27 مرداد 1398
درگیری هایی بین اعضای حزب توده و مخالفان آنها بوجود آمد که پلیس به عمد مداخله نکرد. حامیان شاه مهمترین نقاط شهر را به تصرف خود درآوردند و از طریق رادیو خبرهایی را مبنی بر سرنگونی مصدق پخش کردند. به زودی تانک ها به داخل شهر وارد شدند و خود نخست وزیر نیز دستگیر شد. تا زمان مرگ در سال 1967 ، وی در املاک شخصی خود احمدآباد در نزدیکی تهران تحت بازداشت خانگی بود. بدین ترتیب داستان به قدرت رسیدن محمد مصدق، که نقش مهمی در زندگی سیاسی ایران در دهه 50 داشت ، به پایان رسید.
تبریز امروز:
مصدق گفت: "با درآمدهای نفتی ، ما می توانیم تمام نیازهای خود را برآورده کنیم و به فقر ، جهل و بیماری که میلیون ها کارگر کشورمان را تحت تأثیر قرار داده است پایان دهیم. محمد مصدق ، نخست وزیر ایران ، گفت که با انحلال شرکت نفت انگلیس و ایران ، مرکز فتنه ، تحریک و مداخله در امور داخلی کشور ناپدید می شود ، که در نهایت به ایران اجازه می دهد استقلال اقتصادی و سیاسی خود را بدست آورد.
ملی شدن صنعت نفت ایران و مسئله نفت
اکتشاف و نخستین تلاش برای تولید منظم نفت در ایران به آغاز قرن بیستم بر می گردد. ویلیام ناکس دی آرسی ، انگلیسی ، پس از انجام تحقیقات مقدماتی ، از مظفر الدین قاجار حق انحصاری توسعه صنعت ، اقتصاد یا منابع طبیعی خاص برای 60 سال تحقیق و تولید نفت با داشتن 75 درصد از ایران امتیاز دریافت کرد. در عوض ، او قول داد که هزینه 20 هزار پوند و همچنین 10 درصد سهام شرکت آینده خود را داشته باشد.
در ابتدا ، کار او ناموفق به نظر می رسید - اولین پزوهش ها و اکتشافات اطلاعاتی وی نتیجه ای ندادند و او مجبور شد در سال 1905 شرکت نفت خود را به نفت برمه بفروشد. این شرکت در ابتدا به منطقی بودن این سرمایه گذاری شک کرده بود ، اما سه سال پس از خرید ، طی کاوش در جنوب غربی ایران ، بزرگترین میدان نفتی در مکانی به نام مسجد سلیمان کشف شد. برای تولید ، حمل و نقل و فروش نفت تولید شده یک شرکت نفت انگلو-فارسی (APNC) تأسیس شد و DʼArcy به عنوان مدیر آن منصوب شد. APNK با تولید سپرده هایی برای استفاده نه تنها در ایران ، بلکه در همسایگان عراق ، تولید را نیز در منطقه افزایش داد ، همچنین ساخت پالایشگاه و کارخانه فرآوری در آبادان را آغاز کرد که مدت ها به عنوان بزرگترین پالایشگاه کشور بود.
پیش از جنگ جهانی اول ، APNC در مواجهه با نیروی دریایی سلطنتی انگلیس یک مشتری بزرگ و همچنین یک متحد و حامی قدرتمند پیدا کرد. وینستون چرچیل ، اولین نخست وزیر دریاسالار ، تصمیم گرفت سوخت کشتی ها را از زغال سنگ به سوخت مایع منتقل کند و فقط نفت ایران می توانست منابع لازم را برای این امر فراهم کند. بنابراین دولت انگلیس در واقع مدافع منافع APNC در منطقه شد.
اختلاف درآمد
حجم تولید APPC در دهه های اول قرن بیستم به میزان قابل توجهی افزایش یافت ، اما سهم درآمد اختصاص یافته توسط این شرکت به دولت ایران در همان سطح پایین باقی ماند - این به طور طبیعی دلیلی برای تحریک اذهان بود. مذاکرات در مورد تجدید نظر در مورد شرایط اعطای امتیاز DʼArcy در سال 1925 توسط وزیر دادگستری سلسله پهلوی عبدالحسین تیمورتاش آغاز شد ، که ادعا کرد این توافق نامه توسط APC با دولت قبلی منعقد شده است ، که اقدامات وی نامشروع است ، بنابراین ، اکنون نامعتبر است.
کاوش اولین میادین نفتی در مسجد سلیمان
مذاکرات به سختی پیش می رفت و بسیار شدید بود. کارشناسان خارجی در ارزیابی توافق نقش داشتند. انگلیس و ایران طرح تقسیم درآمد خود را پیشنهاد دادند. تیمورتاش ، که مذاکرات را آغاز کرد ، از پست خود اخراج شد و دستگیر گردید- البته نه به دلیل عدم پیشرفت در مذاکرات . در سال 1932 ، وزارت امور خارجه ایران اعلام کرد كه اعطای امتیاز DʼArcy را الغا می کند و انگلیس نیز به سازمان ملل شکایت كرد. و تنها مداخله یك نهاد بین المللی به طرفین اجازه می داد كه بار دیگر در میز مذاكره بنشینند. توافق نامه جدیدی که سهم APCK را به دولت ایران افزایش می داد ، در سال 1933 امضا شد.
مصدق نخست وزیر با خون سلطنتی
به نظر می رسد سرنوشت محمد مصدق از بسیاری جهات نمونه وارث خانواده یک کارمند دولت اواخر دوره قاجار است که با دربار پیوند خونی داشت. وی در انقلاب مشروطیت 1919-شرکت کرد و سپس در فضایی از ناامیدی عمومی ، برای تحصیل به اروپا رفت. مصدق با بازگشت به وطن خود ، دوباره سیاست را در پیش گرفت - وی معاون پارلمان و وزیر دارایی دولت بود. در دوران رضا پهلوی ، او نیز مانند بسیاری از چهره های سیاسی گذشته ، از مشارکت فعال در سیاست فاصله گرفت.
پالایشگاه نفت آبادان
پس از اشغال ایران توسط متحدان جنگی اتحاد جماهیر شوروی یعنی انگلیس ، با نظر قوای اشغالگر رضا پهلوی به نفع پسرش محمد رضا در سال 1941کناره گیری کرد ، این دومین روند آزادسازی زندگی سیاسی در کشور بود که آغاز گردید. عفو عمومی اعلام شد و برخی از جنبشهای اجتماعی که قبلاً فقط در زیر زمین وجود داشتند ، قادر به بازگشت به حوزه حقوقی شدند . افراد به سیاست بازگشتند و کسانی که به نظر می رسید مدت ها در بازنشستگی بودند ، خود را از این سکوت و سکون کنار کشیدند . یکی از این "بازگشت کنندگان" مصدق بود.
دوباره نفت
تا بهار سال 1951 ، جنبش ملی شدن صنعت نفت در ایران در همه مناطق کشور گسترش یافته بود. اعتصابات و اقدامات نه تنها در حوزه فعالیت شرکت نفت انگلیس-ایرانی (همانگونه که از سال 1935 به طور رسمی آغاز شد) - تظاهرات و تظاهرات گسترده ای در تهران ، تبریز ، اصفهان و سایر شهرها صورت گرفت. کمیسیون نفتی مجلس نتوانست خواسته های معترضین را نادیده بگیرد و آنها خواستار واگذاری کلیه میادین نفتی به مالکیت ایران شدند. حداقل این واقعیت که نخست وزیر حاجی علی رزم ارا در مارس سال 1951 توسط گروه رادیکال فدائیان اسلام ترور شد ، می تواند بر عزم معترضین شهادت دهد.
تظاهرات دانشجویی در حمایت از مصدق (1952)
کشته شدن رئیس کابینه نمایندگان مجلس را حتی بیشتر برانگیخت. در آن زمان ، در 26 آوریل 1951 ، اعضای کمیسیون محلس، قانونی برای ملی شدن صنعت نفت تصویب کردند و در 15 مارس توسط هر دو مجلس تصویب شد. با این حال ، چنین اقدامی قانونی هنوز به معنای پیروزی معترضین نبود - این قانون همچنان باید رعایت می شد ، که برای آن یک گروه ویژه تعیین شد.
اوج گیری مصدق
به زودی پس از تصویب قانون ، انتخاب نخست وزیر جدید در راس برنامه مجلس قرار گرفت. کاندیدای اول سید ضیاء بود که خیلی ها از او به عنوان یک آنگلوفیل سخن می گفتند. در جریان مناظره در مجلس ، یکی از رهبران نیروهای راستگرا که گفته می شود در یک جدال بود، پیشنهاد کرد که مصدق برای نخست وزیری کاندید شود. مشخص نیست که این اقدام برنامه ریزی شده بود یا خیر ، اما کاملاً موفق بود - با اکثریت آرا نامزدی محمد مصدق تصویب شد.
مصدق بلافاصله مسیری را برای ملی شدن صنعت نفت اعلام می کند. در تاریخ اول ماه مه ، قانون تصویب شده توسط مجلس با تصویب شاه لازم الاجرا می شود و این نخست وزیر است که از نظر ایرانی ها شخصیت اصلی می شود. حزب او "جبهه ملی" اقدامات بسیار را در حمایت از خود انجام می دهند - آنها تقریباً با تمام نیروهای مخالف شاه ، از جمله بخشی از روحانیت ، مشارکت می کنند. و در پایان سال ، مجله تایم ، مصدق را به عنوان اولین ایرانی مرد سال می شناسد.
تظاهرات برنامه ریزی شده سازمان های جاسوسی علیه سیاست مصدق
در تابستان سال 1952 ، درگیری بین شاه و نخست وزیر به اوج خود می رسد - مصدق برای 6 ماه اختیارات اضطراری می طلبد ، که شامل انتصاب وی به عنوان وزیر دفاع است. شاه مقام سلطنت ناگهان نخست وزیر را رد و برکنار می کند. از 17 تا 21 ژوئیه ، تظاهرات گسترده برای حمایت از مصدق در تهران برگزار می شود - آنها به درگیریهایی تبدیل می شوند که در آن بیش از 30 نفر جان خود را از دست می دهند. محمد رضا پهلوی با عقب نشینی و دادن امتیازاتی و نخست وزیر را باز میگرداند. مصدق با الهام از موفقیت ، روابط دیپلماتیک با انگلیس را اقطع می کند ، از این رو وخیم تر شدن درگیری آغاز می شود.
کودتا
بریتانیا و ایالات متحده به شدت نگران محبوبیت مصدق و عقاید وی در ایران بودند - اولین برنامه آنها برای از بین بردن ارتش وی به سال 1951 باز می گردد. تا آنکه در سال 1953 ، مشخص گردید که این گزینه تحت تاثیر دو کشور می تواند باشد. در آوریل سال1953، طرحی برای سرنگونی مصدق آماده شد. در آن زمان ، مواضع نخست وزیر متزلزل شد - علیرغم پشتیبانی زیاد مردم ، ائتلاف وی در پارلمان شکافته شد. روحانیت ، شماری از جنبشهای ناسیونالیستی و همچنین حزب کمونیست توده ، تکیه گاه وی را متزلزل کردند.
فضل الله زاهدی در روزهای کودتا در سال 1953
در اول اگوست سال 1953 ، رئیس عملیات ، که سیا نام رمزی «آژاكس» به آن داده بود (انگلیسی ها آن را "بوت" - "boot" می نامیدند ، به اصطلاح انگلیسی اطلاق می شود كه به معنای "لگد زدن" است) ، كرمیت روزولت با شاه دیدار كرد و در دیدار خود برنامه ها را مشخص ساخت . در سرنگونی مصدق. پس از 10 روز طبق دستورالعمل های کودتاچیان ، محمد رضا به اقامتگاه تابستانی خود در مازندران رفت. از آنجا ، او قرار بود در مورد استعفای مصدق و انتصاب نخست وزیر فضل الله زاهدی ، احکامی صادر کند (نامزدی وی نیز توسط برگزارکنندگان کودتا تأیید شد). با این حال ، مشکلی پیش آمد و مصدق از برنامه های شاه مطلع شد. وی موفق شد افسر گارد شاه را که قصد داشت از استعفا وی خبر دهد و او را بازداشت کند ، دستگیر نماید. محمد رضا مجبور شد کشور را ترک کند و نخست وزیر روند براندازی شاه را آغاز کرد.
مصدق در زمان بازداشت خانگی در احمدآباد در سال 1965
در همین حال ، توطئه گران قسمت دوم این طرح را مشخص کردند. آنها با برقراری تماس با مخالفین متحد مصدق و نمایندگان مرتبط با بازار و همچنین محافل نیمه جنایی ، با کمک رشوه مجموعه ای از تظاهرات های بزرگ در حمایت از شاه ترتیب دادند. مصدق شروع به اشتباهات جدی کرد. او با احساس نزدیکی پیروزی ، تصمیم گرفت حمایت از حزب توده ، نیروی مهمی در سازماندهی اعتراضات را کنار بگذارد. در 19 آگوست ، تظاهرات گسترده ای در حمایت از شاه برگزار شد ، از انجا که "توده ای ها " که تحت آموزش خاص بودند ، درگیری هایی بین اعضای حزب توده و مخالفان آنها بوجود آمد که پلیس به عمد مداخله نکرد. حامیان شاه مهمترین نقاط شهر را به تصرف خود درآوردند و از طریق رادیو خبرهایی را مبنی بر سرنگونی مصدق پخش کردند. به زودی تانک ها به داخل شهر وارد شدند و خود نخست وزیر نیز دستگیر شد. تا زمان مرگ در سال 1967 ، وی در املاک شخصی خود احمدآباد در نزدیکی تهران تحت بازداشت خانگی بود.
بدین ترتیب داستان به قدرت رسیدن خویشاوندی از سلسله قاجار ، که نقش مهمی در زندگی سیاسی ایران در دهه 50 داشت ، به پایان رسید.
نوشته : ماکسیم آلونتسف
مدرس دانشگاه علوم خارجه روسیه برای علوم انسانی ، کارمند HSE و ستون نویس Иран сегодня
ترجمه و ویرایش توفیق وحیدی آذر
از مقاله ی
اخبار ، گزارشات ، عکسها و فیلم های خود را برای ما ارسال دارید . برای ارسال میتوانید از طریق آدرس تلگرامی یا ایمیل استفاده کنید.