مسير پيشرفت قرار داد.
اخبار ، گزارشات ، عکسها و فیلم های خود را برای ما ارسال دارید . برای ارسال میتوانید از طریق آدرس تلگرامی یا ایمیل استفاده کنید.