تبریز امروز:
25 دسامبر 1977 روز درگذشت سینماگری است که او را می توان انسانی والا دانست که همواره درد و آلام طبقه ای را که از آن برخاسته بود را بیاد داشت. چارلی چاپلین شادمانی انسان پاک را ستود و یا همان شادمانی و سادگی دیگران را نیز شاد و خندان می کرد بی آنکه به تحقیر مردمان بپردازد . مدرنیته خشن ، جامعه ماشین زده و بی احساس که انسان را نیز ماشین مب انگاشت ، در نظم و نظر او پوک و پوسیده بود !
من هیچ ایدهای درباره چهرهپردازی و لباسم نداشتم. لباسی را که در فیلم اول داشتم دوست نداشتم. در راه لباسخانه به این نتیجه رسیدم که شلوار بگی گشاد بپوشم و کفشهای بزرگ و کلاهی خاص. میخواستم همه چیز با هم در تضاد باشد. کتی تنگ و کلاهی کوچک و کفشی بزرگ. نمیدانستم باید پیر به نظر بیایم یا جوان؛ اما وقتی یاد حرف کارگردان افتادم که میخواست کمی بزرگتر از آنچه هستم به نظر بیایم، پس یک سبیل اضافه کردم. نمیدانستم چه شخصیتی باید داشتهباشم، اما زمانی که لباسها را پوشیدم، خودِ لباسها احساسی به من
داد که شخصیت را دیدم، آغاز به شناختنش کردم و زمانی که به روی صحنه میرفتم، کاملاً متولد شدهبود.