6 مهر 1401
تصور کنید که با ترس ها و تشریفات جانکاهی که برای شما یا اطرافیانتان بی معنی است، بزرگ می شوید. سپس تصور کنید که متخصصین سلامت روان به شما می گویند که علیرغم اینکه می دانید رفتارهایتان غیرمنطقی است اما به هر حال به انجام آنها ادامه می دهید، باید خودتان بخواهید تا بیمار بمانید. یکی از بیماران من، موکشا پاتل، که خود پزشک است، از دوران کودکی تا اوایل 30 سالگی این شرایط را تحمل کرد. در سپتامبر 2021، پاتل تحت عمل جراحی تحریک عمیق مغز قرار گرفت، یک روش جراحی مغز و اعصاب نادر که میتواند برای اختلال وسواس فکری-اجباری شدید استفاده شود، زمانی که به درمانهای کمتر تهاجمی مقاوم بوده است.
تبریز امروز:
تحریک عمیق مغز متکی بر الکترودهای نازکی است که در اعماق مغز کاشته شده اند و جریان های الکتریکی را منتقل می کنند.
تصور کنید که با ترس ها و تشریفات جانکاهی که برای شما یا اطرافیانتان بی معنی است، بزرگ می شوید. سپس تصور کنید که متخصصین سلامت روان به شما می گویند که علیرغم اینکه می دانید رفتارهایتان غیرمنطقی است اما به هر حال به انجام آنها ادامه می دهید، باید خودتان بخواهید تا بیمار بمانید.
یکی از بیماران من، موکشا پاتل، که خود پزشک است، از دوران کودکی تا اوایل 30 سالگی این شرایط را تحمل کرد. در سپتامبر 2021، پاتل تحت عمل جراحی تحریک عمیق مغز قرار گرفت، یک روش جراحی مغز و اعصاب نادر که میتواند برای اختلال وسواس فکری-اجباری شدید یا OCD - Obsessive–Compulsive Disorder استفاده شود، زمانی که به درمانهای کمتر تهاجمی مقاوم بوده است.
پاتل با انتشار اطلاعات پزشکی خود موافقت کرده است. او داستان خود را علناً به اشتراک میگذارد تا با انگ و برچسب ها مبارزه کند و سایر مبتلایان امیدوار باشد که امداد رسانی ممکن است.
اصطلاح OCD به طور معمول اغلب توسط کسی که در مورد سازماندهی شوخی می کند، مطرح می شود،: "من خیلی OCD هستم." اما اختلال وسواس اجباری واقعی ناتوان کننده است و منجر به رنج قابل توجهی می شود.من تیمی را رهبری می کنم که با استفاده از رویکردهای مبتنی بر شواهد، افراد مبتلا به OCD را درمان می کند. من همچنین یکی از مدیران برنامه جراحی OCD در دانشگاه کلرادو، پردیس Anschutz، و UC Health، یک سیستم مراقبت بهداشتی غیرانتفاعی در کلرادو هستم.
برنامه جراحی ما یکی از معدود مراکز دانشگاهی در ایالات متحده است که تحریک عمیق مغز را برای درمان OCD ارائه می دهد. تجربه و تحقیقات من به من بینشی در مورد چگونگی استفاده از یک روش نادر در محیط های واقعی برای ارائه تسکین به کسانی که از OCD رنج می برند در زمانی که سایر درمان های کمتر تهاجمی موفقیت آمیز نبوده اند، به من داده است.
OCD چه احساسی برای فرد مبتلا دارد؟
مغز مبتلا به OCD برای تشخیص هر گونه نشانه ای از خطر بالقوه آماده شده است. بسیاری از افراد مبتلا به OCD هر روز با احساس ترس و انتظار اتفاقات بد از خواب بیدار می شوند. زندگی روزمره تحت الشعاع احساس گناه، شرم، ترس و شک همیشه حاضر است. در نتیجه، آنها فعالیت های اجباری و تکراری را برای جلوگیری از فاجعه و مدیریت احساسات دردناک انجام می دهند.
ترس های OCD اغلب شامل چیزها و افرادی می شود که برای فرد مبتلا مهم ترین هستند، مانند ارزش ها، عزیزان یا هدف زندگی فرد. برای مثال، کسی که برای مهربانی و شفقت ارزش قائل است، ممکن است از اینکه به افرادی که برایشان اهمیت دارد توهین کند، خیانت کند یا به نحوی به آنها صدمه بزند، بترسد.
گاهی اوقات آنچه برای کسی که از OCD رنج میبرد، سختترین تشخیص این است که ترسها و رفتارها غیرمنطقی هستند - بینشی که هیچ تسکینی ایجاد نمیکند.
و از آنجایی که سایر افراد معمولاً درک نمی کنند، مبتلایان به OCD تمام تلاش خود را می کنند تا بیماری خود را پنهان کنند تا به عنوان مضحک یا "دیوانه" قضاوت نشوند، که اغلب منجر به تاخیرهای طولانی در تشخیص و درمان می شود. این یک زندگی دردناک و تنها برای حدود 1٪ -2٪ از جمعیت جهان مبتلا به OCD است.
گزینه های فعلی درمان OCD
بهترین درمان اولیه برای OCD نوعی درمان سلامت روان به نام مواجهه و پیشگیری از پاسخ است. در طول این جلسات، از مبتلایان به OCD حمایت می شود تا به تدریج با ترس های خود مقابله کنند و در عین حال رفتارهایی را که با ارائه ایمنی مرتبط هستند محدود می کنند.
به عنوان مثال، فردی که از آسیب رساندن به دیگران می ترسد، ممکن است با نشستن در نزدیکی یک کارد برش کره شروع کند و تا رسیدن به یک چاقوی تیزتر به سمت گلوی درمانگر خود ادامه دهد. آنها یا یاد میگیرند که ترسشان عملی نمیشود، یا - در مورد ترسهایی که نمیتوان آنها را رد کرد - که میتوانند اضطراب یا پریشانی خود را تحمل کنند و حتی در صورت عدم اطمینان به جلو حرکت کنند.
داروهای اولیه مورد استفاده برای درمان OCD، مهارکنندههای بازجذب سروتونین یا SRIs/SSRIs هستند که معمولاً برای درمان افسردگی و اضطراب تجویز میشوند. اما هنگامی که برای OCD استفاده می شود، این داروها معمولاً با دوزهای بسیار بالاتر تجویز می شوند.
متأسفانه، OCD یک بیماری مزمن برای بیشتر افراد است. مطالعات نشان می دهد که تنها 65 درصد از افراد مبتلا به OCD به درمان استاندارد که ترکیبی از درمان و دارو است پاسخ می دهند و تنها حدود 35 درصد به طور کامل بهبود می یابند. حدود 10٪ از افراد مبتلا به OCD بدون توجه به شدت درمان آنها به شدت آسیب دیده باقی می مانند.
پتانسیل تحریک عمیق مغز
برای این گروه کوچک از افراد مبتلا به OCD شدید و مداوم، تحریک عمیق مغز - روشی که کمتر از 400 نفر مبتلا به OCD در جهان تحت آن قرار گرفته اند.
ایده - امید می دهد.
پاتل، یک پزشک داخلی، اولین بار در سال 2019 به مطب من آمد. او یکی از 13 بیمار است که برای تحریک عمیق مغز برای OCD و سایر بیماری های روانی با آنها کار کرده ام.
او از سن 4 یا 5 سالگی با ترس وسواسی در مورد میکروب ها، آلودگی و تعاملات اجتماعی و موارد دیگر از OCD رنج می برد. او کارکرد و موفقیت را با شکل دادن به زندگیاش بر اساس آیینهایش یاد گرفت - برای مثال، با مصرف نکردن آب یا غذا در محل کار به طوری که نیازی به استفاده از دستشوییهای عمومی نداشته باشد.
پاتل، مانند بسیاری دیگر که مبتلا به OCD هستند، وظیفه شناس، دقیق و دلسوز است، ویژگی هایی که به موفقیت او به عنوان یک پزشک کمک می کند. با این حال، قبل از تحریک عمیق مغز، بیشتر زندگی او در خارج از محل کار با تشریفات دردناک و اتلاف زمان اشغال میشد. اینها شامل استحمام شستشوی خود با مواد شیمیایی خشن برای ساعت ها بود.
او هر درمانی را که می توانست پیدا کند بررسی کرده بود، از دوران دبیرستان به 13 ارائه دهنده سلامت روان مراجعه کرده بود و در سال ها مواجهه درمانی شرکت کرده بود. او حداقل 15 داروی مختلف را امتحان کرده بود که همه آنها تاثیر کمی داشتند. وی سپس متوجه شد که در بیمارستانی که هر دوی ما در آن کار می کنیم، تحریک عمیق مغز در دسترس است.
نحوه عملکرد تحریک عمیق مغز
تحریک عمقی مغز نیازمند یک روش جراحی مغز و اعصاب برای قرار دادن الکترودهای نازک در ساختارهای عمیق مغز، به ویژه ناحیه ای است که به عنوان کپسول شکمی/خط مخطط شکمی شناخته می شود. این الکترودها جریان های الکتریکی را به مغز می رسانند. جریان توسط مولدهای پالس در قفسه سینه تولید می شود که بسیار شبیه ضربان سازهای قلبی هستند. آنها توسط سیم هایی که در زیر پوست تونل شده اند به الکترودهای مغز متصل می شوند.
ما محققان هنوز درک دقیقی از نحوه عملکرد تحریک عمیق مغز نداریم، اما می دانیم که این تحریک ارتباط بین بخش هایی از مغز که مسئول دریافت اطلاعات هستند و کسانی که مسئول عمل بر روی این اطلاعات هستند را عادی می کند. این نواحی در افراد مبتلا به OCD بیش از حد به هم مرتبط هستند که منجر به کاهش توانایی در تصمیم گیری های متفکرانه و مبتنی بر ارزش و اتکای بیش از حد به رفتارهای انعکاسی یا عادتی می شود. و تغییرات ناشی از تحریک عمیق مغز با کاهش علائم OCD مرتبط است.
این نوع تحریک عصبی بیشتر برای مدیریت علائم بیماری پارکینسون، یک اختلال حرکتی که منجر به لرزش و سفتی بدن می شود، استفاده می شود. OCD تنها اختلال روانپزشکی است که در حال حاضر از سازمان غذا و دارو برای درمان تحریک عمیق مغز تایید شده است. اما تحریک عمیق مغز در شرایط دیگری از جمله افسردگی اساسی، سندرم تورت، اسکیزوفرنی، اختلالات مصرف مواد، اختلال استرس پس از سانحه و اختلالات خوردن مورد بررسی قرار گرفته است.
تحریک عمیق مغز آخرین راه حل برای بیماران مبتلا به OCD است. به دلیل ماهیت تهاجمی جراحی مغز و احتمال عوارض جانبی جدی مانند عفونت یا خونریزی، افراد باید ابتدا درمان های استاندارد و کمتر تهاجمی را امتحان کنند و معیارهای OCD شدید و پایدار را که بر اساس OCD و تحریک مغز ایجاد شده است را رعایت کنند.
اما برای کسانی که تحت درمان OCD قرار میگیرند و تحریکات مداوم دریافت میکنند، تا 70٪ پاسخ طولانیمدت خوبی دارند. «خوب» به معنای کاهش 35 درصدی علائم OCD بر اساس مقیاس استاندارد شده برای رفتار وسواسی اجباری است که متخصصان در زمینه ما به آن تکیه می کنند.
برای مثال، این میتواند به این معنا باشد که فردی بیش از هشت ساعت در روز را صرف رفتارهای OCD میکند و اصلاً خانه را ترک نمیکند تا چهار ساعت در روز را صرف میکند و میتواند با حمایت قابل توجهی به مدرسه برود. با توجه به اینکه این افراد چقدر بیمار هستند، چنین پیشرفتی قابل توجه است.
موانع و ننگ
مراکز درمانی زیادی در هیچ کجای دنیا وجود ندارد، بنابراین بیمارانی که به این روش نیاز دارند ممکن است برای رسیدن به یکی از آنها مشکل داشته باشند. علاوه بر این، همانطور که تیم ما در تحقیقات منتشر شده توضیح داده است، دریافت پوشش بیمه برای این روش اغلب وقت گیر و گاهی اوقات بازدارنده است.
مانع دیگر، ننگ مرتبط با جراحی مغز برای بیماری های روانپزشکی است. دلایل این انگ پیچیده است و برخی از عوامل ریشه تاریخی دارند. در اوایل تا اواسط دهه 1900، جراحی های مخرب، خطرناک و نه چندان مؤثر مغز مانند لوبوتومی به طور معمول برای بیماری های روانی بدون مقررات، دستورالعمل های اخلاقی یا کنترل نظارتی انجام می شد.
یک راه رو به جلو
پس از اینکه حدود یک سال با پاتل کار کردم، از جمله آزمایشات شش داروی اضافی و درمان مداوم مواجهه و پیشگیری از پاسخ، علائم او همچنان شدید بود. من به او توصیه کردم که فرآیند ارزیابی گسترده برای جراحی تحریک عمقی مغز را آغاز کند.
سه هفته پس از جراحی او، من تحریک الکتریکی را روشن کردم و برنامه ریزی فشرده را برای تعیین تنظیمات بهینه شروع کردیم. این فرآیند چندین ساعت در روز در طول چند روز طول میکشد و در هفتهها و ماههای بعدی تنظیم دقیق انجام میشود.
پاتل به یاد می آورد که در اوایل، در طول برنامه نویسی، نقشی را تجربه کرد
کاوشگر احساسات، جابجایی بین «گیج و غم». بیشتر افراد در طی شش تا ۱۲ ماه بهبود تدریجی را تجربه می کنند. در ابتدا احساس شادی و اضطراب کمتری می کنند و هفته ها تا ماه ها بعد کاهش علائم OCD را تجربه می کنند.
اغلب، تحریک ثابت است، 24 ساعت در روز. اما روانپزشک معالج ممکن است به بیمار این توانایی را بدهد که آن را خاموش کند، مثلاً در شب اگر تحریک باعث ایجاد مشکل در خواب شود.
از زمان جراحی، پاتل جلسات درمانی هفتگی را ادامه داده است. تحقیقات نشان میدهد که تحریک عمیق مغز زمانی مؤثرتر است که افراد به درمان مواجهه و پیشگیری از پاسخ ادامه دهند. الکتریسیته به تنهایی نمی تواند سال ها عادت های سخت را از بین ببرد، اما می تواند کاتالیزوری باشد که به ایجاد مسیرهای عصبی جدید و یادگیری رفتارهای جدید اجازه می دهد. به همین ترتیب، بیشتر افراد نیاز به ادامه دارو دارند. اگرچه اثرات تحریک عمیق مغز می تواند قابل توجه باشد، اما درمان نیست.
بر اساس مقیاس استاندارد، پاتل 54 درصد کاهش در OCD خود را تجربه کرده است. این به این معنی است که علائم او از "OCD شدید" به محدوده "متوسط" کاهش یافته است.
او اکنون می تواند در محل کار غذا بخورد و بنوشد و از دستشویی های عمومی استفاده کند. او ارتباطات اجتماعی بیشتری دارد، کمتر به دنبال اطمینان است و زمان کمتری را صرف حمام خود و وسایلش می کند. در حالی که خواب قبلاً تنها مهلت او بود، پاتل اکنون قصد دارد فعالیتهای معناداری را برای پر کردن ساعاتی که دیگر درگیر تشریفات نیست، بیابد.
مهمتر از همه، او شروع به احساس امیدواری می کند که ممکن است ساختن یک زندگی با هدف و نیت به جای ترس امکان پذیر باشد.
Rachel A. Davis، پردیس پزشکی دانشگاه کلرادو Anschutz
برگردان : کاوه وحیدی آذر
اخبار ، گزارشات ، عکسها و فیلم های خود را برای ما ارسال دارید . برای ارسال میتوانید از طریق آدرس تلگرامی یا ایمیل استفاده کنید.