21 آذر 1403
درد بود و درد بی حالی بود و بی حالی سطرهای کتاب مانند مورچه بودند بر روی کاغذ سر زدیم به بیمارستان خانم دکتر خانم پرستار یک سوزن نشانم دادند و من ترسیدم ! یک کمی هم گریه ام آمد اما سوزن کار خودش را کرد و محل نگذاشت چند ساعت بعد در خانه مشغول خواندن کتاب بودم و بعدش هم بازی! متشکرم ، خانم های سفیدپوش!
تبریز امروز:
درد بود و درد
بی حالی بود و بی حالی
سطرهای کتاب مانند مورچه بودند بر روی کاغذ
سر زدیم به بیمارستان
خانم دکتر
خانم پرستار
یک سوزن نشانم دادند
و من ترسیدم !
یک کمی هم گریه ام آمد
اما
چند ساعت بعد در خانه مشغول خواندن کتاب بودم و بعدش هم بازی!
متشکرم ، خانم سفیدپوش!
اخبار ، گزارشات ، عکسها و فیلم های خود را برای ما ارسال دارید . برای ارسال میتوانید از طریق آدرس تلگرامی یا ایمیل استفاده کنید.