27 مهر 1398
در سپیده دم ، هنگامی که اولین پرتوی خورشید بیابانی بر افق فرو می ریخت ، مجسمه خرد شده آواز می خواند. لحن آن قدرتمند و دلپذیر بود. ترانه زودگذر و که تفکرات اسرارآمیز آسمانی را بر می انگیخت. تا 20 سال قبل از میلاد ، گردشگران از سراسر جهان یونان و رومی در حال عبور از صحرا در تماشای طلوع خورشید صدای مجسمه را می شتیدند. اندیشمندان از جمله پابلیوس ، استرابو ، پوزانیاس داستان هایی از صدای عجیب و غریب مجسمه را که در هوای صبح به صدا در می آمد ، بازگو می کردند. برخی می گویند که این شبیه به سنج بوده است ، در حالی که برخی دیگر آن را با ضربه محکم و ناگهانی سیم های لیر تشبیه کرده اند.افسانه عجیب آنان چگونگی در هم آمیختن مجسمه های مصر باستان با افسانه هایی است که از یونان باستان وام گرفته شده بود . مطابق اساطیر یونانی، ممنون، پسر فانی ائوس، الهه داون ، توسط آشیل به قتل رسید. ظاهراً صدای ارواح که از وزش باد شکسته می شود ، تبدیل به گریه ای می شود که ممنون هر روز صبح برای مادرش گریه کند. دانشمندان امروزین معتقدند گرمای اولیه صبح باعث می شد که شبنم در شکاف مجسمه به دام بیفتد و یک سری لرزش ایجاد کند که از طریق هوای ملایم کویری تکرار می شود.
تبریز امروز :
از 1350 سال قبل از میلاد ، مجسمه های فرعون مصر باستان بر فراز تبان نکروپلیس قرار گرفته اند. اگرچه بیش از 3400 سال فشار خورشید بیابان و سیل های پراکنده نیل آنان را مورد ضربات خود قرار داده است اما آنها حیرت مسافران کنجکاو را برای هزاره ها بر انگیخته اند.
مجسمه های دوقلو، فرعون آمن هوتپ سوم را نشان می دهد ، که در دوره 18 فراعنه حکومت می کرد. آنها در ورودی معبد گمشده خود که در زمان اوج از با شکوه ترین معبدها در مصر بود. قرار گرفتند، صفحه های جانبی محو شده آنها "هاپی" خدای نیل را نشان می دهد.
گرچه قرن ها تخریب طبیعی باعث شد تا معبد چیزی بیش از ویرانه های غارت شده اش نباشد ، اما این مجسمه ها در برابر هرگونه تخریب طبیعت مقاومت کرده اند. در 27 سال قبل از میلاد ، یک زمین لرزه معبد را متلاشی کرد و قسمت بالای مجسمه فرو ریخت و نیمی از قسمت زیرین آن را شکست. اما به طرز عجیبی ، مجسمه آسیب دیده بیشتر از این که آسیب ببیند از این فاجعه جان سالم به در برد و پس از زمین لرزه ، صدای خود را نیز پیدا کرد.
در سپیده دم ، هنگامی که اولین پرتوی خورشید بیابانی بر افق فرو می ریخت ، مجسمه خرد شده آواز می خواند. لحن آن قدرتمند و دلپذیر بود. ترانه زودگذر و که تفکرات اسرارآمیز آسمانی را بر می انگیخت. تا 20 سال قبل از میلاد ، گردشگران از سراسر جهان یونان و رومی در حال عبور از صحرا در تماشای طلوع خورشید صدای مجسمه را می شتیدند. اندیشمندان از جمله پابلیوس ، استرابو ، پوزانیاس داستان هایی از صدای عجیب و غریب مجسمه را که در هوای صبح به صدا در می آمد ، بازگو می کردند. برخی می گویند که این شبیه به سنج بوده است ، در حالی که برخی دیگر آن را با ضربه محکم و ناگهانی سیم های لیر تشبیه کرده اند.
افسانه عجیب آنان چگونگی در هم آمیختن مجسمه های مصر باستان با افسانه هایی است که از یونان باستان وام گرفته شده بود . مطابق اساطیر یونانی، ممنون، پسر فانی ائوس، الهه داون ، توسط آشیل به قتل رسید. ظاهراً صدای ارواح که از وزش باد شکسته می شود ، تبدیل به گریه ای می شود که ممنون هر روز صبح برای مادرش گریه کند. دانشمندان امروزین معتقدند گرمای اولیه صبح باعث می شد که شبنم در شکاف مجسمه به دام بیفتد و یک سری لرزش ایجاد کند که از طریق هوای ملایم کویری تکرار می شود.
رومیان خوش ذوق این آهنگ را در قرن سوم میلادی خاموش کردند. امپراتور سپتیمیوس سیوروس ، پس از بازدید از مجسمه های سنگی و عدم شنیدن صداهای زودگذر آنها ، گفته می شود که سعی در تعمیر مجسمه می کند او مجسمه شکسته شده را تعمیر کرد.بازسازی شکل مجسمه را تغییر داد طوری که مجسمه های دوقلو یکسان به نظر نمی رسند ، کلوپوس صدای معروف خود را دزدیدند و آهنگ خود را به یک شگفتی آکوستیک از دست رفته دنیای باستان تبدیل کردند.
Pausanias - Publius - Strabo
اخبار ، گزارشات ، عکسها و فیلم های خود را برای ما ارسال دارید . برای ارسال میتوانید از طریق آدرس تلگرامی یا ایمیل استفاده کنید.