تبریز امروز:
⬅️ نگاه مردم ايران به روحانيت، در سالهاي اخير با تحولات مهمي همراه بوده و همچنان در حال تحول است. غفلت از اين واقعيت و مکتوم نگهداشتن آن، هيچ مشکلي را حل نميکند و قطعاً مواجه شدن با آن و تلاش براي فهم و درک صحيح عوامل آن و همچنين پيدا کردن راهي براي بازگرداندن روحانيت به جايگاه سابق، عاقلانهترين کار است.
در اين واقعيت که اکنون روحانيت، جايگاه و نفوذ سابق را ندارد، ترديدي نيست اما قضاوت يکپارچه و يکسان درباره روحانيت هم نادرست است. تعداد روحانيوني که با عملکردشان باعث پديد آمدن تغيير در نگاه مردم به روحانيت شدهاند، در مقایسه با کل افراد روحانی رقم قابل توجهی نیست. با اینحال، عملکرد همين تعداد قليل به حساب مجموعه روحانيت گذاشته شده و افکار عمومي را نسبت به اين مجموعه دچار دگرگوني کرده است. همين دگرگوني موجب شده کارنامه درخشان خيل عظيم افراد روحاني که در جريان انقلاب، مبارزه و خدمات شاياني کردند و هماکنون هم فراوان هستند ناديده گرفته شود.
مطلق ديدن، يک عادت براي عامه مردم است که امر تازهاي نيست. کاملاً طبيعي است که عملکرد غلط تعدادي از افراد يک قشر و يک صنف از مردم، نگاهها را به آن قشر و صنف منفي نمايد. به همين دليل نبايد مردم را به خاطر چنين نگاه و قضاوتي مقصر دانست، بلکه بايد افراد خاطي را از آن قشر و صنف پالايش کرد. بر همين اساس، نبايد ترديد کرد که روحانيت نياز به پالايش دارد. از مردم هم بايد خواست با دقت و بررسيهاي همهجانبه درباره افراد روحاني سره را از ناسره جدا کنند و قضاوتها را از صنف به فرد تبديل نمايند. اين برخورد مردم، يکي از بهترين راههاي منزوي شدن افراد روحاني خطاکار و پالايش روحانيت ميتواند باشد.
هشدارهاي امام خميني به روحانيين و نکاتي که به صورت ريز و مصداقي در اين هشدارها آمده است، بهترين راهنماي عمل براي شناخت عوامل تغيير نگاه مردم به اين قشر است. امام خميني در سالهاي دهه 60 خطاب به روحانيين فرمودند:
«من، متواضعانه و به عنوان يک پدر پير از همه فرزندان و عزيزان روحاني خود ميخواهم در زماني که خداوند بر علما و روحانيون منت نهاده و اداره کشور بزرگ و تبليغ رسالت انبيا را به آنان محول فرموده است، از زي روحاني خود خارج نشوند و از گرايش به تجملات و زرق و برق دنيا که دون شأن روحانيت و اعتبار نظام جمهوري اسلامي ايران است، پرهيز کنند که هيچ آفت و خطري براي روحانيت و براي دنيا و آخرت آنان بالاتر از توجه به رفاه و حرکت در مسير دنيا نيست».
خروج از زي روحانيت و گرايش به تجملات و زرق و برق دنيا، از نظر امام خميني مهمترين عوامل انحراف از مسير معنويت و منفي شدن نگاه مردم به روحانيت است. نکته بسيار ظريفي که در اين سخن هشداردهنده امام وجود دارد اينست که ايشان اين گرايشها را دون شأن روحانيت و با اعتبار نظام در تضاد ميدانند. رمز اين نکته دقيق و ظريف اينست که توجه به ماديات و امور دنيائي، انسان را از معنويت دور ميکند و کساني که اسير ماديات شوند و به معنويت پشت نمايند، طبعاً بر نفس خود تسلطي نخواهند داشت و نفس بر آنها مسلط خواهد شد و آنها را به مسير انحرافي خواهد کشاند.
اين واقعيت را بپذيريم که غير از افراد معدودي از ياران نزديک امام و کساني که توفيق تهذيب نفس را داشتند و دارند، بقيه روحانيوني که در نظام جمهوري اسلامي به مناصبي رسيدند، به توصيههاي امام در زمينه اسير زرق و برق دنيا نشدن عمل نکردند. همين بيتوجهي آنها را به دام نفس اماره انداخت و کارنامهشان را از بيماريهائي همچون قدرتطلبي، شهرتطلبي، انحصارطلبي، ستايشطلبي، بداخلاقي و خودبزرگبيني مالامال کرد. اينها بيماريهاي بزرگي هستند که انسانها را به زمين ميزنند و تمام راههاي خداخواهي و مردمدوستي را به رويشان ميبندند.
امروز روحانيت بايد از نگاه کنجکاو و همراه با ترديد مردم به اين قشر و صنف استقبال کند و اين فرصت را به آحاد مردم بدهد که روحانيون در دام دنيا گرفتار شده را از روحانيون بياعتنا به زرق و برق دنيا جدا کنند. اين، فرصتي است براي پالايش روحانيت و بازگشت اين مجموعه به جايگاه واقعي و اثرگذاري که در طول تاريخ داشت. روحانيون بايد از فرصت دهه فجر انقلاب اسلامي براي بازگشت به خط امام که فجرآفرين عصر حاضر است استفاده کنند.
نقل از روزنامه جمهوری اسلامی