30 آبان 1402
قطعاً نميتوان رسيدن جامعه ايراني به اين نقطه از نقار و اختلاف را که سخنراني يک نفر باعث اعتراض عدهاي شود بطوري که جلسه را ترک کنند، امري پسنديده دانست. هيچ ايراني وطندوست و اخلاقمداري با مشاهده چنين وضعيتي خوشحال نميشود. ما ايراني ميخواهيم پر از صفا و صميميت که آحاد مردم آن به همديگر علاقمند باشند و حرمتگذاري به همگان را وظيفه اخلاقي خود بدانند. رسيدن به اين نقطه از اخلاقمداري نيازمند پايبندي نشان دادن افراد کهنسال به مباني اخلاقي در تمام زمينههاست. آنها اگر در رفتار و گفتارشان اين را به اثبات برسانند که الگوي احترام به ديگران و رعايت حقوق آحاد مردم هستند، قطعاً بقيه مردم اولاً اخلاقي عمل کردن را از آنها ياد خواهند گرفت و ثانياً هرگز به خود اجازه نخواهند داد حرمت کسي را زير پا بگذارند. وقتي بزرگترهائي که سني از آنها گذشته بعد از دهها سال تصدي انواع مسئوليتها باز هم سر پيري و در سن حدود 80 سالگي هوس ميکنند تصميم بگيرند مجلس شوراي اسلامي چه ترکيبي داشته باشد، دولت از چه کساني تشکيل شود، سياست کشور به کدام طرف برود، زبان فارسي چه مسيري را طي کند، آموزش و پرورش را چه کسي مديريت کند، احزاب از کدام خطمشي پيروي کنند، شعرا چگونه شعري بسرايند، نويسندگان چه بنويسند و چه ننويسند، مردم چه سبکي را براي زندگي خود انتخاب کنند، چه کسي براي نمايندگي مجلس کانديدا بشود، نام چه کسي در ليستي که ميخواهيم به مجلس راه پيدا ميکند گذاشته شود و نام چه کسي گذاشته نشود و دانشگاه به کدام سو برود، سياست خارجي چگونه باشد و... مردم از اينهمه دخالت و اين اشتهاي سيريناپذير خسته و کلافه ميشوند. در برابر چنين افرادي نميتوان از مردم انتظار داشت به اخلاقمداري پايبندي نشان بدهند و حرمتها را نگهدارند. کدام پدربزرگي را ميشناسيد که به نوههايش تشر بزند، به جاي آنها نظر بدهد، از سير تا پياز زندگي آنها را کنترل بکند و به آنها اجازه ندهد درباره سرنوشت خودشان تصميم بگيرند و در عين حال از آنها انتظار داشته باشد به او عشق بورزند و حرمتش را نگهدارند؟ با داشتن چنين پدربزرگهائي طبيعي است که همه با صراحت بگويند ملت ايران پدربزرگ نميخواهد. معلوم نيست چه وقت قرار است به نسل جديد فرصت ميدانداري و انتخاب داده شود. در اين بيماري چسبيدن به قدرت و دخالت در امور مختلف جامعه، فرقي ميان اين جناح و آن جناح وجود ندارد. هر دو جناح از لزوم جوانگرائي سخن ميگويند ولي وقتي قانون بازنشستگي مطرح ميشود دهها تبصره به آن ميزنند تا خودشان و افراد مورد نظرشان بتوانند حتي اگر عمر نوح داشته باشند نيز بر صندلي قدرت تکيه بزنند. بعضي از اين حضرات که بحمدالله «ابوالمشاغل» هستند و بعد از ديدن نوهها قصد دارند تا زمان ديدن نتيجهها و نبيرههايشان هم قدرت را رها نکنند و براي آينده کشور تصميم بگيرند. ياد امام خميني به خير که در برابر انحصارگراياني که با ترفندهاي مختلف قصد کنار زدن مردم را در انتخابات داشتند با يادآوري دوران قبل از انقلاب با صراحت گفت: «آن وقت شيطنت اين بود که سياست از مذهب خارج است و بسيار ضربه به ما زدند.... اين مطلب شکست خورد، حالا ميگويند سياست حق مجتهدين است يعني در امور سياسي در ايران پانصد نفر دخالت کنند باقيشان بروند سراغ کارشان. يعني مردم بروند سراغ کارشان هيچ کاري به مسائل اجتماعي نداشته باشند و چند نفر پيرمردِ ملا بيايند دخالت بکنند. اين، از آن توطئه سابق بدتر است براي ايران...»
تبریز امروز:
روزنامه جمهوری اسلامی نوشته است :⬅️ «در مراسم بدرقه پيکر دکتر محمدعلي اسلامي ندوشن، حاضرين در اعتراض به سخنراني آقاي.... سالن را ترک کردند و پس از پايان سخنراني او مجدداً وارد سالن شدند.» هرچند اين خبر خيلي کوتاه است ولي نکات زيادي دارد.
اين مراسم روز دوشنبه در تالار اجتماعات روزنامه اطلاعات برگزار شده بود و البته اینطور نبود که همهي حاضران سالن را ترک کرده باشند ولي تعداد آنها قابل توجه بود. اين نکته هم کاملاً روشن است که علت ترک جلسه، اعتراضي بود که ترککنندگان به آن سخنران خاص داشتند.
قطعاً نميتوان رسيدن جامعه ايراني به اين نقطه از نقار و اختلاف را که سخنراني يک نفر باعث اعتراض عدهاي شود بطوري که جلسه را ترک کنند، امري پسنديده دانست. هيچ ايراني وطندوست و اخلاقمداري با مشاهده چنين وضعيتي خوشحال نميشود. ما ايراني ميخواهيم پر از صفا و صميميت که آحاد مردم آن به همديگر علاقمند باشند و حرمتگذاري به همگان را وظيفه اخلاقي خود بدانند. رسيدن به اين نقطه از اخلاقمداري نيازمند پايبندي نشان دادن افراد کهنسال به مباني اخلاقي در تمام زمينههاست. آنها اگر در رفتار و گفتارشان اين را به اثبات برسانند که الگوي احترام به ديگران و رعايت حقوق آحاد مردم هستند، قطعاً بقيه مردم اولاً اخلاقي عمل کردن را از آنها ياد خواهند گرفت و ثانياً هرگز به خود اجازه نخواهند داد حرمت کسي را زير پا بگذارند. وقتي بزرگترهائي که سني از آنها گذشته بعد از دهها سال تصدي انواع مسئوليتها باز هم سر پيري و در سن حدود 80 سالگي هوس ميکنند تصميم بگيرند مجلس شوراي اسلامي چه ترکيبي داشته باشد، دولت از چه کساني تشکيل شود، سياست کشور به کدام طرف برود، زبان فارسي چه مسيري را طي کند، آموزش و پرورش را چه کسي مديريت کند، احزاب از کدام خطمشي پيروي کنند، شعرا چگونه شعري بسرايند، نويسندگان چه بنويسند و چه ننويسند، مردم چه سبکي را براي زندگي خود انتخاب کنند، چه کسي براي نمايندگي مجلس کانديدا بشود، نام چه کسي در ليستي که ميخواهيم به مجلس راه پيدا ميکند گذاشته شود و نام چه کسي گذاشته نشود و دانشگاه به کدام سو برود، سياست خارجي چگونه باشد و... مردم از اينهمه دخالت و اين اشتهاي سيريناپذير خسته و کلافه ميشوند. در برابر چنين افرادي نميتوان از مردم انتظار داشت به اخلاقمداري پايبندي نشان بدهند و حرمتها را نگهدارند. کدام پدربزرگي را ميشناسيد که به نوههايش تشر بزند، به جاي آنها نظر بدهد، از سير تا پياز زندگي آنها را کنترل بکند و به آنها اجازه ندهد درباره سرنوشت خودشان تصميم بگيرند و در عين حال از آنها انتظار داشته باشد به او عشق بورزند و حرمتش را نگهدارند؟
با داشتن چنين پدربزرگهائي طبيعي است که همه با صراحت بگويند ملت ايران پدربزرگ نميخواهد. معلوم نيست چه وقت قرار است به نسل جديد فرصت ميدانداري و انتخاب داده شود. در اين بيماري چسبيدن به قدرت و دخالت در امور مختلف جامعه، فرقي ميان اين جناح و آن جناح وجود ندارد. هر دو جناح از لزوم جوانگرائي سخن ميگويند ولي وقتي قانون بازنشستگي مطرح ميشود دهها تبصره به آن ميزنند تا خودشان و افراد مورد نظرشان بتوانند حتي اگر عمر نوح داشته باشند نيز بر صندلي قدرت تکيه بزنند. بعضي از اين حضرات که بحمدالله «ابوالمشاغل» هستند و بعد از ديدن نوهها قصد دارند تا زمان ديدن نتيجهها و نبيرههايشان هم قدرت را رها نکنند و براي آينده کشور تصميم بگيرند.
ياد امام خميني به خير که در برابر انحصارگراياني که با ترفندهاي مختلف قصد کنار زدن مردم را در انتخابات داشتند با يادآوري دوران قبل از انقلاب با صراحت گفت: «آن وقت شيطنت اين بود که سياست از مذهب خارج است و بسيار ضربه به ما زدند.... اين مطلب شکست خورد، حالا ميگويند سياست حق مجتهدين است يعني در امور سياسي در ايران پانصد نفر دخالت کنند باقيشان بروند سراغ کارشان. يعني مردم بروند سراغ کارشان هيچ کاري به مسائل اجتماعي نداشته باشند و چند نفر پيرمردِ ملا بيايند دخالت بکنند. اين، از آن توطئه سابق بدتر است براي ايران...» صحيفه امام، جلد 8، صفحه 368.
امام خميني با اين قبيل موضعگيريها، دخالتهاي قيممآبانه پدربزرگها در سرنوشت مردم را متوقف و اقشار مختلف مردم را به تصميمگيري درباره سرنوشت خودشان تشويق کردند. امروز هم شاهد همان دخالتهاي قيممآبانه هستيم، واقعهاي که براي آينده کشور و نظام جمهوري اسلامي خطرناک است. مردم اگر در جائي واکنش منفي نشان ميدهند، به انحصارطلبيها، زياده خواهيها، دخالت در سرنوشت کشور و قيممآبيها اعتراض دارند. اگر دست از اين دخالتها برنداريد، اين پيام را با صداي بلندتر خواهيد شنيد که ملت ايران پدربزرگ نميخواهد.
اخبار ، گزارشات ، عکسها و فیلم های خود را برای ما ارسال دارید . برای ارسال میتوانید از طریق آدرس تلگرامی یا ایمیل استفاده کنید.